بیتا یاری

خبرهایی که بر آینده موزیسین‌ها تأثیر می‌گذارند معمولاً در جامعه موسیقی آن‌چنان برانگیزاننده نیستند و کسی بدان‌ها توجه چندانی نمی‌کند چراکه احتمالاً یا دیر خبردار می‌شوند و یا اصلاً در دنیای دیگری از خبرها هستند. اما همین خبرها ویرانگر عمر و سرمایه و منابع و بودجه‌ها هستند و تا اهالی موسیقی به خود بیایند کار از کار گذشته است. نمونه‌اش همین اصلاح آیین‌نامه اجرایی جشنواره موسیقی فجر است که در سکوت و بی‌خبری و با فرصت‌طلبی غیرقابل‌توصیفی از جانب دفتر موسیقی در این شرایط بد شیوع بیماری کرونا انجام‌شده است. اصلاحیه‌ای که برخلاف زمان تصویب پیش‌نویس آیین‌نامه، اصلاً کسی از مفاد آن خبردار نشد چراکهِ جزییات آن هرگز منتشر نشد و در اختیار رسانه‌ها قرار نگرفت. رسانه‌هایی که روزگاری برای تصویب آیین‌نامه همپای کنشگران حوزه موسیقی در تلاش برای آگاهی‌بخشی بودند این بار محرم دانسته نشدند و سرانجام اصلاحیه‌ای به آیین‌نامه جشنواره موسیقی فجر تحمیل‌شده است که سراسر خسران و زیان است برای هر امید به بهبودی و امید به بهتر شدن در جشنواره موسیقی فجر. بهتر بگویم کشتن کورسوی امید به بهبودی است. نگاه کنید به شورای سیاست‌گذاری که اکنون به آیین‌نامه جشنواره موسیقی فجر با حذف شورای انتخاب دبیر تحمیل‌شده است. یعنی جشنواره‌ای که قرار بود از حوزه بسته فکری و نیروهای وزارت ارشاد بیرون بیاید و با یک سیاست شفاف با کمک اهالی موسیقی هرساله سازوکاری از همفکری با شیوه دموکراتیک را برای شورای انتخاب دبیر تشکیل دهد و این موزیسین‌ها در هر دوره و هرسال بر سر یک دبیر به توافق برسند و او را برگزینند حالا غیرضروری تشخیص داده‌شده‌اند تا دبیر جشنواره درون یک حلقه بسته به‌عنوان شورای سیاست‌گذاری که اخیرا ایجاد و اضافه‌شده‌اند انتخاب گردد. جالب است بلافاصله پس از انتشار خبر حذف شورای انتخاب دبیر، و اضافه کردن شورای سیاست‌گذاری، ناگهان نام اعضای این شورا اعلام شد، گویی دفتر موسیقی عجله‌ای برای این کار داشت چراکه پس از شش ماه تأخیر از تشکیل شورای انتخاب دبیر و انتخاب دبیر جشنواره به شیوه آیین‌نامه قبلی پس از اختتام جشنواره در اول اسفند 98، از انجام آیین‌نامه ممانعت به عمل‌آورده و عملاً با تخلف کار خود را پیش برده‌اند تا شورای سیاست‌گذاری به جشنواره بیفزایند و به شیوه دلخواه پیش روند. آن‌هم شورای سیاست‌گذاری با نفراتی که در این چهل‌ساله در سمت‌های دولتی و جشنواره‌ای همواره حاضر بوده‌اند و عاقبت موسیقی در این مملکت و تنها جشنواره موسیقی‌اش یعنی فجر این‌چنین است.

این‌گونه است که دل بستن به یک حرکت جمعی و اصلاحی (نوشتن پیش‌نویس آیین‌نامه جشنواره موسیقی فجر توسط اهالی موسیقی به ستوه آمده از دوره‌های پیشین در سال 96) و اجرای آن توسط مدیران کم‌تجربه دولتی در حوزه موسیقی، آب در هاون کوبیدن است. چراکه سیاستمداران و مدیران صاحب کرسی‌های دولتی فرهنگ و هنر هرگز حاضر نیستند امروز قدرت خود را محدود کرده و آینده قدرت خود را مخدوش کنند. آن‌ها برای پریدن بر روی پله‌های بالاتر قدرت در تلاش‌اند و چه‌بهتر که از همین حالا حلقه‌هایی را گرد خود بیاورند که او را حمایت کنند و البته در هر دولتی حاضر به همکاری با نهادهای دولتی در حوزه موسیقی بوده‌ و باشند هرچند با آنها وضعیت موسیقی هرگز تغییر نکرده و همواره درجا زده است.