علیرضا بخشی استوار

دومین روز جشنواره فیلم فجر با حضور اهالی رسانه در «برج میلاد» برگزار شد. «ستاره‌بازی» و «شیشلیک» دو فیلمی بودند که در این روز به نمایش در آمدند.

«ستاره بازی»

فیلم «ستاره‌بازی» با نگاهی به کارنامه هاتف علیمردانی، فیلم متفاوتی از او به شمار می‌رود. فیلمی که ماجرای آن در آمریکا رخ می‌دهد و به زندگی یک خانواده مهاجر و معضلات‌شان می‌پردازد. علیمردانی در این فیلم از یک ماجرای واقعی الهام گرفته است. این فیلم به درگیری یک دختر مهاجر و اعتیادش به «فنتالین» می‌پردازد که موجب بروز مشکلاتی در زندگی این خانواده مهاجر می‌شود. این فیلم به دو برهه مهم از زندگی «صبا» شخصیت اصلی فیلم می‌پردازد که در هر دوره وضعیت دو‌گانه‌ای وجود دارد. این دوگانگی یکی از عناصر مهم در فیلم است که در سطوح مختلف اثر وجود دارد. این دوگانگی در موضوعات، فرم تدوین و روایت را به هم ریخته کرده و ما شاهد فیلمی هستیم که در آن جریان سیال ذهن پیش‌برنده قصه و روایت است. یکی از نقاط قوت این فیلم بازیگر نقش اول زن آن یعنی ملیسا ذاکری است که نقش دختری معتاد به مواد مخدر را به خوبی ایفا کرده و جهان فیلم را برای بیننده باورپذیر می‌کند. این فیلم البته یک نکته مثبت دیگر دارد و آن حضور مایکل مدسن بازیگر مشهور هالیوود است که سابقه بازی در فیلم «سگ‌های انباری» کوئنتین تارانتینو را نیز دارد. مدسن اگرچه خیلی کوتاه در فیلم حضور دارد اما همان لحظاتی که در فیلم هست نشان می‌دهد که بسیار حرفه‌ای است و این حضور به فیلم اخیر علیمردانی وزن داده است.

«شیشلیک»

اما دومین فیلم روز دوم جشنواره فجر، «شیشلیک» بود. فیلمی متفاوت از محمدحسین مهدویان که در فضای کمدی ساخته شده بود. او در این فیلم با امیر مهدی ژوله همکاری کرده است. تنها نقطه قوت این فیلم حضور رضا عطاران در فیلم بود؛ حضوری که حتی اگر کوچکترین نقش‌ را هم ایفا کند باز خنده را روی لب‌های تماشاگران می‌آورد. «شیشلیک» جهان متفاوتی با بقیه فیلم‌های کمدی سینمای ایران نداشت. فیلم‌هایی که بیشتر با نگاهی به گیشه ساخته می‌شوند و قرار است برای لحظاتی و با شوخی‌هایی اروتیک و زبانی مخاطب را به خنده وا دارد. این فیلم تلاش کرده بود تا لحن جدیدی را پی‌بگیرد؛ اما انگار این لحن در فیلم وجود نداشت. کاراکترها در این فیلم درون همان کلیشه‌ها و قواعدی بودند که مخاطب از فیلم توقع دارد. مدیر کارخانه ریاکاری که انگشتر به دست است، درگیری‌ها و شلوغ‌کاری‌های موقعیتی که حاصل دعواهای ممتد است و در دل آن دیالوگ‌ها در تضاد با موقعیت خنده می‌آورد، اما طنز این فیلم بسیار سطحی و رو است. انگار که کارگردان و نویسنده، فیلم را با سخنوری اشتباه گرفته باشند. البته این معضلی است که سینمای ایران را تحت‌الشعاع خودش قرار داده است. آدم‌ها با حرف‌های قلنبه خود و با کاریکاتوری از واقعیت می‌خواهند خود را منتقد نشان دهند و برای همین در ورطه سخنرانی می‌افتند و بی آنکه زبان سینما روایتگر باشند، این کاراکترها و دیالوگ‌های‌شان است که اندیشه فیلمساز را منتقل می‌کند. با همه این تفاسیر دومین روز جشنواره روز تلخ و شیرینی بود. روزی که هم در آن تلخی حاکم بود و هم برای لحظاتی خنده را بر لبان مخاطبانش ‌نشاند.