جیب چهارم آقای کی‌روش!

اگر تیم ملی به سیرک شبیه نبود، یک بازیکن جوان نمی‌توانست با ناز و تنعم از بازی‌های ملی خداحافظی کند و بدون حتی یک خط توضیح با خیال آسوده به تیم برگردد و با راه دادن سلبریتی‌های خانم به اردو، با آنها قهوه بنوشد و عکس یادگاری بگیرد

آریا طاری

برانکو ایوانکوویچ این روزها دیگر هدف حمله‌های کارلوس کی‌روش نیست. شاید موفقیت‌های آسیایی این مربی، هجوم به مربی کروات را دشوار کرده و به همین خاطر، سرمربی پرتغالی هدف تازه‌ای را برای خودش در نظر گرفته است. او حالا سرگرم کنایه‌ زدن به تیم ملی امید است و در مصاحبه‌ها، کرانچار و همکارانش را از دم تیغ می‌گذراند. از لحن صحبت‌های کارلوس، این طور پیداست که او خودش را «مالک» مرکز پک می‌داند و به خودش اجازه می‌دهد به تنهایی، در مورد همه مسائل مربوط به این مرکز «ملی» تصمیم بگیرد. این اختیار، چطور و چرا به کارلوس سپرده شده است؟ او به جای تصمیم‌ گرفتن درباره پک، باید چه تصمیم‌هایی برای تیمش بگیرد و به چه سوال‌هایی پاسخ بدهد؟

سرمربی پرتغالی تیم ملی، بارها مرکز «پک» را به عنوان میراث دوران حضورش در فوتبال ایران معرفی کرده است. ادبیات او در مورد پک، شبیه ادبیات خیری است که خشت به خشت این مرکز را با هزینه شخصی خودش ساخته اما چه کسی نمی‌داند که او در این پروژه، نقشی بیشتر از یک «ناظر» نداشته و بیشتر از ساختن آن، در دکورهای مربوط به آن نقش ایفا کرده است. البته که این مرکز، پس از جدایی کی‌روش نیز در اختیار تیم ملی خواهد ماند اما تا زمانی که این مربی روی نیمکت تیم ملی ایران نشسته باشد، حتی رده‌های ملی مختلف نیز باید برای استفاده از آن از شخص او اجازه بگیرند. ایده ساخت و طراحی پک، ایده بدی نبود اما به شرطی که فدراسیون، قدرت لازم را برای فراهم آوردن شرایط ایده‌آل در این مرکز را داشت و ناچار نبود برای اتمام این پروژه، مقابل مربی تیم ملی‌اش سر تعظیم فرود بیاورد. «فدراسیون بی‌ستاره» با ضعف و انفعال مدیریتی‌اش، کاری کرد که امروز کی‌روش خودش را همه کاره فوتبال ایران بداند و در همه جزئیات، دخالت کند. او درباره مسائلی صحبت می‌کند که ابدا در شرح وظایف یک «سرمربی» نمی‌گنجند و جنگ‌هایی را به راه می‌اندازد که در شرایط فعلی برای تیم ملی فوتبال ایران «سم» هستند. عادت تازه کی‌روش، استفاده از دستیارها برای انجام مصاحبه‌های مدنظر این مربی است. دستیار این مربی اخیرا حمید استیلی را به اشتباه گرفتن تیم ملی با سیرک متهم کرده است. او همچنین نتایج ضعیف تیم ملی امید را به این مربی یادآوری کرده اما لابد از یاد برده که اگر امیدها به میانمار باخته‌اند، زمانی هم تیم کی‌روش با ترکمنستان به تساوی رسیده بود.

شاید تیم ملی واقعا به یک «سیرک» شبیه شده است که اگر این طور نبود، یک بازیکن نمی‌توانست بدون  قرار گرفتن نامش در فهرست نفرات حاضر در اردو، به تمرین‌های تیم ملی و حتی عکس تیمی بازیکنان راه پیدا کند. اگر تیم ملی به سیرک شبیه نبود، یک بازیکن جوان نمی‌توانست با ناز و تنعم از بازی‌های ملی خداحافظی کند و بدون حتی یک خط توضیح با خیال آسوده به تیم برگردد و با راه دادن سلبریتی‌های خانم به اردو، با آنها قهوه بنوشد و عکس یادگاری بگیرد! اگر تیم ملی شبیه به سیرک نبود، پیشنهاد بازی‌های دوستانه خوب برای انجام دیدارهای دوستانه با تیم‌های «ضعیف» یک به یک رد نمی‌شدند. کی‌روش شاید برای اولین بار بالاخره «اعتراف» کرده که چرا تیم ملی فقط با تیم‌های بی‌مهره بازی می‌کند. او از یک سو به برنامه تدارکاتی تیم ملی اعتراض دارد و از سوی دیگر، معتقد است حتی بازی با آرژانتین کمکی به عراق نکرده و تنها اعتماد به نفس این تیم را زیر سوال برده است. این شاید صریح‌ترین اعتراف آقای سرمربی باشد. او از شکست در دیدارهای تدارکاتی و از دست دادن رتبه اول رنکینگ آسیا هراس دارد. به گفته خود او «بولیوی» و «ونزوئلا» بسیار «رقابتی» هستند و ایران باید با تیم‌هایی بازی کند که مالکیت توپ را در اختیارش قرار بدهند. اگر ایران برای ساخت ماکتی از دیدار با یمن و ویتنام در جام ملت‌ها تنها باید با تیم‌های ضعیف روبه‌رو شود، چرا در آستانه جام جهانی هم همین حریفان روبه‌روی تیم کی‌روش می‌ایستادند؟ چه کسی در ایران، دیدارهای تدارکاتی را هماهنگ می‌کند؟ مبالغ مربوط به این بازی‌ها، به جیب چه کسی می‌رود؟ آیا این خود سرمربی نیست که ترجیح می‌دهد به جای «فراری» با «پیکان» کورس بگذارد؟

«من چهار جیب دارم. در یک جیب ساختمان پک، در یک جیب لباس‌های تیم ملی، در یک جیب زمین تمرین آکادمی و در جیب دیگر، جام‌ها را با خودم از ایران می‌برم». کی‌روش در این جمله، از کدام جام‌ها حرف می‌زند؟ او در این هشت سال، فاتح چه جامی شده که حالا به کنایه می‌خواهد آن را از ایران ببرد؟ در جیب چهارم آقای مربی، چیزی به جز فدراسیون فوتبال نیست. فدراسیونی که مقابل سرمربی‌اش تسلیم محض است. اگر در گذشته روسای فدراسیون بدون اجازه مربی‌ها یک «لیوان» را هم جابه‌جا نمی‌کردند، در شرایط فعلی مدیران فدراسیون بدون رضایت سرمربی تیم ملی حتی نفس هم نمی‌کشند. کارلوس تا روزی که هست، می‌تواند به این «مالکیت» باورنکردنی ادامه بدهد. می‌تواند برای همه افراد تهمت بزند و دستیارانش را به گفتن جملاتی علیه زننده گل قرن، وادار کند اما میراث واقعی این مربی، نه هیچ ساختمانی، بلکه «نتایج» او هستند. جام ملت‌ها، بخش مهمی از حقایق را در مورد کی‌روش خواهد گفت.