منوچهر یکتایی نقاش برجسته سبک اکسپرسیونیسم، از پیشگامان نقاشی معاصر ایران و فعال در مکتب نقاشان نیویورک، بامداد ۲۸ آبان ماه در آمریکا درگذشت.

یکتایی متولد سال ۱۳۰۱ و از پیشگامان نقاشی نوگرای ایران بود. او تا ۲۲ سالگی در ایران زندگی کرد و با نیمه کاره رها کردن تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا در سال ۱۳۲۳ عازم آمریکا شد و در سال ۱۳۲۶ تحصیل را در مدرسه عالی هنرهای زیبای پاریس (بوزار) و سپس در آمریکا ادامه داد. در سال ۱۳۳۰ اولین نمایشگاه انفرادی خود را در گالری «بورگنیخت» در نیویورک برپا کرد و پس از آن آثارش را در شهرهای واشنگتن، شیکاگو و بالتیمور به تماشا گذاشت. آثار او تا جایی پیش رفت که موزه هنرهای مدرن نیویورک یک تابلو و دو طرح از او خریداری کرد. 

یکتایی جایگاه خود را به عنوان یک هنرمند ایرانی در مکتب نقاشان نیویورک در کنار هنرمندانی چون «جکسون پالک» و «ویلم دکونینگ» تثبیت کرده است.

او اگر چه در جوانی وطن را ترک کرد و جز چند اقامت کوتاه در ایران حضور نداشت، اما یکی از معتبرترین هنرمندان جنبش هنر نوین ایران است. او با پیوستن به مکتب نیویورک و برگزاری بیش از شصت نمایشگاه جمعی و انفرادی در کشورهای مختلف، نگاهی ویژه و جایگاهی ارجمند در مواجهه با جهان نقاشی مدرن دارد. جدا از نقاشی، او شعر نیز می‌گفت و شعر فالگوش وی در جشن هنر شیراز اجرایی دراماتیک یافته است. 

به جرأت می توان گفت که یکتایی یکی از شناخته‌شده‌ترین و خوش‌اقبال‌ترین هنرمندان ایرانی در سطح بین‌المللی است که توانسته با تلفیق شاخصه‌های اکسپرسیونیست انتزاعی و هنر شرقی به بیانی زیبا، جسور و شخصی دست یابد. هرچند هنر وی محصول سال‌ها زندگی در فرانسه و آمریکاست، اما نوع نگاه به موضوع، انتخاب سوژه و زاویه دید تماماً دل در گرو شرق دارد. ضربات سهمگین قلم‌مو بر پیکر تابلو، تلفیق بداهه رنگ‌ها بر روی بوم، استفاده از کاردک به‌جای قلم‌مو، به‌کارگیری رنگ‌های غلیظ و حجیم، انتخاب بوم‌های عظیم با کمپوزیسیون‌های نامتعارف همگی حاصل سال‌ها هنرورزی در مکتب‌های آوانگارد غربی است. از سویی، نگاه خاص به طبیعت بی‌جان، انتخاب رنگ‌ها با خلوصی بی‌مانند، بداهگی حاصل از نوعی مکاشفه و هجومی خودانگیخته بر بومی که بر سطح زمین پهن شده، همه رهاورد اصالت شرقی و ایرانی یکتایی است. «خیال شرقی» در دستان هنرمند او به عصر حاضر کشانده می‌شود و در بیانی مدرن جلوه‌گری می‌کند و این چنین نقاشی‌های یکتایی، تجسم و بیانی جهانی می‌شود که گستره‌اش از شرق تا به غرب گسترده شده است.

سوژه غالب نقاشی‌های یکتایی، طبیعت بی‌جان است؛ اشکال آشنایی که در دستان هنرمند وی، به نقشمایه‌هایی دگرگون شده، تغییر فرم می‌دهند. فشار، اعوجاج و انرژی بی‌پایانی از دل هر خط و سطح بر ذهن مخاطب گسیل می‌شود و این چنین، فضایی انتزاعی از دل جهانی عینی، زاده می‌شود. تابلوهای منوچهر یکتایی، از نوع نقاشی کنشی و عمل‌گراست که رفتار هنرمند به هنگام نقاشی را در خود منجمد کرده‌ است؛ انرژی متجسم شده در حرکات سریع قلم‌مو، همراه با نوعی تشویش و سرعت اجرا، به بهترین نحو رفتار هنرمند به هنگام نقاشی را بازآفرینی می‌کند.

در تابلو‌هایش، گل‌ها معمولاً بافتی خشن، ساختی سریع و ترکیبی مرکز‌بین در متن سفید دارند. او گل‌هایش را شتاب زده در فوران حسی نقاشی می‌کند، البته گل‌ها بهانه ای است برای نمایش توده  لکه‌های رنگی بر پرده که به سودای ساختن ترکیبی مؤثر و حیرت زا در زمینه سفید، با تناسبات همدیگر بازی می‌کنند.او در نقاشی پرتره‌هایش نیز با غلظت رنگ و بافتی درشت و قلم‌مویی پر از رنگ ،  زیرسازی برجسته و تپش هیجانی قلم، جنبه ای اکسپرسیو و نافذ به تک چهره‌ها داده است. این تابلوها بازتاب نگاه آزموده و هوشیار نقاشی است که بیشتر خود را به عوالم نقاشی متعهد می‌بیند تا پسند و تأیید این و آن .

رییس موزه هنرهای معاصر تهران در پیامی درگذشت منوچهر یکتایی را به جامعه هنری و هنرمندان هنرهای تجسمی تسلیت گفت.در پیام تسلیت احسان آقایی آمده است: «منوچهر یکتایی تنها نقاش مدرنیست ایرانی بود که در زمره هنرمندانی محسوب می‌شود که یکی از مهم‌ترین جنبش‌های هنری قرن بیستم را نمایندگی می‌کنند. در مصائب و هیاهوی بغرنج جنگ جهانی دوم و تغییر مرکز هنر از پاریس ـ که جریان تاشیسم در آن متولد شده بود ـ به نیویورک که اکسپرسیونیسم انتزاعی با عنوان مکتب نیویورک در حال تبلور بود، هنرمندانی با ملیت‌های گوناگون در حال ایجاد تحولی در تاریخ هنر مدرن بودند که منوچهر یکتایی نیز از آن جمله بود. توانایی کم‌نظیر او در ترکیب‌بندی و مهار ضربات سنگین قلم‌مو با بیانی موجز در آثارش به ویژه در منظره‌ها و طبیعت‌های بیجان، آنها را تشخصی یگانه می‌بخشد و به بیان مینیمالیستی نزدیک می‌کند. حق آن است که هنر ایران فقدان هنرمندی را به سوگ می‌نشیند که از شاخص‌ترین هنرمندان مستقل در جریان هنر نوگرایی است. مهاجرت زودهنگام او و جدایی از فضای هنر ایران، هیچ‌گاه حس و حال ایرانی را از آثارش نزدود و همواره به عنوان هنرمندی ایرانی بر تارک هنر این سرزمین پرافتخار خواهد درخشید. روحش قرین رحمت و آرامش.»