محمدحسن خدایی

بعد از پایان یافتن جشنواره تئاتر فجر، به‌تدریج می‌توان بعضی گروه‌های تئاتری را مشاهده کرد که تلاش دارند با آثاری جدید به سالن‌های نمایش بازگردند تا شاید مخاطبان اندک این روزها را تا حدودی افزایش دهند و به اصطلاح چراغ تئاتر را روشن نگه دارند. به لحاظ کیفیت اجرایی، همچنان با نمایش‌هایی نه چندان استاندارد روبرو هستیم و خبری از حرفه‌ای‌های این عرصه نیست. اما دور از ذهن نخواهد بود که به آرامی، جوان‌ها پا به میدان گذارند و در این دوران سخت اقتصادی، در پی یافتن راه‌های جلب تماشاگر باشند. البته خروج جوانان بااستعداد تئاتری بخصوص تئاتر دانشگاهی از چرخه تولید، آن‌هم به دلیل مشکلات مختلف ساختار اجتماعی و اقتصادی جامعه، می‌تواند بر کیفیت اجراها تاثیر مخرب غیرقابل انکاری داشته باشد. در این مسیر پر پیچ و خم تئاتری، تنها می‌توان به انتظار نشست و سیر حوادث را پی گرفت. اما نکته مهم همچنان این است که تا مدتی نامعلوم، اغلب اجراها نه بر مدار کیفیت که در مسیر افزایش کمیت حرکت می‌کنند.

   در این شماره از روزنامه «توسعه ایرانی» به سه نمایشی می‌پردازیم که این شب‌ها در سالن 3 پردیس تئاتر شهرزاد در حال اجرا هستند. ترافیک اجرا در یک سالن کوچک، مشکلاتی را در تولید و اجرای تئاتر دامن می‌زند که بی‌شک یکی از مهم‌ترین آن‌ها طراحی صحنه است.

بعد از پایان یافتن جشنواره تئاتر فجر، به‌تدریج می‌توان بعضی گروه‌های تئاتری را مشاهده کرد که تلاش دارند با آثاری جدید به سالن‌های نمایش بازگردند تا شاید مخاطبان اندک این روزها را تا حدودی افزایش دهند و به اصطلاح چراغ تئاتر را روشن نگه دارند

نمایش اول-  نماینده ملت

متن درخشان نویسنده‌ای چون «برانیسلاو نوشیچ» تحت عنوان «نماینده ملت» با طراحی، دراماتورژی، بازی و کارگردانی نادر نادرپور بر صحنه آمده است و صد البته آن‌چنان که باید نتوانسته حق مطلب را در قبال یک کمدی سیاسی صربستانی ادا کند. «نماینده ملت» در رابطه با مردی است ساده‌دل به نام «یروم پروکیچ» که ناگهان خود را در مسیر سیاست می‌بیند و سودای کاندایاتوری و نماینده ملت شدن را در سر می‌پروراند. اما تاریخ مسیر دیگری می‌پیماید و این مرد را ناکام می‌گذارد. نادر نادرپور با دراماتورژی مقتصدانه خویش، پرده سوم نمایشنامه را تا حدود زیادی کنار گذاشته و طنز درخشان نویسنده صربستانی را به فرجامی تلخ کشانده است. فی‌الواقع می‌توان از این قبیل اجراها پرسش کرد که ضرورت این حذفیات در چیست و چرا یک نمایشنامه درخشان و خواندنی چون «نماینده ملت» بدل به اجرایی نه چندان تماشایی شده است. نمایشنامه «نماینده ملت» از همان سنت کمدی اروپای شرقی سیراب می‌شود و فی‌المثل یادآور نمایشنامه «ماجرای مترانپاژ» به نویسندگی الکساندر وامپیلوف است. محمدحسن معجونی اجرایی تماشایی از آن متن در پردیس تئاتر شهرژاد بر صحنه آورد اما به نظر می‌رسد نادر نادرپور در اجرای نماینده ملت آن اقبال را نیافته باشد. اصلی‌ترین دلیل این مسئله مربوط می‌شود به امروزی کردن بیش از اندازه این نمایشنامه و دور شدن از مناسبات تاریخی آن دوره از جامعه صربستان است. ترجیح نادر نادرپور کنار گذاشتن حال و هوای قرن نوزدهمی مردمان صربستان و نزدیک شدن به حال و هوای این روزهای ما است. با آنکه اجرا در اغلب لحظات مخاطبان خویش را می‌خنداند اما چندان نتوانسته طنز سیاسی برانیسلاو نوشیچ را به نمایش گذارد. نادر نادپور اگر به همان سنت اروپایی بازگردد و بر مدار اصلی نمایشنامه حرکت کند، می‌تواند یکی از بهترین کمدی‌های سیاسی جهان را به مخاطبان ایرانی هدیه دهد. اجرایی در حدود دو ساعت با سالنی مناسب.

 به لحاظ کیفیت اجرایی، همچنان با نمایش‌هایی نه چندان استاندارد روبرو هستیم و خبری از حرفه‌ای‌های این عرصه نیست و نکته مهم همچنان این است که تا مدتی نامعلوم، اغلب اجراها نه بر مدار کیفیت که در مسیر افزایش کمیت حرکت می‌کنند

نمایش دوم-  موشمرگی

پرداختن به یکی از پرونده‌های مخوف جنایی جهان، می‌تواند جذاب باشد. مهدی محبعلی در مقام نویسنده و کارگردان، به زندگی جنایتکاری چون «فریتزل» پرداخته و رابطه هولناک این مرد شصت ساله را با دختر خویش به روایت کشیده است. فضای دو تکه نمایش مبتنی است بر رئالیسم هر روزه در تقابل با فضای مخوف زیرزمین. فریتزل دختر و فرزندانی که از این دختر به دنیا آورده را در این زیرزمین تاریک نگهداری می‌کند. دختران به تدریج خود را همچون موش می‌بینند و از هویت انسانی خویش تهی گشته‌اند. اجرا با آنکه تلاش دارد شخصیت پیچیده این مرد را در نسبت با جهان روایت کند اما چندان در این قضیه موفق عمل نمی‌کند. این قضیه مربوط می‌شود به استفاده بیش از اندازه از کلمات بجای کنش‌های انسانی. نتیجه این رویکرد روایی و زیباشناختی، فقدان فضاسازی است. بدن‌ دخترانی که در زیرزمین روزگار می‌گذرانند و گرفتار ظلم پدر، چندان فرسوده و ترس‌خورده به نمایش گذاشته نمی‌شود. موشمرگی می‌توانست بیش از این موفق عمل کند اگر فرم تئاتر مستند را انتخاب می‌کرد و بجای برساختن یک شخصیت مبهم، بر زندگی واقعی هیولایی چون فریتزل تمرکز می‌کرد.

   نکته دیگری که می‌توان بیان کرد اینکه چندان معلوم نمی‌شود نسبت این اجرا با اینجا و اکنون ما در چیست. به هر حال اتصال یک فضای غربی با مناسبات اینجایی ما، می‌تواند از خلاقیت‌های یک اجرا باشد. اما به نظر نمی‌آید حضور این «پدر مخوف» چه به لحاظ فیزیکی و چه از منظر نمادین، نسبتی با ما برقرار کرده باشد. مسئله‌ای مهم که پاسخی درخور می‌طلبد.

نمایش سوم-  چند مرد و چند زن

تئاتر اجتماعی بستر مناسبی است برای طرح مطالبات فراموش‌شده انسانی. نمایش «چند مرد و چند زن» بر همین مسیر حرکت می‌کند. سه زوج از سه طبقه اجتماعی به میانجی اتصال با یک کارخانه این فرصت را می‌یابند که زندگی خویش را روایت کنند. کار این کارخانه از ساعت چهار صبح تا یازده شب ادامه دارد و به‌تبع آن فرصت چندانی باقی نمی‌ماند که کارگران به زندگی خصوصی و خانوادگی خویش بپردازند. از این باب می‌توان مسئله اصلی نمایش «چند مرد و چند زن» را مسئله «بازتولید» فرض گرفت. به دیگر سخن این کارگران برای بازتولید روزانه نیروی کار خویش، با توجه به شیوه تولید این کارخانه، دچار مشکلات متعددی شده‌اند و در صورت تغییر نکردن این چرخه باطل، به طور حتم گرفتار مصیبت خواهند شد. نکته جالب ماجرا این است که صاحب کارخانه هم به مانند کارگران فرصت چندانی برای فراغت و پرداختن به زندگی خصوصی خویش ندارد و این نکته را از زبان همسرش به وضوح می‌شنویم. در نتیجه این مجموعه صنعتی بدون تغییر در شیوه تولید و اتخاذ رویکرد انسانی و اخلاقی، محکوم به فنا   است.

  به لحاظ اجرایی این نمایش بر تک‌گویی استوار است. هر کدام از شش شخصیت مقابل تماشاگران می‌ایستند و مشکلات زندگی خویش را با نوعی صمیمیت و صداقت بیان می‌کنند. گاهی این تک‌گویی‌ها به دیالوگی کوتاه بدل شده و فضای جدلی مابین شخصیت‌ها را عیان می‌کند. تضادی که گاه مابین یک زن و شوهر به نهاد خانواده مربوط است و گاه تقابل طبقاتی کارگر و کارفرما است. هر چه هست سرنوشت مشترک این چند نفر در عدم رضایت از زندگی و احساس فلاکت غیر قابل انکار می‌نماید.

   انضمامی بودن از نکات مثبت این اجرا است اما شیوه اجرایی در این سال‌ها از فرط استفاده بدل به کلیشه شده است. روایت زندگی این چند مرد و این چند زن، به چیزی بیش از این احتیاج دارد.