همه می‌دانیم که وضعیت فوتبال‌مان چقدر بحرانی است. همه می‌دانیم که گرفتار چه دشت وسیعی از بی‌فرهنگی شده‌ایم و شرایط چقدر اسفبار به نظر می‌رسد. می‌دانیم که اینجا هیچ‌کس از فوتبال لذت نمی‌برد و همه سرگرم اتهام‌زدن به هم هستند. می‌دانیم که همه به محض شکست خوردن دست به بیانیه می‌شوند تا شاید کمی از سنگینی شکست کم کنند و با زیر سوال بردن موفقیت‌های هم، دل‌شان خنک شود. همه این‌ها را می‌دانیم اما بد نیست به جای سرزنش همیشگی اهالی فوتبال، یک سوزن هم به خودمان بزنیم. بدون شک رسانه‌ها هم در رقم خوردن وضعیت فعلی برای فوتبال ایران، کاملا مقصر هستند. بدون شک رسانه‌‌ها هم سهم عمده‌ای در به وجود آوردن این جو مسموم داشته‌اند. بدون شک رسانه‌ها هم نتوانسته‌اند و یا نخواسته‌اند که روی این جو، تاثیر مثبتی بگذارند. اینکه اساسا خوراک‌های خبری جنجالی در ایران مورد توجه قرار می‌گیرند و تا زمانی که جنجال در کار نباشد، «لایک» هم در کار نیست، حرف درستی به نظر می‌رسد اما رسانه‌ها هم می‌توانند سطح علایق مخاطبان‌شان را کمی ارتقا بدهند. آنها می‌توانند عادت به تماشای جاروجنجال را از مردم بگیرند و چیزهای به مراتب مثبت‌تری را جایگزین کنند. تا امروز اما کوچک‌ترین تلاشی در این خصوص صورت نگرفته است. خیلی از خبرنگارهای ورزشی با نگاه کاملا رنگی به فوتبال خیره می‌شوند. آنها گاهی حتی از متعصب‌ترین هواداران یک باشگاه هم «رگ گردنی‌تر» به نظر می‌رسند.

گناه تاریخی رسانه‌ها در ایران، نه «دیدن» و بازتاب ‌دادن شرایط موجود، بلکه «نادیده‌گرفتن» چیزهایی است که استحقاق بیشتری برای دیده شدن دارند. برای مثال در فوتبال، طرفدارانی که همیشه به رقبا بد و بیراه می‌گویند خیلی بیشتر از طرفدارانی که احترام و ادب را رعایت می‌کنند دیده می‌شوند. مربیانی هم که دائما مشغول اعتراض به داوری هستند، به مراتب بیشتر از مربیان آرام شانس دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن دارند. خجالت آور است که چهره‌ای مثل امیرحسین صادقی با یک مشت کری سخیف، هر روز دیده می‌شود اما یک مربی منطقی مثل پیروز قربانی که به این خوبی از تعصب رنگی عبور کرده تا از منطق فوتبال حرف بزند، تریبون کافی را به دست نمی‌آورد. درست همان‌طور که محرم نویدکیا با وجود تفاوت بزرگش با سایر مربیان، به اندازه کافی مورد تحسین قرار نمی‌گیرد. محرم از شروع فصل، حقیقتا یک استثنای بزرگ برای فوتبال ایران بوده است. او نه به داوری اعتراض می‌کند و نه تاکتیک بازی حریف را زیر سوال می‌برد. با این حال تیتر یک در اختیار مربیانی قرار می‌گیرد که معمولا به زمین و زمان توهین می‌کنند، از دست‌های پشت پرده حرف می‌زنند و دیگران را مقصر می‌دانند. رسانه‌ها نباید تنها «تماشاگر» باشند. پوشش خبرهای روز را یک ربات هم می‌تواند انجام بدهد. آنها باید ذائقه اهالی فوتبال را عوض کنند. آنها باید فرصت بیشتری برای دیده شدن به چهره‌های مثبت بدهند. آن‌وقت دیگر هر کسی برای تریبون گرفتن، به کری‌های زشت روی نمی‌آورد. آن‌وقت دیگر هر کسی برای دیده شدن، زمین و زمان را به هم نمی‌دوزد. آن‌وقت فوتبال، هوای تمیزتری پیدا می‌کند.