فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی 

برای چند ثانیه چشم‌هایتان را ببندید و لحظاتی را تجسم کنید که وقتی چشم‌هایتان را می‌گشایید نمی‌توانید هیچ نوری ببینید؛ یا اینکه تصور کنید دیگر پاهایتان قادر به راه رفتن و دویدن نخواهند بود؛ یا لحظه‌ای را تصور کنید که ناشنوا بدنیا آمده‌اید و گوش‌هایتان نمی‌شنود؛ به این ترتیب زندگی بدون صدا چگونه می‌توانست باشد!؟ چگونه می‌خواستید با اطرافیانتان ارتباط برقرار کنید؛ فکر کنید در چنین حالتی دستانتان باید بجای زبانتان سخن می‌گفت. درحقیقت تئاتر «تروما» با به چالش کشیدن روح، ذهن و بدن آدمی با خویشتن و اجتماع می‌خواهد لحظاتی را خلق نماید که آدمی بالاجبار برای ساعاتی به تفکر واداشته شود، تا بدین منظور قدردان داشته‌ها و توانمندی‌های خویش باشد؛ نعمت‌هایی که برخی از افراد براثر یک اتفاق یا حادثه‌ای ناگوار، یا بدلیل مشکلات مادرزادی از داشتن آنها محروم مانده‌اند، به‌طوری که هرگز بهره‌مندی از این موهبات برایشان میسر نمی‌شود. 

نمایش «تروما» تحت عنوان اثری اجتماعی روایتگر داستان زندگانی سه شخصیت ناشنوا، نابینا و ناتوان جسمی است که از حال و احوالاتشان با یکدیگر به گفتگو می‌پردازند؛ شرح‌احوال انسان‌هاییست که از دوران کودکی دچار نقص جسمانی و بیماری شدند و به این ترتیب قصه زندگانی خویش و ماجراهای بزرگ‌شدن، عاشق‌شدن و مشکلاتی که با آن دست به گریبان هستند را برای مخاطبین بازگو می‌نمایند. درحقیقت تلنگریست برای یادآوری این موضوع که اگر از سلامت جسمانی برخوردارید، باید فارغ از مسائل اقتصادی و عاطفی قدردان و شاکر باشید. تروما (Trauma) در لغت به معنای آسیب، زخم، یا جراحت تعریف می‌شود. مفهومیست که تعاریف متعددی را در دو حوزه پزشکی و روانشناختی به خود اختصاص داده است. 

در قلمروی روانشناسی «تروما» به صدمات روانی و تاثیرات منفی ایجاد شده پس از یک حادثه تهدید‌کننده یا غم‌انگیز گفته می‌شود. درحقیقت هر نوع ضربه، جراحت، شوک، آسیبی ناگهانی، دردناک، پریشان‌کننده و غیر‌قابل‌کنترل است که از رویدادی خطرناک و یا عاملی تهدید‌کننده در زندگی فرد پدید می‌آید که در اغلب موارد باعث ظهور و نمود اثرات پایدار جسمانی و ذهنی-روانی می‌شود. «تروما» می تواند به طرق متفاوتی همچون بی‌توجهی، سوء‌استفاده، حمله خشونت‌آمیز مثل هتک حرمت، بستری‌شدن، دوره‌های درمان پزشکی، مرگ و از دست دادن عزیزان، بلایای طبیعی، فجایع عمدی بشری مانند قتل‌عام، شکنجه و بمباران، جنگ، ظلم، سوانح جدی مانند تصادف و غیره رخ دهد که این اتفاقات دردناک سبب می‌شود تا خاطرات منفی و رنج‌آور آن حوادث تلخ به صورت فلش‌بک‌های گاه‌و‌بیگاه به ذهن فرد هجوم آورند و  امنیت وی را به خطر بیاندازند بطوریکه او را وادار می‌کنند تا در برزخی از درماندگی دست‌و‌پا بزند؛ به‌گونه‌ای که احساس می‌کند در جهانی خطرناک و پر‌استرس گیر افتاده است.  از اینرو باتوجه به مطالب مطرح شده روانشناسان معتقدند اگر فرد نتواند خود را از آثار استرس شدید تروما خلاص نماید، به سلامت وی از لحاظ شرایط جسمانی، روانشناخی و ذهنی آسیب جدی وارد می‌شود. براین اساس روانشناسان اظهار دارند «تروما» اساسی‌ترین و ابتدایی‌ترین عقاید آدمی درباره خویشتن و جهان پیرامون وی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد؛ به‌طوری که معادلات ذهنی فرد را برهم می‌زند، مثلا تصور اینکه زندگی زیباست و می‌توان به دیگران اعتماد کرد را با عقاید و احساساتی از این دست که دنیا مکان خطرناکیست و نمی‌توان به اطرافیان اطمینان کرد، جایگزین می‌کند. درواقع پدیده «تروما» تمام باور‌ها، اعتقادات و احساسات فرد را زیرو‌رو می‌کند و نگاه فرد را نسبت به خویشتن و زندگانی تغییر می‌دهد.

روانشناسان براین‌اساس اظهار می‌دارند قربانیان تروما به منظور التیام بخشیدن ضربه‌های روحی وارد شده باید به بررسی دقیق ماهیت زخم عاطفی خویش بپردازند و احساسات خود را بطورکامل ارزیابی و پردازش کنند. سپس با درخواست کمک از دیگران به بیان احساسات پنهان منتج شده از تجربیات ضربه‌های تروماتیک خویش بپردازند تا با بهره‌مندی از مزایای حمایت‌های عاطفی و تشویق‌های اطرافیان، اندکی از فشار ناشی هیجانات و استرس‌های درونی خویش بکاهند. 

در نهایت نیز باید درصدد یافتن راهی برای جبران خسارات نشات گرفته از ضربه‌های روحی خود باشند تا سرانجام از آثار منفی و پیامد‌های ناخوشایند مرتبط با  تجربیات ترومای خویش رهایی یابند. 

از اینرو برای آنکه نتایج چشمگیری را در پروسه درمان و بهبودی کسب نمایند بهتر است حتما از مشورت با یک روانشناس مجرب وکارآزموده بهره‌مند ببرند تا به این ترتیب صدمات ناشی از ضربه‌های تروما را تقلیل دهند و در بستر و چارچوبی بزرگتر آنها را ارزیابی و تحلیل نمایند.