من امسال سفر نمی‌روم؛

شما چطور؟

آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعت‌گردی

به خاطر دارید که هفته گذشته برایتان از خاطرات سفرهای قدیم نوشتم؟ بدون شک برای کسی چون من که هر هفته در سفر بودم این خودقرنطینگی بسیار سخت‌تر و عذاب‌آورتر از بقیه است. اما با اوضاع پیش آمده و شیوع کرونا، این تنها کاری است که برای خودم، خانواده‌ام و دیگر هم‌وطنانم می‌توانم انجام دهم. امروز از صبح به این فکر می‌کنم که برایتان چه بنویسم؟ کدام خاطره را تعریف کنم؟ نکند خاطره‌ای بگویم و به یکباره به قصد دیدن آن مکان از خانه و شهر خارج شوید.  یا چگونه ترغیب‌تان کنم که در خانه بمانید و مسافرت نروید؟ با خواندن اخبار گیلان و مازندران تنها صدای مرحوم پور‌رضا در گوشم می‌پیچد که می‌گفت:« چقد جنگلا خوسی؛ ملت واسی ... خستا نبوسی؟ ... گیلان، ویرانا-  ترا گوما؛ میرزا کوچیک خانا». به یکباره تمام زیبایی‌های گیلان مانند فیلمی چند ثانیه‌ای از جلوی چشمم رد می‌شود: موزه‌خانه‌های روستایی، دریاچه سقالسکار، ماسوله زیبا، قلعه رودخان شگفت‌انگیز، سوسن چلچراغ داماش، رشته خوشکار و کلوچه فومن، زیتون رودبار و باقلاقاتق، بازار ماهی‌فروش‌ها و میدان شهرداری رشت. همه را قبلا تجربه کرده‌ام و می‌دانم که اگر در خانه بمانم بدون شک در آینده نیز دوباره تجربه خواهم کرد. همیشه از خوشی‌ها و لحظات شاد سفر برایتان نوشتم اما مرا ببخشید این‌بار زبانم کمی تلخ شده‌است زیرا که هیچ گاه فکر نمی‌کردم روزی سفر اینقدر مهلک و زیان‌آور باشد: هم برای جامعه میزبان و هم برای میهمان. خب ... قطعا خواهید پرسید« سفر نرویم و در خانه بمانیم، چه کار کنیم و چگونه وقت بگذرانیم؟» پس بیایید این هفته از سرگرمی‌هایی که می‌تواند خانه ماندن را برایمان آسان‌تر کند حرف بزنیم.

از خودم شروع می‌کنم: یکی از سرگرمی‌های این روزهای من گشت‌زنی در اینترنت و به روز کردن اطلاعاتم در حوزه سفر و گردشگری است. سایت‌های مختلف را به دنبال کشف مکان‌های جدید زیر رو می‌کنم تا هنگامی که از کرونا خلاص شدیم به مکان‌هایی سر بزنم که قبلا نرفته‌ام. یک لیست از جاذبه‌هایی که قرار است در آینده ببینم تهیه کرده‌ام و هر روز چند مکان جدید به این لیست اضافه می‌کنم.  این کار این روزها که حجم وسیعی از اخبار مرگ اطراف‌مان را پر کرده است و نا‌امید از آینده و زندگی و شاید زیستن شده‌ایم من را امیدوار می‌کند و سرپا نگه می‌دارد. از دیگر کارهایی که به شکرانه فضای مجازی می‌شود انجام داد برقراری تماس تصویری با دوستان و همسفران قدیمی است که چند مزیت دارد: اول اینکه از سلامت‌شان با خبر می‌شوم، دوم آنکه می‌فهمم فقط من نیستم که در قرنطینه خانگی به‌سر می‌برم و این رنج یک‌جا نشینی را با هم قسمت می‌کنیم و از همه مهمتر آنکه زمان زیادی را به خاطره‌گویی از سفرهای پیشین می‌گذرانیم و با صدای بلند می‌خندیم و غرق در گذشته‌های شیرین‌مان می‌شویم. این خودقرنطینگی اجباری باعث شده با خانواده و فامیل آشتی کنیم و بیشتر از احوالات هم باخبر شویم، البته باز هم به شکرانه حضور اینترنت و نرم‌افزارهای برقراری ارتباط. یکی دیگر از دل‌خوشی‌های این روزهای من برنامه‌ریزی سفرهای آتی است. تقویم سال 99 را در دست چپ، لیست تهیه شده از مکان‌های بازید نشده را دست راست و نقشه را رو به رویم گذاشته‌ام و برای سال آینده برنامه‌ریزی می‌کنم و  باز هم سعی دارم بذر امید در دلم بکارم. خلاصه که هزار راه هست برای در خانه ماندن و سفر نرفتن. من به امید روزهای سبز سفر نمی‌روم. شما چطور؟