آبان مصدق

منطقه بین‌النهرین از هزاره ششم تا هزاره اول پیش از میلاد، مهمترین مرکز تمدن بشری بوده و پهلوان‌نامه گیل گمش به‌طور دقیق بزرگ‌ترین یادگار مکتوب آن دوران است. هر چند این حماسه به تمامیت و کمال آثار کوتاه‌تر آن دوران نیست، به دلیل زبان فخیم و غنای مایه‌ها و درخششی که در سرتاسر دنیای متمدن عصر خود یافت، شایستگی آن را دارد که به مثابه گویاترین نماینده تعهد انسانی-اجتماعی شاعر یا شاعران گذرگاهی از تاریخ، مورد بررسی انتقادی قرار بگیرد. باید توجه داشت که پهلوان‌نامه گیل گمش در حقیقت نه محصول نقطه جغرافیایی ویژه‌ای است، نه دستاورد زمان مشخصی از شروع آن دوران پنج هزار ساله و نه حتی یادگار ملتی واحد. بلکه نتیجه اسطوه‌ای سومری است که در مدتی پیش از هزار سال به یک سان در قلمرو آشوریان و بابلیان به شکوفه نشسته و مرزها را از همه سویی درنوردیده است و بی‌درنگ در قلمرو گسترده‌ای از فلسطین تا قلب آناتولی و دربار پادشاهان هیتی مورد ترجمه یا گرته‌برداری قرار گرفته است. کامل‌ترین متن آن که به ما رسیده، متنی است که بر الواحی از خشت نگاشته شده و آنگاه در کوره پخته‌اند. این مجموعه شامل دوازده لوح است؛ هر لوح مشتمل بر شش ستون پله‌وار به‌صورت شعر است که ضمن کاوش در بقایای کتابخانه آشوبانی‌پال، پادشاه آشور به دست آمده است. هر یک از این دوازده لوح یا دوازده سروده، شامل شش ستون است در سیصد سطر شعر، مگر آخرین لوح آن، که آشکارا الحاقی و به وضوح از یازده لوح قبلی کوتاه‌تر است.

این حماسه بلند که در مجموع سه هزار و چهارصد و شصت سطر دارد، ماجراهای زندگی گیل گمش را شرح می‌دهد که یکی از قدیمی‌ترین پادشاهان اوروک بود و به‌خاطر کارهای نمایان و اعمال مخاطره‌آمیزش شهرت بسیار یافت. طبیعی است که صورت اقدامات تاریخی و واقعی این چنین چهره‌ها در طول زمان، کنار گذاشته می‌شود و شکل افسانه به خود می‌گیرد. گیل گمش از لحاظ تاریخی پنجمین پادشاه از نخستین سلسله سلطنتی سومر است که پس از توفان نوح در یک دوره 125 ساله بر سومریان حکم می‌راند. اما این پادشاه فراواقعی که در آغاز دومین هزاره گرد پایتختش حصار می‌کشد، ظاهرا باید شاهی افسانه‌ای باشد. یک سند مشخص در دست است که نشان می‌دهد آنچه او در معبد نیپ پور انجام داده، واقعیتی تاریخی است و در این صورت محتمل است که شاه گیل گمش در بیست و هشت قرن پیش از میلاد، حقیقتا در اوروک نقش مهمی ایفا کرده باشد و بلافاصله پس از مرگش بر گرد شخصیت او افسانه‌ای به هم بافته باشند، همچنان که در مورد سارگون اکدی و اسکندر مقدونی چنین شده است. اما آیا افسانه‌های عامیانه اسکندرنامه با وقایع تاریخی زمان او کمترین ارتباطی دارد؟ سنت نقل سینه به سینه حوادث غلوآمیز تاریخی معمولا سفرنامه بیراهه آن‌ها به ناکجاآباد اسطوره می‌کشاند. از آغاز دومین هزاره پیش از میلاد، اضعار گرته‌برداری شده بسیاری به دست ما رسیده که بی‌گمان ملغمه‌ای از آثار سومری اواخر هزاره سوم است. هر یک از آن اشعار به بخشی از زندگی قهرمانان پرداخته که هنوز مستقل مانده و در هم تنیده نشده یا در جاهای خود قرار نگرفته است، اما به هر تقدیر، سبک نگارش و سیاق تفکر مذهبی آن‌ها به‌طرز غیرقابل انکاری سومری است.

سراینده حماسه، از همان نخستین سطرها اعلام می‌کند که می‌خواهد به تفصیل سرودی پهلوانی ساز کند. اگر بپذیریم که لوح دوازدهم به‌طور قطع بعدها به منظومه افزوده شده است، تاحدودی می‌توان قبول کرد که لوح یازدهم با تکرار سطور ابتدای حماسه به پایان رسد. وحدت موضوع، وحدت عناصر روان‌شناختی نیز هست. گیل گمش در طول تمام حوادثی که به‌وجود می‌آورد یا با آن‌ها درگیر می‌شود، با تحرک عمیق و روحیه مقاومی دست به عمل می‌زند که مطلقا در منابع سومری وجود ندارد. شاعر گیل گمش از نژاد سامی است و با آزادی کامل پاره‌ای چیزها را می‌گیرد و پاره‌ای را کنار می‌گذارد و بعد برای غنا بخشیدن به تارهای حماسه، براساس طرحی که برای پیشبرد اندیشه خود ریخته است، عناصر انتخابی‌اش را گرد می‌آورد.

غم‌نامه گیل گمش در اصل، تذکاری عمیق از سرگذشت آدمی و گذار وی از خرافات مطلق به واقعیات نسبی-تر است. قهرمان این منظومه در سفرهای دراز به کشورهای دوردست می‌رود، خدایان در امور انسان‌ها دخالت می‌کنند، غول‌های نامدار شکست‌ناپذیر و عفریت‌ها و آفرینه‌های فراطبیعی‌ای که قهرمان آن‌ها را به خاک و خون می‌کشد یا شکست‌شان می‌دهد، مخاطراتی که بر آن‌ها فائق می‌آید یا مبارزاتی که از سر می‌گذراند، در گسترش الواح دوازده‌گانه در برابر سنت‌های غیرقابل قبول قرار می‌گیرد.

به قول دکتر صفوی: «در افسانه پهلوانی او داستان زندگی هر بشر اندیشمند را می‌توان بازخواند. و همین هماهنگی با زیست آدمیان امروزی که هنوز هم برای دریافتن رازهای آفرینش و سبب‌های گردش گیتی در تکاپو هستند، گیل گمش را برای همگان ناشناخته‌ای آشنا می‌سازد».

گیل گمش سرود بلند انسان است که بیدار می‌شود، خطاهای اندیشدگی و باورهای دوران کودکی‌اش را مردود می‌شمارد، به دور می‌ریزد و از جا برمی‌خیزد. فقط باید گفت جای تأسف بسیار است که این اثر اساسی به‌طور کام به دست ما نرسیده و بسیاری شکستگی و ریختگی که در الواحش راه یافته، جای جای آهنگ پرتپش این حماسه را مختل کرده است. این کتاب شامل دو روایت کاملا مستقل از حماسه گیل گمش است.