فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی 

تئاتر «مِده‌آ» نمایشی از زندگی افسونگر افسانه‌ای از اساطیر یونان است که به‌عنوان یکی از تراژدی‌های یونان باستان روایتگر داستان زندگی زنی عاشق با نام «مده‌آ» است که بخاطر خشم و اندوهی که از خیانت همسرش «جیسون» در دل دارد، اندیشه انتقام از وی را در سر می‌پروراند. درواقع «مده‌آ» درامی از تنهایی یک زن اسطوره‌ای و جادوگر است که به علت بی‌وفایی همسر و دلباختگی وی به دختر شاه «کورنت»، آتش دشمنی و انتقامی بی‌مثال را در وجود این زن شعله‌ور می‌سازد. «مده‌آ» جادوگریست که از حیث شقاوت زیاد، هیولای سیاه درونش بیدار شده و در‌پی التیام غرور جریجه‌دار شده‌، به انتقام گرفتن از دشمنان خود چنگ می‌زند. او در مسیر خونریزی علاوه بر کشتن پادشاه «کورنت» و دخترش، به دو فرزند خویش نیز رحم نمی‌کند و درنهایت دستانش را به خون فرزندان بی‌گناهش آلوده کرده و آنها را در یک حالت روانی خاص و دیوانه‌وار کشته و برای همسرش می فرستد تا به این ترتیب از وی انتقام بگیرد.

در‌واقع بهتر است بگوییم «خیانت» چه از طرف مرد باشد یا زن فی‌النفسه دردناک است به‌طوری‌که پذیرش آن در انسان‌های مختلف به صورت‌های متفاوتی نمود پیدا می‌کند؛ حتی در بعضی افراد ممکن است شدت خشم مهار‌نشدنی به قدری زیاد باشد که فرد هیچ راهی برای ابراز طغیان اندوه خویش نیابد و در‌نهایت آتشی از جنس انتقام سراسر وجودش را در‌بر‌بگیرد و سبب پدیدآیی تصمیمی وحشتناک در وی شود. بنابراین «مده‌آ» روایتگر عصیان احساسات یک انسان زخم‌خورده و خیانت‌دیده است؛ انسانی که مورد بی‌مهری و بی‌وفایی همسر قرار گرفته و از سوی وی طرد شده است. نکته قابل ذکر آن است که در چند سال اخیر موضوع «خیانت» و «بی‌وفایی» به‌عنوان مساله‌ای تکان‌دهنده برای زوج‌ها و همچنین پدیده‌ای رایج برای درمانگران به‌شدت روبه فزونی است. در این میان سوال اساسی که ذهن را درگیر می‌کند آن است که عوامل زمینه‌ساز این پدیده اجتماعی چیست و به چه علت با رشد چشمگیری در حال گسترش است؟!

روانشناسان بر‌اساس تحقیقات و پژوهش‌های انجام شده معتقدند یکی از دلایل اصلی «بی‌وفایی همسران» این است که این دسته از زوج‌ها در آغاز مسیر زناشویی، آشیانه خویش را با بذر عشق بنا می‌سازند ولی افسوس که در فراز و نشیب‌های زندگی از نهالی که کاشته‌اند بخوبی مراقبت نمی‌کنند؛ در‌واقع بی‌توجهی به نیاز‌های عاطفی، فقدان محبت و بر‌آورده نشدن روابط گرم و صمیمانه در زمره عوامل مهمی قرار دارند که سبب می‌شوند صمیمیت و روابط عاشقانه اولیه به تدریج رنگ ببازد و زندگی مشترک با آهنگ ملالت‌آور و فرسوده‌کننده‌ای به جریان خویش ادامه بدهد. بر‌این اساس می‌توان گفت تعهد در یک رابطه به معنای انجام وظایف روتین و معمول مثل کار‌کردن، تربیت فرزند، خانه‌داری و... نیست. تعهد واقعی در زندگی مشترک به معنای آن است که رفتار شما با فردی که با او هم‌پیمان شده‌اید در طول تک‌تک روز‌های زندگی مشترکتان چگونه بوده است؛ همراه با احترام و عطوفت بوده یا به صورت نیش‌زننده و طلبکارانه!

روان‌شناسان معتقدند مهمترین اصل برای پیشگیری از بی‌وفایی و خیانت همسر، رعایت عنصر صداقت و روراست بودن با خود و شریک زندگیتان است. از این‌رو به زوجین توصیه می‌شود هراز‌گاهی «خود واقعی» خویش را با پرسش سوال‌هایی که مطرح می‌شود به چالش بکشند و با پاسخ به آنها بررسی کنند که چه امتیازی به خود می‌دهند؛ «چقدر در شناخت نیاز‌های همسرتان تلاش کرده‌اید»، «آیا به حق آزادی و دیگر حقوق وی احترام گذاشته‌اید»، «تا چه اندازه در زندگی مشترک گذشت داشته‌اید»، «آیا فردی قدرشناس هستید یا نه با غر‌غر‌های بی‌حد‌و‌مرز خویش، همسرتان را عاصی کرده‌اید؟»، «آیا فردی هستند که دائما به همسرتان، سرکوفت خانواده‌اش را می‌زنید یا نه شخصی هستند که فقط از ویژگی‌های مثبت آنان صحبت می‌کنید؟». بر‌این اساس مشاوران و روانشناسان بر این نکته تاکید می‌کنند اگر زن و شوهر در یک رابطه زناشویی به یکدیگر بی‌اعتنایی کنند به‌طوری‌که نیاز‌های روحی، روانی و جنسی آنها تامین نشود، قطعا رابطه آنها به سردی عاطفی منجر می‌شود و این امر تا جایی ادامه پیدا می‌کند که فرد برای ارضای نیاز‌های اولیه‌اش به روابط خارج از زندگی مشترک پناه می‌برد. 

به این ترتیب عواملی نظیر آگاهی زوجین از نیاز‌های یکدیگر، متعهد بودن، رعایت احترام به همسر و خانواده وی، معشوق خوب بودن و همچنین استفاده از روش درست حرف زدن جزو اصلی‌ترین مواردی هستند که در کاهش بروز خیانت نقشی اساسی را ایفا می‌کنند. از‌این‌رو با‌توجه به مطالب مطرح شده برای تداوم زندگی مشترک به زوج‌ها تاکید می‌شود روابط خویش را بر‌اساس «حس مهرورزی» بنا کنند و برای حفظ و بقای روابط زناشویی از ابراز عشق و محبت به یکدیگر کوتاهی نکنند زیرا زندگی مشترک نیازمند توجه و تقویت است. به عنوان نکته آخر نیز توصیه می‌شود زوجین برای تقویت پایه‌های روابط زندگی خود از مساعدت‌های روان‌شناسان و مشاوران استفاده کنند تا با یادگیری مهارت‌های ارتباطی، بهتر کردن کلام و بهتر بیان کردن عواطف و احساسات خویش از عادی شدن روال روتین زندگی پیشگیری کنند، زیرا بیش‌‌از‌حد عادی شدن دقیقا همان اتفاقی است که می‌تواند زندگی مشترک را با آسیب‌های جبران‌ناپذیری روبرو کند.