درباره نمایش «الاویاتان» به نویسندگی و کارگردانی محمد میرعلی اکبری
شهر در تسخیر نیروهای اهریمن

محمدحسن خدایی
آخرین اجرای صحنهای کارگردان پرکار تئاتر ایران، محمد میرعلی اکبری به مسئله «شر» در یک شهر خالی از مهر و عطوفت میپردازد. توگویی وضعیت آدمها چنان در چنبره نیروهای منتسب به پلیدی قرار گرفته که هیچ راه گریزی ممکن نیست و همه چیز بر مدار نیهلیسمی بدون مازاد میچرخد که میبایست از طریق مداخله بعضی افراد برگزیده متوقف شود. نوعی فرآیند «پاکسازی» و تمنای بهبود روزگاری این چنین گرفتار گناه و پلشتی.
در این جهان آخرالزمانی، یک موجود مرموز در راس نیروهای شر قرار دارد و به واسطه چشمهای پرندگان بر همه چیز و همه کس نظارت میکند. از این منظر میتوان ایدئولوژی نمایشنامه را مبتنی بر قدرتی اهریمنی دانست که همه چیز را به اسارات خویش درآورده و کسی را یارای مقاومت در مقابلش نیست.
بنابراین روایت جنایی و پلیسی میرعلی اکبری هر چه به پیش میرود از واقعگرایی ابتدایی فاصله گرفته و بیش از پیش وجه متافیزیکی مییابد. شخصیتها نام مشخصی ندارند و کمابیش با عناوینی که تیپهای اجتماعی را به ذهن متبادر میکند شناخته میشوند. این دیستوپیای تحملناپذیر ماحصل افول اخلاقیات در جامعهای مادیگرا است.
به هر حال این متن در خرداد ماه ۱۳۸۷ نوشته شده و نویسنده ترجیح داده در میانه سیاستهای فرهنگی کنترلگر دولت احمدینژاد به انتزاعیات پناه برد و امر انضمامی را تا حد امکان کنار بگذارد. شاید حق با نمایشنامهنویس بوده باشد که در آن دوران تصلب سیاسی، بهترین کار انتخاب یک فضای وهمی و بازنمایی یک جهان انتزاعی است که چندان به تاریخیت تن ندهد و پر از ایهام و نشانه و استعاره به نظر آید.
از یاد نبریم که آن سالها چگونه «تئاتر اجتماعی» به محاق رفت و دولت احمدینژاد به نمایشهای بیتاریخ و بیمسئلهای میدان داد که معلوم نبود نسبتشان با اینجا و اکنون ما ایرانیان چیست. نمایش الاویاتان را میتوان واکنشی به فضای سنگین آن دوره دانست و دغدغهمندیاش را ذیل فراگیر شدن نیروهای برآشوبندهای فهم کرد که به آرامی در سپهر سیاسی ایران سربرآوردند و بیتاریخی و بیمسئلهگی را طلبیدند. همان پوپولیسم فراگیری که سرمست از دلارهای نفتی، مدام به عرصههای پیدا و پنهان زندگی روزمره سرک میکشید تا با تسخیر فضاهایش، انسان مورد نظر خویش را از نو برسازد و به اجتماع معرفی کند.
پس با این توضیحات کوتاه، جای تعجب نخواهد بود که در نمایش الاویاتان، رویکرد رئالیستی ابتدای نمایشنامه کنار گذاشته شده و وضعیت نمادین انتهایی الویت یابد. نمایش هر چه به پیش میرود هجوم هراس و صد البته تفوق یافتن نیروهای متکی بر ابهام و اقتدار، پررنگتر میشود.
اما نکته مهم ماجرا شکلیابی نیروی مقاومت است که در فیگور کسی چون پسر جوان پدیدار میشود تا نظم اخلاقی به دولتشهر بازگردد. او به قلب تاریکی میرود تا با هیولا روبرو شود. شاید اینگونه شهر و مردمانش نجات یابند و فضای پادآرمانشهری الاویاتان نشانی از آسایش و مهربانی داشته باشد.
به لحاظ شخصیتپردازی، ترکیب کاراکترها جالب توجه است: یک بازرس در آستانه بازنشستگی که میخواهد قاتلی را بیابد که کودکان را میکشد. بازرس در این مسیر ناکام میماند و شوربختانه متوجه میشود همسرش خیانتکار است. در مقابل پسری جوان که عاشق دختری بیوفا شده و موجب نابودیاش میشود.
پسر که گویا موجودی برگزیده است بیش از هر چیز از عمویش ضربه خورده و این روزها در پی مقابله با نیروهای شر است. یا آن مرد پرندهفروش که پرندههایی عجیب و زشت را به مشتریانش میفروشد و در این چرخه پاکسازی از میان برداشته میشود. از این منظر با مجموعهای از آدمهای نه چندان متعارف روبرو هستیم که گرفتار وضعیتهای نابسامان شدهاند.
یکی از نکات مثبت میرعلی اکبری در عرصه نمایشنامهنویسی بیشک خلق شخصیتهای به یادماندنی است. اما شاید این توانایی آن زمان به نهایت منطقیاش برسد که در یک وضعیتمندی دراماتیک بکار گرفته شود. فیالمثل آدمهای عجیب و غریب نمایش الاویاتان در یک بستر نمادین، به مانند یک وضعیت انضمامی نمیتوانند کنشورزیهای بامعنا و رادیکال داشته باشند. توگویی این جماعت اگزوتیک در یک تقدیر ابدی گرفتار آمده و امکان تغییر و رهایی ندارند.
به لحاظ اجرایی، صحنه چنان طراحی شده که یک فضای نئوار سینمایی را در ذهن تداعی کند. جابجا در گوشه و کنار صحنه، قفس پرنده تعبیه شده که پرندهای در آن قرار دارد تا همه چیز رصد شود.
شیوه نورپردازی را میتوان در سنت تئاترهایی دانست که فضاهای هراسآور فیلمهای جنایی را یادآور میشوند. از این باب میتوان گفت اجرا توانسته فضاسازی مناسبی برای وضعیت دیستوپیایی مد نظرش خلق کند. ریتم تند اجرا، مناسبات پر تنش مابین شخصیتها را شدت بخشیده و مخاطبان را همراه خود میکند.
تکنیک مونتاژ و پیش بردن روایتهایی که به موازات یکدیگر جلو میروند الاویاتان را یک نمایش با مولفههای آشنای سینمایی کرده است. از دل این درهمآمیزی قصههای کوچک و خردهروایتها، کارگردان این امکان را یافته جهان سیاه و بیامید نمایش خویش را اجرایی کند. سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر برای این شکل اجرایی مناسب است و تجربه تماشا را به امری جانکاه و ملالانگیز بدل نمیکند.
بازیگرانی چون حسین کشفیاصل، پیمان محسنی، مهران مرادی، کیمیا جواهری، انوش معظمی، محسن میرزاخانی، سجاد احمدلو، میکائیل ضیائیفرد، شیدا پهلوان، وحید کریمی و سینا فرجام در این نمایش همکاری کرده و به نسبت توانستهاند حضور صحنهای کاراکترها را اجراپذیر کنند.
منطق بازنمایی واقعیت اجتماعی، در دستور کار است و نمایش الاویاتان را میتوان جز آن دسته اجراهایی مفروض دانست که فرم متعارفی را بر صحنه اجرایی میکنند. شکلی از استاندارد بودن که بر مدار تعادل میچرخد. اما به نظر میآید این روزها فرمهای نو و تجربهنشدهای مورد استقبال نسل تازه هنرمندان تئاتر قرار گرفته و شاید سیاست اجرایی میرعلی اکبری نسبت به این رویکردهای تازه، قدم زدن در مسیرهای گذشته باشد.
این کارگردان نشان داده که از نسل کارگردانانی است که به تدریج از دهه هفتاد کارشان را با تئاتر دانشگاهی شروع کرده و به تدریج به سوی تئاتر بدنه گرایش پیدا کردهاند. شاید بد نباشد که محمد میرعلی اکبری نیمنگاهی به تجربیات جدید اجرایی بیندازد و توان خویش را در نمایشنامهنویسی و کارگردانی از یک منظر تازه و مخاطرهآمیز بیازماید.
در نهایت میتوان گفت نمایش الاویاتان تجربه متوسطی برای کارگردانش است و یحتمل مخاطبان را ناراضی به خانه نمیفرستد. رویکرد دیستوپیایی به یک وضعیت و تلاش برای یافتن راه خروج از این گنداب، ایدئولوژیی است که اجرا به تماشا میگذارد. چایی که امیدها از دست رفته، عطوفتها کمرنگ شده و اعتمادها ناپیداست.
در مواجهه با این زوال، شاید نیرویی چون لویاتان میبایست از دل دریاها بیرون آید و نظم جدیدی را برقرار کند. اما نکته اینجاست که این نگاه که به اسطوره آغشته است چندان توانا نیست که بتواند پیچیدگی دوران پسامدرن را توضیح و تفسیر و برای تغییرش اقدام کند. اسلحه دست گرفتن پسر جوان که «بچه» نامیده میشود و طعنهای است به طفولیت قهرمان نمایش، میل دارد مسیری به سوی پاکسازی و نجات زندگی بگشاید. راه خلاص شدن از این فلاکت نه همزیستی و همبستگی که منفجر کردن بمب است.
الاویان با انفجار پایان مییابد و اختتامیهای میشود بر عشق و اعتماد و وفاداری. در غیاب اخلاق خودآیین مدرن، دفع شر، گویا تنها با مواد منفجره ممکن خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید