فکر درست، دست خالی!

چند روز پس از دربی ۹۲، همچنان بسیاری از هواداران فوتبال درباره تعویض خاص فرهاد مجیدی در این مسابقه صحبت می‌کنند. فرهاد به این خاطر مورد انتقاد قرار می‌گیرد که با بیرون کشیدن مهدی قائدی، فشار را از روی خط دفاعی سرخ‌ها برداشته است. با این وجود به نظر می‌رسد او تئوری درستی در این مورد داشته و تنها دلیلی که این تعویض جواب نداده، ناآمادگی مهره جانشین قائدی بوده است. عملکرد فرهاد در استقلال، تا اینجا فراتر از حد انتظار بوده است. هرچند که خود مجیدی، علاقه زیادی دارد که انتظارها را از خودش و تیمش بالاتر ببرد.

آریا طاری

مهدی قائدی، کابوس پرسپولیس در دربی 92 بود. بازیکنی که با نفوذ از سمت راست خط دفاعی حریف، دردسرهای زیادی برای این تیم ایجاد کرد. قائدی با یک ارسال خوب، روی گل اول تیمش تاثیر گذاشت، اواخر نیمه اول با یک شلیک تماشایی، تا یک قدمی باز کردن دروازه بیرو رفت و اوایل نیمه دوم با یک سولوی محشر، مدافعان حریف را به هم دوخت تا استقلال دوباره از حریف پیش بیفتد. نقش مهدی قائدی در گل دوم تیم، به مراتب از گل‌زن‌ آبی‌ها جدی‌تر و پررنگ‌تر بود. با این وجود مرور همه صحنه‌های درخشش این بازیکن ریزنقش در دربی، برای «تعویض ‌نشدن» او کافی به نظر نمی‌رسد. اگر یک بار دیگر دربی 92 را تماشا کنید، متوجه خواهید شد که قائدی پس از گل دوم استقلال، چند بار به سادگی توپ را لو می‌دهد. نشانه خستگی در ساق‌های او پیدا شده و این بازیکن عملا مدافعان حریف را تحت فشار نمی‌گذارد. او که آشکارا انرژی‌اش را از دست داده، در چند صحنه مختلف هیچ مزاحمتی برای پرسپولیسی‌ها به وجود نمی‌آورد و با فشار نگذاشتن روی بازیکن صاحب توپ، در دفاع تیمی استقلال سهیم نمی‌شود. طبیعتا استقلال در این دقایق، به بازیکنی نیاز دارد که اجازه بازیسازی قرمزها با توپ از عقب زمین را ندهد. بازیکنی که با دوندگی و جنگندگی، مالکیت توپ را از پرسپولیسی‌ها بگیرد و توپ را در اختیار مهره‌های خودی قرار بدهد. واضح است که استراتژی فرهاد برای بیرون کشیدن قائدی، یک استراتژی درست بوده است. او بازیکنی را که دیگر در دفاع تیمی شرکت نمی‌کرد از زمین بیرون برد و مهره‌ای را به ترکیب اضافه کرد که در میانه میدان، سد راه پاسکاری پرسپولیسی‌ها شود. با این وجود آرش رضاوند، انتظارات را برآورده نکرده و ارسلان مطهری در حفظ توپ موفق نبود تا انگشت اتهام پس از نتیجه تساوی، به طرف فرهاد مجیدی گرفته شود. همه آنهایی که این روزها از مرد جوان نیمکت استقلال انتقاد می‌کنند، باید شرایط او در باشگاه را نیز در نظر بگیرند. فرهاد روی نیمکت، گزینه چندانی برای استفاده در دربی نداشت و راه برای ترمیم ترکیب، روی او بسته شده بود.

اضافه کردن یک مدافع برای دقایق پایانی، می‌توانست انتخاب درستی باشد اما فرهاد عملا گزینه‌ای برای این کار نداشت. عارف غلامی و سیاوش یزدانی همچنان مصدوم هستند و بودروف، هنوز اولین بازی‌اش را در فوتبال ایران انجام نداده است. در واقع استقلال علاوه بر سه مدافعی که در دربی به میدان رفتند، سه مدافع دیگر نیز دارد که می‌توانند در طول فصل به این باشگاه کمک کنند اما استفاده از این نفرات در شهرآورد، عملا ممکن نبود. در خط میانی، فرشید اسماعیلی به عنوان یکی از بهترین مهره‌های این تیم، با مصدومیت دست و پنجه نرم می‌کند. با توجه به تکنیک فرشید و توانایی حفظ توپ او، حضور این بازیکن در دربی می‌توانست یک برگ برنده در میانه میدان برای استقلال باشد اما مجیدی حتی نمی‌توانست از این بازیکن نیز استفاده کند. در خط حمله نیز شیخ دیاباته، یکی از مهم‌ترین وزنه‌های ترکیب استقلال به شمار می‌رود اما شیخ هم این روزها، با آسیب‌دیدگی روبه‌رو شده است. اگر همه این بازیکنان در دسترس بودند، دربی برای فرهاد به مراتب ساده‌تر می‌شد اما او با هجوم مصدومیت‌ها، کار پیچیده‌ای برای متوقف ‌کردن حریف داشت. وقتی سرمربی حریف با استفاده از محمد نادری ملی‌پوش، مرد سال فوتبال عراق بشار رسن و همچنین آنتونی استوکس باتجربه ورق بازی را برگرداند، مجیدی «زکریا مرادی» جوان را در کنار زمین گرم می‌کرد. ماجرای از دست رفتن پیروزی استقلال نه به خاطر تعویض قائدی، بلکه نتیجه دست‌های کاملا خالی فرهاد روی نیمکت بود. موضوعی که اجازه نداد او همه تفکراتش را در این بازی پیاده کند.

استراتژی فرهاد برای بیرون کشیدن قائدی، یک استراتژی درست بوده است. او بازیکنی را که دیگر در دفاع تیمی شرکت نمی‌کرد از زمین بیرون برد و مهره‌ای را به ترکیب اضافه کرد که در میانه میدان، سد راه پاسکاری پرسپولیسی‌ها شود

روند بی‌شکستی فرهاد روی نیمکت استقلال، همچنان حفظ شده است. او استقلال را از گردنه دشوار آسیایی عبور داده و این تیم را به مرحله گروهی لیگ قهرمانان رسانده است. درباره این مربی، همه چیز امیدوارکننده به نظر می‌رسد اما او با مصاحبه‌هایی که انجام می‌دهد، دائما انتظارها را از خودش و تیمش بالاتر می‌برد. فرهاد همیشه یک چهره جاه‌طلب بوده و این خاصیت مهم را در دوران مربیگری نیز حفظ کرده است. او از زیر فشار بودن لذت می‌برد و از این موضوع، به عنوان نیروی محرک تیمش به طرف جلو، استفاده می‌کند. فرهاد چیزهای بیشتری برای استقلال می‌خواهد و به خوبی می‌داند که این دستاوردها، بدون فشار هرگز به دست نخواهند آمد.