فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی 

فیلم «شکستن همزمان چند استخوان» جزو آن دسته از فیلم‌هایی است که سوژه‌های جدید، متفاوت و تامل ‌برانگیزی را مطرح می‌کند و به معضلات و مشکلات افغان‌های مهاجر در ایران می‌پردازد. در این فیلم صحنه‌ها و سکانس‌هایی به معرض نمایش گذاشته می‌شود که حاکی از وجود تبعیض در میان ایرانی‌ها و غیر‌ایرانی‌ها است. درواقع قصه فیلم روایتگر داستان «عظیم» یک پناهنده افغان است که به عنوان تنها نان‌آور خانواده به مادر و برادرش کمک می‌کند تا به صورت قاچاقی به آلمان مهاجرت کنند. شرایط مهاجرت فراهم می‌شود و اما در لحظه آخر اتفاقی رخ می‌دهد که «عظیم» در معرض یک امتحان بزرگ قرار می‌گیرد. امتحانی که باید برای مرگ و زندگی مادرش که عزیز‌ترین دارایی وی در این دنیاست تصمیم‌گیری کند، چرا که مادر نیازمند پیوند عضو است و تا دو ماه دیگر بیشتر زنده نمی‌ماند. در این میان نیز «فاروق» برادر کوچکتر در کمال شرمساری به «عظیم» یادآور می‌شود که با‌توجه به وضعیت مادر قصد بردن وی را ندارد و او را با این شرایط نمی‌تواند همراه خود ببرد. حال «عظیم» می‌ماند و یگانه مادری که از جانش برایش عزیز‌تر است؛ باید تصمیم بگیرد که برود و مادر را بگذارد یا تلاش کند و بدنبال فردی برای اهدای عضو باشد!؟

 از سویی دیگر از آنجایی که «عظیم» یک مهاجر افغان است متوجه می‌شود که قانونی وجود دارد که ایرانی‌ها نمی‌توانند به لحاظ قانونی اهدای عضو به غیر ایرانی‌ها داشته باشند؛ بنابراین در این میان تنها کسیکه برای این کار باقی می‌ماند، خودش است. حال لحظه‌ای رقم می‌خورد که باید بین جان خود و مادرش یکی را انتخاب کند و در معرض آزمونی سخت قرار ‌گیرد، چالشی میان مرگ خود و حیات مادر! از منظر روانشناسی باید گفت «شکستن همزمان چند استخوان» با سوژه منحصر به فرد خود یعنی مساله قانونی نبودن اهدای عضو به اتباع خارجی، تا حدودی مفهوم انسانیت و مگر نه اینکه در ابتدا همه ما انسانی بیش نیستیم را زیر سوال می‌برد؛ در‌واقع نگاه تقسیم‌گرایانه جامعه به خودی و غیر‌خودی، ایرانی و غیر ایرانی علی الخصوص در شرایط سخت، همچون وضعیتی که «عظیم» در آن گرفتار است و بیش از پیش به کمک‌های انسانی نیازمند است، بسیار آزاردهنده می‌باشد. علاوه بر موارد مذکور، داستان قصه به دفعات نیز این نکته را خاطر‌نشان می‌کند که افراد را باید در موقعیا‌ت‌ها بر‌اساس کردارشان شناخت نه از روی حرف‌ و گفتار‌شان..  نکته قابل تامل دیگر موضوع قرار گرفتن در دوراهی‌های سخت انتخاب است؛ جاییکه مغایرت میان عمل و حرف هویدا می‌شود؛ شاید «دوراهی»، یکی از دردناک‌ترین و سخت‌ترین مفاهیمی باشد که هر انسانی در زندگی به زبان می‌آورد. از‌اینرو چه بخواهیم و چه نخواهیم، هر فردی در زندگی با چنین پدیده‌ای روبه‌رو می‌شود. موقعیت‌هایی که آدمی را در معرض آزمایش‌های سخت قرار می‌دهد تا در نهایت یکی از گزینه‌ها را انتخاب نماید که انتخاب هر مسیر حسرت‌ها و عذاب وجدان‌های منحصر به فرد خودش را به همراه دارد. باتوجه به مفاهیم مطرح شده باید خاطر‌نشان کرد آدمی می‌تواند کاری را که اشتباه می‌داند در ادامه طوری پیش ببرد که بهترین تصمیم وی تلقی شود، و در مقابل کاری که آنرا صحیح می‌داند را نیز طوری انجام دهد که اشتباه‌ترین شود! از‌اینرو هر فردی در مسیر انتخاب‌های خود باید مطمئن باشد هر تصمیمی که بگیرد، ذهن وی همچنان تمایل دارد که بگوید تصمیم دیگر بسیار بهتر می‌باشد و به‌این‌ترتیب حسرت و عذاب وجدان را رقم بزند! اما در حقیقت این یک فریب ذهنیست؛ زیرا حتی اگر انتخاب دیگری نیز داشته باشد، مجددا نیز حسرت همین تصمیم را می‌خورد.  بنابراین بهتر است بدانید که هیچ چیز با دیگری قابل قیاس نیست؛ زیرا هر موضوع یا مساله‌ای معایب و محاسن منحصر به فرد خود را دارد و  اینکه از کدام زاویه دید و با‌توجه به کدام ویژگی‌ها به مقایسه بپردازید، برنده نهایی مقایسه متفاوت خواهد بود.