بررسی داده‌ها نشان می‌دهد پس‌انداز حقیقی ایرانیان در یک دهه گذشته نوسانات بسیار زیادی را تجربه کرده و حتی در سال‌هایی کاهشی بوده است. ثابت بودن و کاهش این رقم، در نهایت منجر به وقوع رکود می‌شود و عواقب اقتصادی بسیاری را به همراه دارد. عوامل بسیاری مانند نبود یک نظام مالی کارا در کنار تورم‌های بالا، باعث شده تا مفهوم پس‌انداز نقدی نزد ایرانیان بسیار کمرنگ شود و خانوار‌ها برای حفظ ارزش پول خود به مصرف بیشتر و یا به سمت بازار‌های ارز و طلا روی بیاورند.

به گزارش اقتصادآنلاین، پس‌انداز خانوار به عنوان یکی از ارکان مهم ثبات و رشد اقتصادی، نقش حیاتی در تأمین سرمایه لازم برای توسعه اقتصادی و بهبود رفاه اجتماعی دارد. با این حال، در طی سال‌های اخیر پس‌انداز به عنوان آنچه نگهداری پول یاد می‌شود، معنای خود را از دست داده است و بخش عمده‌ای از درآمد‌ها صرف هزینه‌های مصرفی و جاری شده است. این روند نه تنها بر امنیت مالی خانوار‌ها تأثیرگذار است، بلکه پیامد‌های منفی بلندمدتی برای اقتصاد کلان کشور به دنبال دارد. بنابراین، بررسی علل تغییرات پس‌انداز و افزایش سطح مصرف در میان ایرانیان، از موضوعات حیاتی در عرصه اقتصاد کلان و سیاست‌گذاری اقتصادی به شمار می‌رود.

یکی از مهم‌ترین دلایل این وضعیت، تورم بالا و مستمر در اقتصاد ایران است. تورم مزمن، قدرت خرید پول را به شدت کاهش می‌دهد و انگیزه افراد برای نگهداری پس‌انداز در قالب پول نقد یا سپرده‌های بانکی را کاهش می‌دهد. در چنین شرایطی، افراد ترجیح می‌دهند درآمد خود را سریع‌تر خرج کنند یا دارایی‌های خود را به کالا‌های بادوام و حتی کالا‌های لوکس تبدیل نمایند تا از افت ارزش دارایی‌ها جلوگیری کنند. از سوی دیگر، نوسانات شدید نرخ ارز و عدم ثبات اقتصادی، فضای نااطمینانی شدیدی را برای مردم ایجاد کرده است. نبود چشم‌انداز روشن اقتصادی، باعث شده خانوار‌ها کمتر به پس‌انداز بلندمدت فکر کنند و بیشتر به نیاز‌های کوتاه‌مدت و مصرف روزمره توجه کنند. این نااطمینانی، به همراه فشار‌های معیشتی روزافزون، موجب شده بسیاری از افراد حتی قادر به تأمین هزینه‌های جاری خود نیز نباشند و پس‌انداز را در اولویت‌های پایین‌تری قرار دهند. عامل دیگری که نباید از آن غافل شد، محدودیت‌های موجود در بازار‌های مالی داخلی است. فقدان ابزار‌های متنوع، امن و بازدهی مناسب برای سرمایه‌گذاری و پس‌انداز، سبب شده مردم اعتماد خود را به این بازار‌ها از دست بدهند و به شکل مؤثری نتوانند از امکانات موجود برای افزایش پس‌انداز بهره‌مند شوند. در نتیجه، سرمایه‌های کوچک و متوسط معمولاً به سمت مصرف هدایت می‌شوند و سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت کاهش می‌یابد.

از نظر آموزشی، نبود آموزش‌های کافی و نظام‌مند در حوزه مدیریت مالی شخصی و برنامه‌ریزی بودجه خانوار، باعث شده بسیاری از افراد از اهمیت پس‌انداز و نحوه مدیریت بهینه درآمد خود آگاه نباشند. ضعف فرهنگ‌سازی مالی و ناتوانی در تدوین برنامه‌های آموزش مالی در سطوح مختلف جامعه، باعث شده رفتار‌های مالی نامناسب به صورت گسترده ادامه یابد و بخشی از درآمد به جای پس‌انداز، صرف هزینه‌های غیرضروری شود. همچنین، از منظر روان‌شناختی، فشار‌های ناشی از شرایط اقتصادی نامطمئن، باعث شده مردم بیشتر درگیر رفع نیاز‌های فوری و اضطراری باشند و برنامه‌ریزی بلندمدت برای پس‌انداز را کنار بگذارند. این موضوع ریشه در عدم ثبات اقتصاد کلان، تحریم‌ها و محدودیت‌های اقتصادی دارد که بار روانی زیادی بر جامعه تحمیل کرده است. در سطح کلان، کاهش نرخ پس‌انداز معادل کاهش منابع داخلی برای سرمایه‌گذاری است که می‌تواند رشد اقتصادی کشور را کند کرده و وابستگی به منابع خارجی را افزایش دهد.

رابطه بین پس‌انداز و سرمایه‌گذاری یک مفهوم اساسی در اقتصاد کلان است. برای اینکه کسب‌وکار‌ها در ماشین‌آلات جدید، زیرساخت‌ها، تحقیق و توسعه و فناوری سرمایه‌گذاری کنند، به منابع مالی نیاز دارند. این منابع عمدتاً از پس‌انداز داخلی تأمین می‌شوند. هنگامی که پس‌انداز ملی پایین است، منابع کمتری برای سرمایه‌گذاری در دسترس قرار می‌گیرد. این کمبود سرمایه به نوبه خود منجر به کاهش تشکیل سرمایه فیزیکی می‌شود که برای افزایش بهره‌وری و رشد اقتصادی بلندمدت حیاتی است. در نهایت، پس‌انداز پایین تنها بر نسل فعلی تأثیر نمی‌گذارد، بلکه رفاه نسل‌های آینده را نیز به خطر می‌اندازد.