نوشته: بن براتوکائو

ترجمه: بهروز آقاخانیان

در دوره‌ای که ابراز تأسف برای رپِ به‌مثابه فرمی هنری یا دست انداختن آن و در بدترین حالت لذت بردن از آن با حس عذاب وجدان وجهۀ غالب پیداکرده، طرفداران رپ بیش‌ازپیش احساس می‌کنند که بهتر است در جمع‌ها در مورد سلیقه موسیقی‌شان سکوت کنند تا اینکه حرفی بزنند؛ اما شاید نه از این به بعد. به‌خصوص از وقتی‌که پا گذاشتن به دنیای تولید موسیقی دیگر نیاز به کلاس‌های تئوری موسیقی ندارد و از این بعد هم نخواهد داشت.

در اوایل دهه ۲۰۰۰، اینترنتی که تازه داشت پا می‌گرفت، هنوز سروشکل خاصی نداشت و درواقع به‌طور بالقوه نامرئی بود. بعداً یک سری آدم فنی فهمیدند که چطوری می‌شود از آن پول درآورد و درنتیجه این پدیده نوظهور خیلی زود به فنا رفت. صحنه دیجیتال دنیا خیلی سریع پر از آدم‌های فرصت‌طلب و عوضی‌هایی شد که متأسفانه خلاق هم بودند و مدام دنبال این می‌گشتند که یک جورایی پول پارو کنند.

دو دهه بعد، اینترنت به بهای از دست رفتن آزادی دیجیتال در قبضه شرکت‌های بزرگ درآمد. اما این به این معنا نبود که آدم‌های باهوش همین‌طور ساکت می‌نشینند. درواقع همیشه انرژی‌ای وجود دارد که هیچ‌وقت نابود نمی‌شود و فقط شکل آن بسته به موقعیت عوض می‌شود و بالاخره از یکجایی بیرون می‌زند.

سال ۲۰۰۷ وقتی بنیان‌گذاران ساوندکلاد این شرکت را تأسیس کردند فکرش را هم نمی‌کردند که مخلوقشان به سکویی برای هنرمندانی تبدیل شود که با انرژی‌ای که دارند، می‌توانند نظر مردم را نسبت به موسیقی برای همیشه تغییر دهند. ساوندکلاد یک تجربه بود: مخلوطی از شبکه‌های اجتماعی و موسیقی که تا حالا توانسته ۱۷۵ میلیون کاربر داشته باشد. رقمی بیشتر از اسپاتیفای و سه برابر و نیم بیشتر از اپل موزیک.

کاربران سایت تعهد مالی به سایت ندارند. می‌توانند فارغ از پیش‌زمینه اقتصادی و اجتماعی‌شان در ساوندکلاد بچرخند و لذت ببرند. اما مهم‌ترین کاری که ساوندکلاد انجام داده است امکان انتشار قطعات موسیقی به همگان است. مهم نیست Travis Scott باشد یا پسرعموی هشت‌ساله‌تان. همه می‌توانند با روشی یکسان موسیقی خود را منتشر کنند.

مامبل رپ، رپ آشغال یا رپ ساوندکلادی در همین بستر شکل گرفت. شروع‌کننده‌های این سبک اغلب افرادی تنها و خیال‌پردازی هستند که در این سایت همدیگر را پیدا کردند. کسانی که خودشان را به دست خلاقیتشان می‌سپارند تا ببینند زمان چه چیزی را برایشان رقم می‌زند.

این انقلاب برابری محور، روشی کاملاً جدید را در موسیقی شروع کرد. هنرمند تنها زمانی می‌تواند از موسیقی‌اش در این پلتفرم پولی درآورد که مخاطب به‌واسطه آن در معرض تبلیغات قرار بگیرد. درواقع در کشورهایی که تبلیغات ساوندکلاد فعال نیست پولی هم به‌واسطه گوش دادن شنوندگان آن کشور به هنرمند داده نمی‌شود. در دوره‌ای که صنعت موسیقی قرن بیش از قبل درآمد محور شده، دسترسی رایگان به موسیقی باکیفیت برای مردم هیجان‌انگیز و برای شرکت‌های موسیقی، رادیوها،  JayZ و هرکسی که کیف پولش را به‌واسطه این برنامه نارنجی در حال آب رفتن می‌بیند، ترسناک است.

از کسانی که از طریق ساوندکلاد به شهرت رسیدند می‌توان به Chance the Rapper اشاره کرد که به‌تازگی تصمیم به فروش فیزیکی گرفته است. بااین‌وجود هنوز به‌جایی که از آن شروع کرده وفادار است. جایزه گرمی که سال 2017 به‌عنوان بهترین هنرمند تازه‌کار دریافت کرد درواقع سمبلی بود برای نسل آینده هنرمندان که بر روی وب زندگی کرده و خواهند مرد.

کلیشه رپر ساوندکلادی در اواسط دهه ۲۰۱۰ رایج شد. نوجوانانی که ورس‌های سردستی می‌نوشتند و آنها را روی سمپلهای غیرقانونی یوتیوب می‌خواندند. این گروه اول آزمون‌وخطا کردند و توانستند فرمولی از خود ابداع کنند. انرژی و شکل ظاهری مهم‌ترین فاکتورهای این فرمول است. موهای رنگی رنگی و تتوهایی که از سر و بدنشان بالا ‌. چیزی که اهمیت ندارد کیفیت آهنگ و محتوای ترانه‌هاست. وقتی اولین بار Lil Pump  و SmokePurpp که به‌شدت تحت تأثیر ماده مخدر Xanax بودند به جمع این هنرمندان تازه‌کار پیوستند، Purpp گفت: «این Pump همیشه در خانه من بود. من خودم آهنگ اولین آهنگش را ضبط کردم آن‌هم بدون میکروفن. با میکروفن هدفن ضبط کردیم.»

واقعاً جالب است. XXXTentacion، SkiMask the Slump God, Ugly God, Lil Yachty, Lil Uzi Vert  همه و همه کارشان را با ضرب‌آهنگ‌هایی شروع کردند که دوستشان در FL Studio در ده دقیقه درست کرده بود. به همین سادگی. با میکروفن آیفون. وقتی بقیه نوجوان‌ها دیدند که هم‌سن‌وسال‌هایشان با هیچی آهنگ ساختند و معروف شدند گفتند چرا ما نکنیم و زود دست‌به‌کار شدند.

این حرکت مانند شروع جریان پانک است. خود موسیقی به‌اندازه ایده و روح یاغی‌اش مهم نیست. جایی که هنر واقعی در خودِ ذات خلاق است و نه در محصول آن یعنی قطعه موسیقی.

به خاطر فراوانی و در دسترس بودن موسیقی در سال‌های اخیر، درآمد ساوندکلاد هم چیز دندان‌گیری نیست اما بااین‌حال این هنرمندان توانسته‌اند تا حد ممکن از آن استفاده کنند. مثلاً از طریق ساوندکلاد قطعات ساخته‌شده را در دیگر سرویس‌های موسیقی به‌طور قانونی توزیع می‌کنند یا صفحه اینستاگرامی می‌زدند و دنبال کننده (فالوئر) جمع می‌کنند. یا اینکه از طریق صفحات محبوب شبکه‌های اجتماعی تبلیغات کرده و افراد بیشتری را به گوش دادن از استریم‌ها ترغیب می‌کنند. حتی برای پروموت کردن موسیقی‌شان زیرمیزی و رشوه هم به آدم‌های بانفوذ در موسیقی داده‌اند.

آنها به خودشان جریان ضعیف یا فرعی موسیقی می‌گویند ولی شاید نه تا مدت زیادی. باید دید کی به جریان اصلی تبدیل می‌شوند.