آبان نامجو

شهریور 97 بود که تهمینه میلانی با نمایشگاه نقاشی «فیلم‌هایی که نساختم» خبرساز شد. نام نمایشگاه تعمدا در اعتراض به شرایط بد فیلمسازی انتخاب شده بود و اما تنها چیزی که به چشم نیامد، همین عنوان اعتراضی بود. گو این که روز دوم نمایشگاه مساله‌ کپی‌کاری تمام نمایشگاه میلانی را با خودش بلعید.

اعتراض‌ها از لحاظ ماهیت بر دو نوع بود؛ فاز اول این بود که فضای گالری‌ها را نباید با شهرت و ارتباطات اشغال کرد، یعنی همان کاری که میلانی به واسطه شهرتش در سینما کرد. منتقدان که عمدتا هم دانشجویان رشته هنر بودند روز افتتاحیه در گالری ایوان حضور پیدا کردند و خواهان لغو نمایشگاه شدند.

فاز دوم اما چیز دیگری بود. عده‌ای از هنرمندان عرصه‌های تجسمی نقاشی‌های میلانی را ضعیف و بدتر این که  کپی‌شده تلقی کردند. آن‌ها  البته دست پر هم داشتند و با سند نشان دادند که میلانی از آثار «جنی میلیهوف» هنرمند روسی که در حوزه طراحی کتاب  کار می‌کند و برخی آثار «آمادئو مودیلیانی» نقاش مشهور ایتالیایی کپی کرده است.

واکنش میلانی اما قانع‌کننده نبود و یک پست اینستاگرامی گذاشت و نوشت نمی‌دانستم، بماند که نوع قیمت‌گذاری تابلوها هم خیلی منطقی نشان نمی‌داد، عده‌ای به همین هم انتقاد کردند، اما آن قدر اوضاع درهم بود که این نقد خیلی به چشم نیامد.

آن دیگری که دیگر فیلم نمی‌سازد

روزگار گذشت و تهمینه خانم ظاهرا عطای فیلسمازی را به لقایش بخشیده بود، همسر گرامی(نیک‌بین - تهیه‌کننده سینما) هم که البته ید طولایی در فیلمسازی دارد، احتمالا به صلاح نمی‌دانست خانم میلانی وارد فضای فیلمسازی شود، پس دوباره نمایشگاه نقاشی به پا شد! این بار با عنوان؛«آن دیگری». این بار اما او پیش‌دستی کرد و در متنی که پیش از نمایشگاه منتشر کرد، تلاش داشت تا کمی زهر ماجرا را بگیرد:«در این راه، از همه چیز و همه کس الهام می‌گیرم. عکاسان، نقاشان نامی و یا کمتر شناخته شده جهان، سمبل و نمادهای ایران باستان، تجارب زیسته و قصه آدم‌های پیرامونم. آنها با عبور از جهان‌بینی و سلیقه فردی من، فرم و محتوای جدیدی می‌یابند. نقاشی‌های من سبک مشخصی ندارند و شاید سال‌ها طول بکشد تا با راهنمایی اساتید و نقد کارشناسی به زبان ویژه خودم دست یابم. سبک، بافت و تکنیک هر نقاشی را بسته به موضوع یا داستانی که مرا می‌آشوبد یا به وجد می‌آورد، بر می‌گزینم»

ماستمالی ناکافی!

با این حال حجم ماستمالیزاسیون! خانم میلانی کافی و یا قانع‌کننده نبود. برنامه ویدئویی «فیلم کات» قرار بود بستری شود تا تهمینه خانم را تبرئه کند اما بد از بدتر شد، میلانی مقابل گلمکانی (که البته این نقش برازنده‌اش نبود) نشست و در فضایی که فراهم بود تا متکلم وحده باشد، هر چه دلش خواست گفت.

اما از کوزه همان برون تراود که در اوست، هر چقدر میلانی به واژه‌های مبهمی چون الهام گرفتن متوسل می‌شد، بوی بد داستان بیشتر در می‌آمد، مساله منتقدان میلانی حالا این نیست که چرا کسی یک گالری را به واسطه شهرتش قبضه کرده، حتی برای سه روز. مساله آن‌ها شاید از این جای کار به بعد حجم توجیه‌گری سینماگری است که سال ها در این مُلک فیلم ساخته و از بد حادثه جایگاهی هم دارد.

برای این که به کُنه‌ ماجرا برسیم ارجاعتان می‌دهم به آن چند خط گلستان برای میلانی: «هرگز معتقد و موافق با این حرف که چرا آدم‌های معروف وارد حیطه دیگری از هنر می‌شوند و به خودشان اجازه می‌دهند نقاشی کنند یا کتاب بنویسند یا عکاس شوند یا از سینما به تئاتر بروند، نبوده‌ام و فکر می‌کنم این یک طرز فکر کاملاً دیکتاتوری و مستبدانه است. به عنوان خواهر بزرگ‌تری که همیشه دوستتان داشته، می‌گویم که اگر شما هم از مردم معذرت می‌خواستید و می‌گفتید اشتباه کردم، مطمئن باشید که هم کار درستی کرده بودید و هم شأن هنرمند بودن، فعال مدنی‌بودن، فمینیست‌بودن، الگوی زنان معترض و آزاده‌بودن و تمام فعالیت‌های هنری و مدنی‌تان به این اندازه زیر سوال نمی‌رفت که بدجوری زیر سوال رفته. واکنش‌هایتان، واکنش‌های یک دختربچه بی‌منطق لجباز بود که بدجوری من را به حیرت انداخت و از این حیرت بسیار بسیار  متأسف هستم»

مساله اصلی همین سطور بالاست، یک وقاحت حق به جانب شاید، تا حدی که در همان گفتگو با گلمکانی، میلانی می‌گوید سوفیا کاپولا از سوپراستار او کپی‌برداری کرده است!