فاطمه درخشان، دکتری جامعه‌شناسی فرهنگی

«تاکسیدرمی» یک کمدی سیاه، تمثیلی و از نظر معنایی چندلایه‌ای است. بدین معنا که نویسنده و کارگردان هوشمندانه دغدغه‌ها و انتقادات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خود را در قالب طنزی تمثیلی و ظاهراً در مورد یک پدیده اجتماعی مشخص در مکان و زمانی معین بیان کرده‌اند. تاکسیدرمی یک نمایش تمثیلی و استعاری است، زیرا یک روایت چند اپیزودیست که همه شخصیت‌های آن حیوانات مختلف در مکان‌ها و موقعیت‌های متفاوت هستند. روایت‌های اپیزودها حاوی دلالت‌های اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی مشخص و متمایزی است که در پیکره نمادهایش که همان حیوانات هستند قرار داده شده است. روایتی که در لایه اول و ظاهری بیان می‌شود، همان معنایی نیست که راوی قصد دارد به مخاطب منتقل کند. این معنا در لایه دیگر پنهان است. پس می‌توان لایه دوم و پنهان را روایت حقیقی دانست و ارزش تمثیل و در واقع بنیاد آن نیز در همین لایه قرار دارد. در سطح اولیه نمایش به نظر می‌آید به وسیله حیوانات در منطقه و با لهجه خاصی دیالوگ‌های سطح پایینی در قالب طنز بیان می‌شود تا خنده بر لبان مخاطب بیاورد و گاه آنها را به قهقهه هم بیندازد؛ اما در لایه‌های زیرینِ روایت‌ها در اپیزودهای مختلف که بی‌ارتباط با هم نیستند، پیام‌های مهمی به گونه انتقادی منتقل می‌شود.

 تاکسیدرمی می‌تواند یک روایت کلی از تصاویر سیاه جنگ و پیامدهای آن در هر جای دنیا و به صورت عام باشد؛ اما لهجه بازیگران و استفاده از نام مکان و زمان‌های مشخص مانند مسجد جامع خرمشهر، کردستان، گردان قاطریزه، شط‌العرب، خلیج همیشگی فارس، سوم خرداد 1361 و غیره مخاطب را درگیر جنگ ایران و عراق می‌کند.

تاکسیدرمی روایت ابعاد مختلف غیرانسانیِ جنگ و حکایتِ رنج‌ها، غم‌ها و سختی‌های آن در حین و پس از آن، از زبان گروه‌ها و اقشار مختلف درگیر در جنگ است. در اپیزودهای مختلف، شاهد روایت این گروه‌ها هستیم: جنگ‌زدگان و آواره‌هایی که از خانه و کاشانه خود بیرون شده و یا برای دفاع از ناموس و خاک خود ایستادگی کردند، باقی‌مانده‌هایی که از این شرایط در جهت افزایش و حفظ منافع خود سوءاستفاده کرده‌اند؛ گروه‌هایی که شاهد واقعیات تلخ و گاه غیرعامدانه جنگ بوده‌اند؛ گروهی که از سر رشادت، شجاعت و ایثار برای دفاع از خاک و مردم سرزمینشان از جان و مال خود گذشتند که گاه ممکن است با وعده‌های ایدئولوژیکی و ارزشیِ این‌گونه جانفشانی‌ها نیز همراه شود؛ گروه‌هایی که به دلیل تفاوت‌های ایدئولوژیکی و سیاسی در کشور نیستند و در این میان به دنبال سهم‌خواهی خود هستند و در آخر گروهی که پیوندهای نزدیکشان به دلیل نزدیکی سرزمین‌ها (به قول خوزستانی‌ها زندگی هورنشینی) و اشتراکات فرهنگی قبلی، پس از جنگ از بین رفته است. همه این پیام‌ها و روایت‌ها در لایه پنهان نمایش گنجانده شده و این ویژگی نمایش را از شعاری شدن دور کرده و با سویه طنز و تمثیلی ابعاد انتقادی آن را تیز و برنده‌تر می‌کند.

کشف لایه دوم معنایی زیرکی و خبرگی می‌خواهد؛ زیرا لایه ظاهری روایت، همان قدر می‌تواند پنهان‌کننده معنا باشد که آشکارکننده آن. در بن هر تمثیلی، تشبیه یا استعاره‌ای وجود دارد و تمثیل برحسب مقتضیات آنها به صورتی یکپارچه پرورانده می‌شود. اینکه چقدر مخاطب درگیر فضای طنزآمیز روایت‌ها شود یا درگیر مباحث انتقادی و تراژیک، بستگی به قرابت مکانی مخاطب با منطقه نیز دارد که روایت‌ها در آن صورت می‌گیرد. طبیعتاً مخاطب اهل خوزستان، که یا دوران جنگ را تجربه کرده و یا جزء نسل‌های بعدی است که شاهد پیامدهای جنگ بوده است، بیش از سایر مخاطبان درگیر معانی پنهان در لایه‌های زیرین روایت‌ها می‌شود. هر چند که بسیاری از مخاطبین آگاه نیز از طریق همذات‌پنداری می‌توانند به لایه‌های زیرین دست یابند و خود را غرق در لایه‌های سطحی طنزآمیز نکنند.

در شرایط حال حاضر جامعه، به کارگیری قالب طنز در نمایش که در ظاهر هدف سرگرم‌کنندگی دارد، بیش از سایر گونه‌ها و ژانرها می‌تواند بیانگر انتقادات تند و تیز راویان نمایش باشد. به کارگیری شوخ‌طبعی‌های عامیانه که باختین از آن با عنوان فرهنگ کارناوال یاد می‌کند مانند ترکیب‌های کلامی خنده‌دار و تمسخرآمیز شفاهی به شکل واژگانی خودمانی و لغوگویی‌های بومی و عامیانه مربوط به همان جامعه، می‌تواند خنده‌ای تولید کند که نیروی رهایی‌بخش، آفریننده و خلاق داشته است. بنابراین در این نوع طنز،‌ مسأله بی‌ادبانه بودن کلمات و دیالوگ‌ها نیست،‌ بلکه آن نیروی خنده‌ای است که به زبان تزریق می‌شود و از این طریق، ادبیات رسمی و مسلط از بین می‌رود که منجر به مونولوگ و تک‌صدایی شدن می‌شود.

طراحی صحنه با توجه به نوع سالن نمایش و امکانات موجود، ساده و همزمان کاربردی است. از همه فضای صحنه استفاده شده و میزانسن‌ها متناسب با محتوا و موقعیت کاراکترها طراحی شده‌اند. طراحیِ حضور و حرکت‌های شخصیت‌ها در ظاهر حیوانات به گونه‌ای ظریف و هنرمندانه است، به طوری‌که تماشاگران از حالات بازیگران و نحوه دیالوگ‌هایشان می‌توانند به خوبی با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کنند. استفاده از موسیقی‌های ملی، بومی و محلی در برخی اپیزودها و موسیقی کلاسیک جهانی در اپیزودهای دیگر مناسب و بجاست و فارغ از لحظات طنز و خنده‌آور می‌تواند حس و حال تراژیک بودن روایت را به مخاطب منتقل کند؛ همان‌ زمانی که مخاطب می‌تواند برای دستیابی به لایه‌های زیرین نمایش به گفتگوی درونی با خود بپردازد. تنظیم و کاربری نور به روش خاصی انجام نشده اما نسبتاً با مضمون نمایش و روایت‌ها و شخصیت‌های نمایش هماهنگی دارد. بازی اغلب بازیگران به خاطر نوع بیان، لهجه، میمیک و فیزیک خاص قابل تحسین است؛ اما نوع بازی برخی بازیگران مانند شخصیت کبوتر که در یکی از اپیزودها به صورت مستقیم پایان قصه خود را تعریف می‌کند و با تماشاگران به طور مستقیم ارتباط می‌گیرد (که این خود جزئی از خلاقیت تیم سازنده است) و یا شخصیت کرمِ قلاب ماهیگیری و وزغ که همه این نقش‌ها را یک بازیگر ایفا می‌کند، قوت کار او را با فاصله از دیگر بازیگران نشان می‌دهد.

نمایش «تاکسیدرمی» به کارگردانی مجتبی رستمی‌فر، اجرایی مبتنی بر طراحی تمثیلی، نشانه‌شناختی و تحلیل‌های تأویلی و نمایشی مبتنی بر رویکرد طنزآمیز است که با رویکردی نو و خلاقانه، حال و هوای جنگ را از زبان حیوانات و تأثیر آن بر افراد، جامعه و طبیعت در قالب انتقاد اجتماعی و سیاسی مطرح می‌کند. روایتی از زاویه متفاوت که کمتر کسی به آن توجه می‌کند. به همین دلیل در کل نمایشی دیدنی، قابل‌تحسین و تاثیرگذار است.

 

**«تاکسیدرمی» یک کمدی سیاه، تمثیلی و از نظر معنایی چندلایه‌ای است. بدین معنا که نویسنده و کارگردان هوشمندانه دغدغه‌ها و انتقادات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خود را در قالب طنزی تمثیلی و ظاهراً در مورد یک پدیده اجتماعی مشخص در مکان و زمانی معین بیان کرده‌اند