وزیر رویاسازی!

پرسپولیس و برانکو در جای خوبی از تاریخ به هم رسیدند. مرد کروات همواره از یک ماموریت نیمه‌تمام در فوتبال ایران صحبت می‌کرد و پرسپولیس بعد از سپری کردن سال‌های نفرینی، در جست‌وجوی موفقیت‌هایی بود که غرور از دست رفته‌اش را احیا کند. حالا پرسپولیس و برانکو در فینال آسیا هستند و یک قدم با قهرمانی در این تورنمنت فاصله دارند. همه این نتایج درخشان در شرایطی به دست آمده که پروفسور، مثل برخی از مربیان خارجی شاغل در فوتبال ایران رفتار نکرده و بیشتر از همه جنبه‌های فنی، تمایز رفتاری‌اش را به نمایش گذاشته است. برانکو اگرچه در همه این سال‌ها زبان فارسی یاد نگرفته اما خلق و خوی ایرانی پیدا کرده و ایران را کشور دوم خودش می‌داند. نه کشوری عقب مانده که سرمربی‌اش در تلویزیون مغرض بیگانه از التماس بازیکنان تیم ملی به رونالدو و مسی برای گرفتن کفش‌های اضافه آنها صحبت می‌کند

آریا رهنورد

زمان زیادی طول نکشید تا پرسپولیسی‌ها، اولین اشک‌های برانکو ایوانکوویچ را تماشا کنند. پس از شکست دادن فولاد در لیگ برتر پانزدهم، سرمربی کروات قرمزها احساساتی شد و در کنار زمین اشک ریخت. وسط بحرانی که در شروع فصل برای پرسپولیس رخ داده بود، شکست در اهواز می‌توانست به معنای پایان زودهنگام پروژه برانکو ایوانکوویچ باشد اما در روزی که رامین رضاییان یک ضربه پنالتی را نیز از دست داده بود، پرسپولیس به بازی برگشت و همه سه امتیاز را از آن خود کرد. چند سال طول کشید تا چشم‌های برانکو، دوباره به چنین وضعیتی دربیایند اما این بار تنها «شوق» و شادمانی بود که می‌توانست چشم پروفسور را خیس کند. پرسپولیس برانکو، در فاصله بین همین دو اشک تعریف می‎شود. تیمی که به سختی زنده ماند و با رنج، از میدان جنگ عبور کرد تا امروز با غرور به اولین فینال آسیایی‌اش برسد و در انتظار یک موفقیت فراموش‌ نشدنی باشد. برانکو در طول جام جهانی، لقب «مربی برنده» را برای دالیچ در نظر گرفته بود اما این لقب شاید بیشتر از هر کسی، سزاوار خود او باشد. مردی که در سخت‌ترین شرایط، به جای دل بستن به توجیه شکست احتمالی و تاختن به زمین و زمان، روی کارش تمرکز کرد و با همه وجود به دنبال موفقیت رفت. مردی که تسلیم نشد تا «خیریت» را از دل سیاه‌ترین شرایط بیرون بکشد. شروع کار او در پرسپولیس، انگار با جمله‌ای از فیلم «شوالیه تاریکی برمی‌خیزد» گره خورده بود:«تاریک‌ترین زمان شب، درست قبل از سپیده‌دم است و من به شما قول می‌دهد که سپیده‌دم از راه خواهد رسید.»

نتایج درخشان برانکو در پرسپولیس، هرگز رفتار این مربی را تغییر نداده‌اند. او از هواداران تیمش فاصله نگرفته و خودش را جدا از آنها تصور نکرده است. این در حالی است که بعضی از مربیان خارجی شاغل در ایران، با اولین موفقیت نصفه و نیمه، کاملا چهره دیگری از خودشان نشان می‌دهند. این مربیان معمولا «از بالا» به فوتبال ایران نگاه می‌کنند و دائما در حال ایراد گرفتن هستند. آنها به خوبی می‌دانند که با ایراد گرفتن، بیشتر جلب توجه می‌کنند و بار انتظارات را نیز از روی دوش خودشان برمی‌دارند. حتی «هواشناسی» تلویزیون ایران، گاهی سوژه نقد این مربی‌ها شده است. جماعتی که بازیکنان را بدون مطلع کردن باشگاه‌ها با ارسال «پیامک» به تیم ملی دعوت می‌کنند اما برای لحظه‌ای از ژست دروغین حرفه‌ای‌گری فاصله نمی‌گیرند. برانکو هرگز یکی از آنها نبوده است. او اگرچه در همه این سال‌ها زبان فارسی یاد نگرفته اما خلق و خوی ایرانی پیدا کرده و ایران را کشور دوم خودش می‌داند. نه کشوری عقب مانده که سرمربی‌اش در تلویزیون مغرض بیگانه از التماس بازیکنان تیم ملی به رونالدو و مسی برای گرفتن کفش‌های اضافه آنها صحبت می‌کند. پر‌وفسور با کمبود امکانات جنگیده و حاضر نشده دائما این مساله را با رسانه‌های خارجی در میان بگذارد.

۱۲ سال قبل، عادل فردوسی‌پور با جمله معروف «خداحافظ برانکو» پس از پایان گزارش مسابقه تیم ملی با پرتغال، خیلی زود اخراج این سرمربی را به یک اتفاق عادی در فوتبال ایران تبدیل کرد. مرد کروات اما هرگز علیه فردوسی‌پور و جمله‌اش موضع نگرفت و به سادگی با آن کنار آمد. این رفتار قابل مقایسه با رفتار مربیانی نیست که بریده‌های روزنامه‌ها را به خاطر تک جملاتی که علیه‌شان نوشته شده جمع‌آوری می‌کنند تا اگر در تمرین با آن خبرنگار روبه‌رو شدند، پاسخ سوال‌هایش را ندهند. مربیانی که مخالف‌شان را تا مروز نابودی می‌برند و از کینه ابدی با آنها دست نمی‌کشند. برانکو هرگز درباره کیفیت لباس‌های تیم صحبت نکرده و شان خودش را تا این حد پایین نیاورده است. او هرگز بلافاصله بعد از بازی‌های بزرگ، به سراغ تسویه حساب‌های قدیمی نرفته و بازی رسانه‌ای به راه نینداخته است. در اطراف این مربی، اثری از پیشنهادهای غیرواقعی نیز دیده نمی‌شود. این در حالی است که بعضی‌های دیگر از شرق دور تا آمریکای جنوبی «پیشنهادسازی» می‌‌‌کنند اما عاقبت، با تمام وجود به فوتبال ایران می‌چسبند و دست به کاری می‌زنند که نیمکت‌شان را از دست ندهند.

تنها چند روز تاخیر در پرداخت اقساط قرارداد برخی از مربیان خارجی، برای به راه افتادن یک جنجال بزرگ از سوی آنها کافی به نظر می‌رسد. این دسته از مربیان قراردادشان را چنان سخت و مستحکم می‌بندند که به ازای هر روز تاخیر در دریافت حقوق می‎توانند مبلغ بیشتری طلب کنند. برانکو ایوانکوویچ اما برخلاف این مربیان پول‌دوست، از شروع فصل جدید هیچ حقوقی از باشگاه دریافت نکرده است. او حتی در روزهای گذشته به جای دریافت طلب 300 هزار دلاری، ترجیح داد دلارهای تزریق‌شده به باشگاه را به سایر اعضای کادر فنی و همچنین بازیکنان تیم اختصاص بدهد و همچنان هیچ مبلغی از باشگاه دریافت نکند. درک چنین رفتاری شاید از سوی بعضی از مربیان نام‌آشنا غیرممکن باشد اما ایوانکوویچ تنها به خودش فکر نمی‌کند. حتی اگر این منش خودخواهانه در عملکرد بسیاری از مربیان نهادینه شده باشد.

در دنیای فوتبال، دو گروه مربی وجود دارد. گروه اول، باید همه چیز را به صورت تمام و کمال در اختیار داشته باشند تا شاید نتیجه بگیرند اما گروه دوم، خودشان همه چیز را مهیا می‌کنند تا نتیجه بگیرند. بدون تردید برانکو ایوانکوویچ به گروه دوم تعلق دارد. مردی که به جای ایستادن، ایراد گرفتن، مصاحبه کردن و قرار دادن پست‌های توهین‌آمیز در فضای مجازی، با تمام توان برای موفقیت پرسپولیس جنگیده است. شاید اگر او هم سرگرم ایراد گرفتن از تک تک امکانات باشگاه بود و مدام به مدیران تیمش طعنه می‌زد و وقتش را برای همین چیزها هدر می‌داد، پرسپولیس در همان مرحله گروهی از لیگ قهرمانان کنار رفته بود. بعضی از مربیان، حماسه‌سازی را خوب بلدند و حتی باخت‌ها را نیز به عنوان حماسه به‌خورد ملت می‌دهند اما برانکو برای معجزه در پرسپولیس، ماه‌ها تلاش کرده و حالا نه مزد ژست‌های ظاهرا حرفه‌ای، بلکه پاداش همین تلاش را گرفته است. پروفسور بدون نمایش ناسازگاری و اصرار به «برتر» بودن از فوتبال ایران، کارش را به خوبی انجام می‌دهد و ماموریتش را با دقت زیادی پیش می‌برد. او تا همین‌ مرحله نیز، دست به یک ماموریت غیرممکن زده اما در ادامه راه نیز، به تماشای هیچ تصویری به جز بالا رفتن جام قهرمانی لیگ قهرمانان روی دست‌های کاپیتانش رضایت نخواهد داد.