افسانه فرقدان

بحران کمبود کاغذ و تأثیر تحریم‌ها بر آن بیش از هر اداره و سازمانی که با کاغذ و کاغذبازی سر و کار دارند، فشار خود را متوجه ناشران کتاب و نشریات و روزنامه‌ها کرده است. جمله فوق، فقط در گفتن و نوشتن ساده است، اما عمق فاجعه آن‌جاست که با کمبود و گرانی هر روز در حال صعود کاغذ، مطبوعات ایران که حدود صد سال از عمر آنها می‌گذرد، به مرگ خود نزدیک می‌شوند. این سرعت در ایستادن ضربان قلب رسانه‌های کاغذی ایران، با ورود فضای مجازی به صحنه و انتقال اطلاعات و اخبار از طریق گوشی‌های موبایل شتاب گرفته است و در نتیجه روزنامه‌ها به‌عنوان رسانه مدرن قرن معاصر، بیش از پیش در تیررس حادثه قرار گرفته‌اند. روزنامه به‌عنوان رسانه‌ای به‌روز که می‌کوشد جمیع اخبار ملی و بین‌المللی را در اختیار شهروندانی از تمامی اقشار قرار دهد، اکنون با ورود فضای مجازیِ قابل دسترس برای همگان، به حاشیه رانده شده و با بحران موجود کاغذ، انگار چاره‌ای نمانده جز آن‌که بنشینیم و بر مرگ کاغذ اخبار گریه ساز کنیم. اما قصه تلخ رسانه‌ها همین‌جا پایان نمی‌یابد؛ شرایط برای مجلات و فصلنامه‌ها، به‌ویژه مجلات و فصلنامه‌های تخصصی که شاهرگ حیاتی زندگی و حیات فرهنگی و هنری یک جامعه هستند و در عصر مدرن توانسته‌اند با توجه به اطلاعات علمی خود، جایگاه یک کتاب ماه یا یک کتاب فصل را برای خود باز کنند؛ به مراتب از احوال روزنامه‌ها وخیم‌تر است؛ زیرا مجلات و فصلنامه‌ها، اغلب مستقل و خصوصی و غیردولتی هستند و تمام درآمد آن‌ها از فروش مجله و گرفتن تبلیغات از شرکت‌ها و کارخانه‌هایی تأمین می‌شود که با وضع اقتصادی کنونی، همگی رو به تعطیلی و ورشکستگی هستند. اکنون مضاف بر آن‌که کاغذ با ارز دولتی در دسترس این مجلات نیست و تبلیغ کارخانه‌ها رو به آب رفتن است، بالا رفتن قیمت روی جلد نیز از قدرت خرید مردم قشر متوسط و دانشجو و هنرمند و اهالی ادبیات که مشتریان این‌گونه مجلات بودند، خارج شده است. اگرچه با وجود قیمت بالای کاغذ و دیگر ملزومات چاپ، می‌توان حدس زد که قیمت روی جلد مجلات، از قیمت تمام شده و واقعی آنها پایین‌تر است. 

بحران برای نبض حیاتی فرهنگ کشور

اما تلخ‌ترین فصل این قصه، بحران گرانی و کمبود کاغذ برای ناشران کتاب است که نبض حیاتی فرهنگ یک جامعه را در دست دارند. شرایطی که موجب شده کتاب جدید کمتر به بازار کتاب تزریق شود و برخی کتاب‌های حجیم و منبع و دایره‌المعارفی از نوبت چاپ خارج شوند. 

برخی کتاب‌های نخبه‌گرا به دلیل داشتن خواننده کمتر و در نتیجه سود پایین‌تر، تجدید چاپ نمی‌شوند و ناگفته پیداست که در این میان کتاب‌های پرفروش عامه‌پسند که طرفدار بیشتر و خواننده بیشتری دارند، با ته مانده توان مالی ناشران، تجدید چاپ می‌شوند. چنین اتفاقی در جامعه‌ای که میانگین سطح مطالعه آن یکی از فجیع‌ترین آمارها در سطح جهانی است، گرایش به مطالب سطحی و عامه‌پسند زیاد است و قدرت خرید مردم روز به روز کمتر می‌شود، می‌تواند بسیار نگران‌کننده باشد. از طرف دیگر، در اواسط سال گذشته تعداد زیادی کتاب قاچاق که با ارز دولتی چاپ شده بود، زیر گوش ساختمان صنفی ناشران کشف شد. 

با این تفسیر که ورود کردن وزارت ارشاد به حل بحران کاغذ و تخصیص عادلانه کاغذ به ناشران ضروری به ‌نظر می‌رسد، لازم است بدانیم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکنون چه اقداماتی را برای توزیع و تقسیم عادلانه کاغذ صورت داده است و این تقسیم کاغذ چگونه است؟

کارگروه توزیع کاغذ نشر چگونه عمل می‌کند؟

در پی پاسخ به این پرسش به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) و به نقل از روابط عمومی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسیدیم تا بپرسیم که «کمیته تخصیص کاغذ نشر» چگونه عمل می‌کند و کاغذ نشر سهم کدام ناشران می‌شود؟ این یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی است که از بدو راه‌اندازی کارگروه کاغذ نشر معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کمیته تخصیص و توزیع کاغذ نشر با همکاری این معاونت و صنف نشر مطرح شده است. اکنون ضروری است که بدانیم؛

چه کسانی در جلسه شورای تخصیص کاغذ نشر حضور دارند؟

کارگروه تخصیص کاغذ نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متشکل از نماینده‌ای از معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نمایندگانی از اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران و اتحادیه شرکت‌های تعاونی ناشران کشور(آشنا) است. 

آیا کاغذ نشر عادلانه تقسیم می‌شود یا همچنان استفاده از رانت در گرفتن سهمیه اضافی با ارز دولتی، برخی ناشران را در موقعیت بهتری نسبت به بقیه قرار می‌دهد؟ باید دید چه رویکردی برای ناشرانی که مضاف بر سهمیه خود از کاغذ دولتی استفاده می‌کنند، وجود دارد؟

تقاضاهای ناشران چگونه بررسی می‌شود؟ 

ناشران با ثبت‌ درخواست‌های خود در سامانه www.paperds.ir میزان و نوع کاغذ خود را در این سامانه مشخص می‌کنند. تمامی اطلاعات ثبت شده ناشران در سامانه‌ای جمع‌آوری شده است؛ اطلاعاتی از قبیل عنوان کتاب، شمارگان، شابک، چاپخانه و صحافی کتاب در سامانه ثبت می‌شود. 

روند تخصیص کاغذ به چه صورت است؟

در جلسات کارگروه تخصیص کاغذ تقاضاهای ناشران مرحله به مرحله مورد بررسی قرار می‌گیرد و اعضای شورا درباره آن نظر می‌دهند. 

در مرحله نخست میزان و نوع کاغذ درخواستی برای کتاب‌های در دست انتشار هر ناشر بررسی می‌شود. پس از آن تیراژ و کتاب‌های ناشر بررسی می‌شود. تیراژ هر عنوان کتاب با توجه به شرایط بازار نشر مورد بررسی قرار می‌گیرد و ازاین‌رو به تیراژهای نامتعارف درخواستی، کاغذ نشر تعلق نمی‌گیرد. یکی دیگر از ملاک‌ها در این مرحله کتاب‌ساز نبودن ناشر است. عناوین کتاب‌ها توسط نمایندگان صنف بررسی و مشخص می‌شود که چه ناشری کتاب‌ساز است و چه ناشری کتاب‌ساز نیست.

میزان مصرف کاغذ هر ناشر در سال زیر ذره‌بین هر ناشر پس از گذر از فیلتر نخست به دومین مرحله قدم می‌گذارد که در آن میزان مصرف کاغذ ناشر در سال بررسی می‌شود. اطلاعات ثبت شده ناشران در خانه کتاب ملاک این ارزیابی قرار می‌گیرد و برای این منظور مصرف کاغذ ناشر در چند سال اخیر مشخص شده است که به خوبی عملکرد مصرف و تولید کتاب را نمایش می‌دهد. با بررسی میزان مصرف کاغذ ناشر مشخص می‌شود که درخواست ناشر برای چاپ کتاب تا چه میزان واقعی است. همچنین برای رعایت عدالت در میان ناشران، میزان کاغذهای تخصیص یافته به هر ناشر در سال ١٣٩٧ و ١٣٩٨ گردآوری شده‌اند و بر اساس این معیارها، تصمیم‌گیری درباره میزان تخصیص کاغذ به هر ناشر انجام می‌شود. عدم تخصیص به ناشران متخلف کمیته تخصیص کاغذ تلاش می‌کند تا به‌طور شفاف و در یک اتاق شیشه‌ای فعالیت ناشر را به نمایش بگذارد. عملکرد ناشر در طول سال و میزان تولید کتاب بر اساس اطلاعات خانه کتاب و یا شناخت صنفی از ناشر، اساس تخصیص کاغذ را تشکیل می‌دهد و به همین دلیل هیچ کاغذی به ناشران متخلف تخصیص پیدا نمی‌کند.

برای تقسیم کاغذ نشر،‌ آیا صلاحیت ناشر و نوع کتاب‌هایی که منتشر می‌کند، به واقع در نظر گرفته می‌شود؟ اگر چنین است چه‌طور برخی از ناشران می‌توانند با کاغذ دولتی کتاب قاچاق و غیرقانونی چاپ کنند؟ 

دست رانت‌خواران از کاغذ نشر کوتاه است؟

با این تفسیر این پرسش نهایی مطرح می‌شود که آیا قوانین یاد شده، به‌درستی اجرا و کاغذ نشر عادلانه تقسیم می‌شود یا همچنان استفاده از رانت در گرفتن سهمیه اضافی با ارز دولتی، برخی ناشران را در موقعیت بهتری نسبت به بقیه قرار می‌دهد؟ 

باید دید چه رویکردی برای ناشرانی که مضاف بر سهمیه خود از کاغذ دولتی استفاده می‌کنند، وجود دارد؟ آیا صلاحیت ناشر و نوع کتاب‌هایی که منتشر می‌کند، به واقع در نظر گرفته می‌شود؟ اگر چنین است چه‌طور برخی از ناشران می‌توانند با کاغذ دولتی کتاب قاچاق و غیرقانونی چاپ کنند؟