مهدی یاورمنش

سال پیش همین روزها، بازی‌های جام جهانی روسیه به نیمه‌نهایی رسیده بود. در مرحله گروهی که ایران بازهم نتوانست از آن صعود کند، تیم ملی کشورمان از ۳ بازی، ۴ امتیاز کسب کرد؛ برد در برابر مراکش، باخت با یک گل مقابل اسپانیا و تساوی در برابر پرتغال، دست‌آوردی قابل‌قبول و رضایت‌بخش بود. 

در کنار حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۱۸، گروهی دیگر از کشورمان در روسیه حضور داشتند که همان زمان از هر راه ممکن، برخی کوشیدند از آن، موفقیتی جعلی در حد یک حماسه بزرگ بسازند.

پارسال، منتخبی از ارکسترهای سمفونیک و ملی ایران به جام جهانی روسیه اعزام شدند و سرودی را با صدای سالار عقیلی اجرا کردند که امروز حتی کمتر کسی نام آن را به خاطر دارد.

سرود «۱۱ ستاره» همان زمان انتشارش هم مورد استقبال قرار نگرفت؛ ورد زبان کسی نشد، تماشاگران بازی‌های تیم ملی ایران در استادیوم‌ها آن را نخواندند و برخلاف خیلی از ترانه‌ها و قطعات مشابه، در مکان‌های عمومی و از دستگاه‌های پخش خودروها به گوش نرسید. آن زمان، تنها، فیلمی از جمعیتی اندک در بیرونِ استادیوم شهر سن‌پترزبورگ منتشر شد که با سالار عقیلی این سرود را می‌خواندند؛ جمعیتی که از مردم عادی نبودند و درواقع اعضای ارکسترها و گروه اعزامی از طرف بنیاد رودکی به روسیه بودند. این فیلم اگرچه با عنوان همخوانی مردم با سالار عقیلی به خورد رسانه‌ها داده شد، اما بیشتر مهر تأییدی بر محفلی بودن پروژه ساخت و اجرای این قطعه بود. 

اینک پس از یک‌سال از اجرای «۱۱ ستاره» هم انگار چنین سرودی هرگز ساخته، اجرا و خوانده‌نشده است؛ چون هیچ اثر و ردپایی از آن نمی‌توان پیدا کرد و مانند غباری سبک، براثر وزش نسیم زمان، در هوا پراکنده و محوشده است. امروز اگر از مدیران بنیاد رودکی و یا حتی خود سالار عقیلی بخواهید یک خط از این سرود را بخوانند، بعید است حافظه‌شان یاری کند و چیزی بر زبانشان جاری شود. 

پس از یک سال، دلیلی که باعث نوشته شدن این یادداشت برای قطعه‌ای بی‌مصرف شده است، خودش جای بحث و تحلیل بسیار دارد. مدتی است، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در یک اقدام پسندیده و واجب، عزم خود را برای شفافیت جزم کرده و پیشتاز به اشتراک گذاشتن اطلاعات شده است. در همین راستا، بنیاد رودکی هم، هزینه‌های ساخت سرود «۱۱ ستاره» و سفر هیئت اعزامی به روسیه را منتشر کرده که آه از نهاد آدمی برمی‌آورد.

بر اساس این جدول، هزینه کل این پروژه، نزدیک به ۲۶ میلیارد ریال، معادل ۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان اعلام‌شده است. نخستین مسئله این است که در این فهرست، اشاره‌ای به هزینه‌های ارزی اعزام این هیئت پرتعداد به جام جهانی ۲۰۱۸ نشده است. با توجه به این‌که بخش عمده هزینه‌های این سفر ارزی و در آن زمان دلار دولتی زیر ۴ هزار و ۳۰۰ تومان بوده است، با یک ضرب ساده می‌توان هزینه این پروژه را به ارزش امروز، نزدیک به ۸ میلیارد تومان برآورد کرد و با این پول چه مشکلاتی را می‌توانستیم از سر راه ارکسترهای ملی و سمفونیک و تالار وحدت برداریم. 

مبلغ پرداختی به شاعران این سروده هم که نزدیک به ۴۳ میلیون تومان است، عددی فراتر از دستمزدهای رایج به شمار می‌آید.

از آن عجیب‌تر، پرداخت بیش از ۱۸۲ میلیون تومان حق مأموریت به اعضای گروه اعزامی است که در جدول هزینه‌های این پروژه به چشم می‌خورد. ازآنجاکه این اعزام، یک سفر اداری و مأموریتی نبوده و بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته است، معلوم نیست اصولاً چرا باید حق مأموریتی به کسی پرداخت شود. در ضمن درحالی‌که بیشتر اعضای ارکسترهای ملی و سمفونیک کارمند رسمی دولت نیستند، معلوم نیست این حق مأموریت به چه کسانی پرداخت‌شده است. در هیئت اعزامی بنیاد رودکی به روسیه، متأسفانه مثل همیشه تعدادی از مدیران دولتی از معاونت هنری، دفتر موسیقی و خود بنیاد حضور داشتند که معلوم نیست از این ۱۸۲ میلیون تومان حق مأموریت، چه میزان نصیب آنان شده است.

در ردیف‌های دیگر این جدول، همه‌جا از هزینه‌های غذا، ترانسفر، اقامت و ... نوازندگان و عوامل ارکستر یادشده، درحالی‌که تعداد زیادی از اعضای این گروه اعزامی، هیچ ارتباطی به ارکسترهای سمفونیک و ملی نداشته‌اند که بهتر بود تعداد آنان و هزینه‌هایشان جداگانه و به تفکیک سمت و موقعیت مشخص می‌شد.

در پاسخ به تمام این نقدها، شاید مدیران بنیاد رودکی به پرداخت هزینه‌های این پروژه توسط اسپانسر اشاره کنند که عذر بدتر از گناه است؛ چون دو حالت بیشتر ندارد. در حالت اول، اگر این پروژه توسط مدیران بنیاد رودکی تعریف‌شده است، باید به آنان مرحبا گفت! چون درحالی‌که تالار وحدت ازنظر ساختمانی و تجهیزات صحنه و سالن نیاز به تعمیرات اساسی دارد و ارکسترهای سمفونیک و ملی به‌شدت نیازمند سازهای تازه و مناسب‌تری برای نوازندگان هستند، چنین کمکی را به معنای واقعی کلمه دور ریخته‌اند. اما اگر انجام این پروژه پیشنهاد شرکت حامی بوده است، باید از مدیران بنیاد پرسید به چه حقی نام و عنوان و برند دو ارکستر بزرگ کشور را به‌راحتی پای یک کار تبلیغاتی بی‌فایده ریخته‌اند که هیچ سود فرهنگی و هنری نداشته است.

امیدواریم در روزهای آینده، بنیاد رودکی، بر اساس سیاست‌های وزارت ارشاد، شفاف‌تر عمل کند و ابعاد این پروژه، ترکیب هیئت اعزامی و هزینه‌های انجام‌شده را دقیق‌تر و ریزتَر اعلام کند و خود را پشت نوازندگان محترم ارکسترها پنهان نکند.