آریا طاری

ده هفته بعد از شکست خوردن در زمین فولاد، آبی‌ها دومین شکست فصل را در استادیوم آزادی پشت سر گذاشتند. این اولین باخت خانگی استقلال در دوران حضور محمود فکری روی نیمکت باشگاه به شمار می‌رفت. این بار دیگر خبری از یک گل نجات‌بخش نبود تا صدرنشینی استقلال در معرض خطر قرار بگیرد. حالا سپاهان، صنعت نفت و پرسپولیس تیم‌هایی هستند که هنوز می‌توانند با کامل کردن بازی‌های‌شان، در جدول بالاتر از استقلال قرار بگیرند. باختن به سایپا، یک تئوری مهم را علیه تیم فکری به اثبات رسانده است. اینکه این تیم اگر در نیمه اول موفق به باز کردن دروازه رقبا نشود، نمی‌تواند نتیجه مطلوبش را به دست بیاورد.

با سه مهاجم درجه یک در ترکیب اصلی، استقلال همیشه «دست بالا» را برای گل زدن به تیم‌های رقیب دارد اما این مساله گاهی مثل یک شمشیر دولبه عمل می‌کند. در حقیقت به همان نسبت که استقلال با داشتن این مهره‌ها برای گل‌زنی آماده به نظر می‌رسد، شرایط این تیم در صورت ناکامی در گل‌زنی در همان نیمه اول، در ادامه مسابقه به شدت پیچیده می‌شود. طبیعی به نظر می‌رسد که وقتی توان جسمی مهاجمان استقلال تحلیل می‌رود، آنها کار سخت‌تری برای تغییر دادن شرایط مسابقه دارند. چراکه وقتی همه این نفرات به صورت همزمان در ترکیب قرار می‌گیرند، جایگزین خوبی برای خط حمله استقلال روی نیمکت این باشگاه وجود نخواهد داشت. در واقع تیم فکری روی نیمکت از یک «ذخیره طلایی» برای وارد کردن شوک به دفاع حریف برخوردار نیست. ماجرا فقط به نداشتن ذخیره طلایی خلاصه نمی‌شود. تیم فکری به لحاظ تاکتیکی نیز روبه‌روی تیم‌هایی با دفاع فشرده به مشکل می‌خورد. در واقع به نظر می‌رسد این مربی یک جور نقشه ثانویه برای تقابل با این تیم‌ها و باز کردن خطوط دفاعی‌شان در ذهن ندارد. هیچ‌کس نمی‌تواند کیفیت ترکیب اصلی استقلال را زیر سوال ببرد. آنها با این ترکیب، قادر هستند هر حریفی در فوتبال ایران را شکست بدهند اما وقتی شرایط مسابقه کمی گره می‌خورد، این تیم از راهکار مناسبی برای عوض کردن اوضاع برخودار نیست. این ایراد در درجه اول به کادر فنی استقلال وارد است که وقتی تیمی با رویکرد دفاعی روبه‌روی این تیم قرار می‌گیرد، آنها در گل‌زنی موفق نشان نمی‌دهند. باز کردن دروازه یک تیم کاملا هجومی مثل تراکتور شاید کار سختی نباشد اما روبه‌روی تیم ابراهیم صادقی که چند لایه دفاعی دارد، با یک نقشه ثابت و بدون انعطاف تاکتیکی، نمی‌توان به پیروزی دست پیدا کرد.

مرور دیدارهای گذشته این فصل استقلال، نشان می‌دهد «گل نزدن» در نیمه‌های اول این تیم را کاملا به دردسر می‌اندازد و نظم بازی این تیم را به هم می‌زند. تیم فکری وقتی «برنده» به رختکن نمی‌رود، به سختی می‌تواند در نیمه دوم گلیم‌اش را از آب بیرون بکشد. آنها در مسابقه هفته دوم با فولاد خوزستان در نیمه اول گل نزدند و در نهایت شکست خوردند. در ادامه فصل، تیم فکری در 45 دقیقه اول موفق به باز کردن دروازه پیکان و صنعت نفت نشد و شانس پیروزی در هر دو مسابقه را نیز از دست داد. روبه‌روی ذوب‌آهن هم همین تجربه برای آبی‌ها تکرار شد. باز هم آنها در نیمه اول گل نزدند و همین موضوع موجب شد با استرس زیاد به سراغ نیمه دوم بروند و در نهایت در آن جدال هم طعم پیروزی را نچشند. این تجربه حالا دوباره در برخورد با سایپا هم اتفاق افتاده است. در حقیقت وقتی استقلال در همان نیمه نخست مسابقه شرایط ایده‌آلش را به دست نمی‌آورد و نمی‌تواند بازی‌اش را به رقیب تحمیل کند، احتمال ناکامی این تیم در نیمه دوم به مراتب بیشتر از امکان رسیدن آبی‌ها به پیروزی است. تیم‌های رقیب هم به مرور زمان، راه ضربه زدن به استقلال را به خوبی یاد گرفته‌اند. اینکه در نیمه اول با این تیم مدارا کنند، راه‌های نفوذ مهره‌های هجومی استقلال را در 45 دقیقه ببندند و با دفاع فشرده، جلوی به ثمر رسیدن گل‌های زودهنگام این تیم را بگیرند.

در این صورت احتمال پیروزی تیم فکری در زمین مسابقه، بسیار کم خواهد شد. ابراهیم صادقی با همین نقشه، استقلال را شکست داد. او نه تیم پرستاره‌تری را نسبت به آبی‌ها در اختیار داشت و نه با فشاری برای بردن این بازی روبه‌رو بود اما توانست کارش را به خوبی انجام بدهد و یک برد فراموش‌نشدنی را در استادیوم آزادی جشن بگیرد.

نمی‌توان برخی تاثیرات مثبت محمود فکری را در استقلال انکار کرد اما در عین حال، نباید هم فراموش کرد که او تا امروز در زمینه مدیریت اضطراب تیمش موفق نشان نداده است. فکری در کنار زمین، همواره یک مربی ناآرام و مضطرب بوده و بدون تردید این استرس به درون زمین هم منتقل می‌شود. به همین خاطر است که استقلال در بسیاری از بازی‌ها در دقایق پایانی آسیب‌پذیر به نظر می‌رسد. فکری برای نگه داشتن تیمش در بالای جدول، باید آرامش بیشتری از خودش نشان بدهد. این همان حقیقتی است که می‌تواند شرایط استقلال را عوض کند.