بیتا یاری

آری، اکنون پس از چندین سال کش‌وقوس و وابستگی به دستگاه ونتیلاتور و لوله‌های نگه‌دارنده سطح هوشیاری؛ عاقبت استاد شجریان از حصار تن رهید و به آسمان‌ها پیوست.

حالا دیگر دستگاه‌های بالا نگه‌دارنده سطح هوشیاری و کمک‌رسان‌های زندگی زمینی از نفس افتاده و در این دنیا جامانده‌اند چراکه مسافر این دنیای فانی به آن جهان باقی رسید. بماند که پیش‌ترها جاودانه شده بود با آن نغمات و آواز و صدای دل‌نشینش.

استاد یگانه آواز، محمدرضا شجریان به گواه تاریخ صدای مردم ایران بود. صدای رسای مردم ایران. صدایی که بر سر سفره‌های افطار مردمان روزه‌دار از زبان آنها با تضرع و تمنا لب به دعا می‌گشود. همان‌طور که مردم نیز در صدای او حاضر بودند و در آن آشیان داشتند تا آنجا که تمام غم‌ها، شادی‌ها، ترس‌ها و ناکامی‌ها را بدان صدا پناه می‌بردند تا با فریاد اوج آن حنجره، دردها و آلام خود را تسکین دهند.

او شنیده‌شده‌ترین صدای ایران بود که همچنان شنیدنی خواهد ماند. آنگاه‌ که طنین دعای ربنای او در تمام شهرها و دورافتاده‌ترین روستاها و کپرها به کمک پیچ رادیو می‌پیچید و دل‌های همگان را به عرش می‌برد و سرهای آن‌ها را به آسمان می‌سایید و چه حالا که در تمام گوشی‌های تلفن همراه بیش از یک قطعه از او در اختیار شنوندگان است. و حتی این شنیده شدن با ممنوعیت بیش از یک دهه‌ای صدای او برای پخش از تریبون‌های رادیو و تلویزیون رسمی کشور از یادها نرفت و بر هواداران و خواستارانش بیشتر افزود و ارزش حلاوت آن صدای خواننده دعای ربنا را بیشتر کرد.

آواز ایرانی با صدای او هویتی دیگر یافت همان‌گونه که هنر از او هویتی شاخص‌تر از همیشه در این دوران پیدا کرد. او قله آواز ایرانی شد بعد از اساتیدی که چهل سال بود رخ در نقاب خاک کشیده بودند اما او یک‌تنه کافی بود تا آواز نمیرد و حتی آن را گامی به جلوتر از آنچه بود برساند و شکوفایی را در دوران انحطاط به رخ بکشد. حد اعلایی که او در آواز ساخت آن ‌هم در این دورانی که موسیقی زیر تیغ انواع بایدها و نبایدهاست خود را فراتر از همه محدودیت‌ها تعریف کرد و یک‌تنه قامت برافراشت آن‌چنان‌که نادیده انگاری یا حذف او امکان‌پذیر نبود.

او محبوب‌ترین موسیقیدان یکصدسال اخیر است که اول مرتبه هنرش او را یگانه ساخت و سپس دیدگاهش در مسائل روز اجتماعی و سیاسی آن را عمیقاً در دل‌ها نشاند و به محبوبیتش عمق بخشید.

آن هنگام که او خود را صدای خس و خاشاک نامید ارجی یافت که تاکنون کمتر کسی در دیدگاه ایرانیان بدان دست‌یافته است. هرچند که از حقوق عادی خود محروم و حق برگزاری کنسرت از او سلب شد. اما ایستادگی و سر خم نکردن او در برابر این محدودیت‌ها بود که با ساختن چهره‌ای آرمان‌خواه از او، نسل جدید را به موسیقی ایرانی علاقه‌مند ساخت. او از دنیای محدودیت‌ها و فشارهایی که از سر گذراند راهی برای آشنایی هر چه بیشتر با موسیقی ایرانی گشود و علاقه‌مندان جوانش را با هنر ناب آشنا کرد. جوانانی که روزبه‌روز به صدای او مشتاق‌تر شدند و این‌گونه هنر آواز ایرانی در بین جوانان نیز به‌واسطه سعی یک‌تنه او بیشتر و بیشتر شناخته شد. هر چه رسانه‌های رسمی سعی برساختن خواننده‌های پوشالی و بنجل و جا انداختن موسیقی شبه پاپ و مبتذل داشتند؛ صدای شجریان دست روح ذوق جوانان را گرفت و گونه‌ای دیگر از می ناب را با صدای خویش به آن‌ها چشانید و فرق بین زر و ریگ را بهتر از همیشه شناساند.

او با جان‌ودل آواز ایرانی را رشد می‌داد و از آن مراقبت می‌کرد. آن‌قدر سایه درخت تناور هنر شجریان بلند بود که هیچ‌کس توان حذف او را نیافت. نه دشمنان موسیقی ایرانی که او را به دلیل شیوه خوانش، عامل روضه‌خوان شدن آواز ایرانی می‌دانستند و دلیل حذف سایر گونه‌های آوازی و خوانندگانش از عرصه رسمی آواز؛ و نه کسانی که اظهارنظرها و منش او را برنمی‌تابیدند.

بزرگی او نشأت گرفته از هنر بی‌مانندش بود. او به‌خوبی این مساله را به مخالفانش نشان داد که غیر از هنر که تاج سر آفرینش است دوران هیچ منزلتی جاودانه نیست. او نماد زیبایی است و در فطرت زیبایی‌خواه مردم عزتی غیرقابل‌انکار و جاودانه دارد.

برای جامعه موزیسین‌ها، او قله دماوند بود؛ به همان سترگی و شکوه و ابهت و به همان اندازه پشتیبان و اطمینان‌بخش. بزرگی او در آواز و یکتایی‌اش در این هنر عزتی برای او آورده بود که جامعه موسیقی به پشتوانه آن می‌توانست قد علم کند و در مقام دفاع از هنر همیشه تحت ظلم موسیقی برآید. حضور و طنین صدای او در این روزگار غدار که انواع فشارها جان مردم را آزرده است؛ روح‌نواز و مفر و مجرای تنفس بود که از کف رفت و به جرأت می‌توان گفت که با خاموشی این حنجره شام تاریک مردم تاریک‌تر شده است.

حال مردم ایران سوگوار و صاحب‌عزای هنرمندی هستند که زبان گویای آنها بود و بیراه نیست که به شکلی کاملاً مردمی و بدون اعلام رسمی، در کشور عزای عمومی شکل‌ گرفته است و مردم در این غم ناله سر داده‌اند.

حالا صدای مردم ایران به آسمان رسیده است، آسمان بشنو، بشنو، بشنو ...