بیتا یاری

دو سالی می‌شود که سید عباس صالحی بر کرسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تکیه زده و در این مدت تغییراتی را آرام‌آرام در حوزه‌‌های مرتبط با معاونت‌ها و مدیران زیرمجموعه خویش رقم‌زده است. تغییراتی که هرچند خیلی کند و زمان‌بر بوده همانند انتصاب معاونت هنری و موجب ابراز نارضایتی از سرعت عملکرد او در وزارتخانه در زمان خود شد اما گاهی همین تغییرات کند و مشمول زمان در جایگاهی که انتظار می‌رفت به‌سرعت انجام شود نیز اصلاً صورت نگرفته است و همچنان با مدیرانی در وزارت ارشاد مواجه هستیم که اغلب اهالی هنر دست به دامان دعا برای رفتن آن مدیر هستند و یا روزانه از عملکرد آنها ابراز نارضایتی می‌شود. ازجمله این پست‌های وزارت ارشاد که عده زیادی از مدیریت فعلی آن ناراضی هستند مدیرعامل بنیاد رودکی است که همگان با عملکرد او جسته‌وگریخته آشنایند. همان‌که در سال 96 دوره دوساله مدیریتش تمام‌شده بود و با آمدن صالحی انتظار می‌رفت برکنار شود، اما نشد. همان مدیری که به علت برگزاری مراسم رونمایی خودرو روی سن تالار وحدت و همچنین برگزاری همایش یک شرکت لوازم‌آرایشی در سالن برتر موسیقی کشورمان اجازه داد فرهنگ و هنرمان زیر نگاه کاسب‌کارانه و غیرفرهنگی‌ له شود، همانکه با طراحی طرحی برای اجرای موسیقی و همراهی ملی‌پوشان کشورمان در جام جهانی روسیه میلیون‌ها دلار را بر باد داد و درنهایت هیچ‌چیزی جز یک هزینه هنگفت روی دست وزارت ارشاد باقی نگذاشت.  همان که با انتشار گزارش هزینه‌کرد بودجه در دو سال گذشته نگاه‌های بسیار پرسش‌برانگیز و معنادار را از اهالی هنر دریافت کرده است. حالا گویا بعدازاین همه افتخارآفرینی‌ها زمزمه‌های رفتن این مدیر از بنیاد رودکی شنیده ‌شده و قرار است به‌زودی اسم مدیرعامل جدید بنیاد رودکی اعلام شود.

امید می‌رود که وزیر ارشاد فردی را به مدیریت بنیاد رودکی منصوب کند که عملکرد درخشانی در حوزه تعاملات فرهنگی، هنری، مدیریت و شناخت هنری به همراه سابقه نیکو در پاسخگویی و تعامل با هنرمندان داشته باشد؛ ضمن سوابق روشن و پاک در حوزه امور مالی

اینکه بعد از دو سال صالحی، وزیر ارشاد، به این نتیجه رسیده که بالاخره باید برای تغییر این مدیریت ضعیف و غیرفرهنگی در بنیاد رودکی اقدامی انجام دهد هرچند خیلی دیرهنگام است، اما باز هم باید شاکر بود که بالاخره وزیر ارشاد نیز متوجه عمده نارضایتی‌ها از عملکرد مدیرعامل زیرمجموعه خویش شد و در جهت تغییر آن گامی جدی برداشته است. امید می‌رود که وزیر ارشاد فردی را به مدیریت این بنیاد مهم فرهنگی و هنری منصوب کند که عملکرد درخشانی در حوزه تعاملات فرهنگی، هنری، مدیریت و شناخت هنری به همراه سابقه نیکو در پاسخگویی و تعامل با هنرمندان داشته باشد؛ ضمن سوابق روشن و پاک در حوزه امور مالی. ازاین‌رو وقتی زمزمه‌هایی درخصوص تغییر و جایگزینی مدیرعامل بنیاد رودکی فعلی می‌آید توجه‌ها به سخنان و شایعات جلب می‌شود که بالاخره وزیر ارشاد چه کسی را شایسته این سمت خواهد دید. اما متأسفانه تنها شایعه‌ای که شنیده می‌شود حکایت از انتخاب مهدی افضلی، مدیر چندین و چندساله موسسه توسعه هنرهای معاصر توسط صالحی است. مهدی افضلی سال‌هاست بر کرسی مدیریت موسسه توسعه هنرهای معاصر تکیه زده و تنها در سال 96 بودجه‌ای بالغ‌بر 36 میلیارد تومان دریافت کرده است که گزارشی نیز از هزینه‌کرد بودجه توسط این موسسه در جستجوها و پیگیری‌های اهالی رسانه به دست نیامده است. 

اینکه وزیر ارشاد، به این نتیجه رسیده است که باید برای تغییر مدیریت بنیاد رودکی اقدامی انجام دهد؛ هرچند خیلی دیرهنگام است، اما باز هم باید شاکر بود که بالاخره ایشان متوجه نارضایتی‌ها از عملکرد مدیرعامل بنیاد شده و در جهت تغییر وی گامی جدی برداشته است

نوع مدیریت افضلی نیز در این سال‌ها نشان داده که او مدیری است که علاقه‌مند پاسخگویی به رسانه‌ها و افکار عمومی در خصوص عملکرد خویش نیست. ضمن آنکه برای اهالی فرهنگ و هنر همان‌قدر که عملکرد موسسه توسعه هنرهای معاصر در پرده ابهام قرار دارد منابع دولتی بودجه این موسسه نیز پرسش‌برانگیز است که چگونه تخصیص می‌یابد و چگونه خرج می‌شود. افضلی البته در سال‌هایی که پر‌حاشیه‌ترین جشنواره موسیقی فجر به مدیریت حمیدرضا نوربخش در زمان حضور معاونت آقای مرادخانی برگزار می‌شد همکاری صمیمانه‌ای با آنها داشت و موسسه‌اش را مسئول قراردادهای جشنواره کرده بود هرچند که همانند عملکرد چندین و چندساله این موسسه هرگز ریز دخل‌وخرج  جشنواره موسیقی فجر آن دوره نیز قابل‌دسترس نشد و تا امروز نیز مشخص نیست چرا یک موسسه وارد بحث‌های مالی جشنواره موسیقی فجر می‌شود اما اثبات‌شده که شفافیت در آن موسسه جزو دستور کار نیست و اهمیتی ندارد. ازاین‌رو اگر شنیده‌ها واقعیت داشته باشد مساله مهمی را پیش روی ما می‌گذارد و آن این است که چرا عملکرد این‌چنینی موردقبول وزیر ارشاد است و چرا وزیر ارشاد به افرادی تمایل دارد که مسائل مالی مهم‌ترین وجه شناخته شدن آنهاست.

همان‌گونه که وزیر ارشاد در آخرین روزهای سال گذشته به خواسته یک مدیرمالی در وزارتخانه، قانون اخذ 10 درصد از بلیت‌فروشی کنسرت‌ها را به مجلس فرستاده و تصویب کرد و حتی به‌‌رغم شکایت‌های متعدد اهالی موسیقی دراین‌باره حاضر به عذرخواهی نیز نشد؛ انتصاب آقای افضلی نیز به سمت جدید برای اهالی موسیقی مساله غیرقابل‌باوری نیست؛ چراکه تاکنون مرجعی پاسخگوی انتظاراتشان نبوده است و تنها تهدیدها و موانع بوده‌اند که روزبه‌روز رشد کرده‌اند.