محمدرضا شیروانی‌زاده

خلیل سمائی جابلو اگرچه پایه گذار نخستین جشنواره مجسمه‌های شنی در ایران است اما همواره زندگی را از دریچه نقاشی به تماشا نشسته و تفسیر می‌کند. او تا پیش از کسب کرسی استادی بارها با تکنیک و مفهوم آثارش، جلوه‌گری کرد و اهل فن را به تحسین وا داشت. مصداق این نکته هم افتخاراتی است که در کارنامه‌اش به چشم می‌خورد که از آن جمله می‌توان به عناوینی چون برگزیده چهارمین بی‌ینال نقاشی جهان اسلام ، برگزیده هفتمین بی‌ینال نقاشی ملی معاصر ایران ، برگزیده نمایشگاه هنرهای تجسمی مدرسین کشور و تعدادی دیگر اشاره کرد.

در مجموعه‌های مختلف از آثار خلیل سمائی جابلو، به نوعی تضاد و تعارض برمی‌خوریم که این تعارض از یک سو ناشی از نوع جهان‌بینی هنرمند با جهان پیرامونش است و از سوی دیگر ناشی از برداشتی است که وی با مفاهیمی چون کهن الگوهای ادبیات ایران باستان دارد .گویا نقاش می‌خواهد از تضادهایی چون جنگ، صلح ، مثله‌شدگی و عشق سرکوب شده در آثارش پرده بردارد تا با زبان بصری و درون‌مایه انتزاعی و پاساژهای رنگی ( که عمدتا از طیف سیاه، قرمز و سفید است) به ترکیبی تاثیرگذار جهت توصیف یک وضعیت جمعی یا حال و هوای فردی بپردازد. لذا با تاکید بر کیفیت‌های ذکر شده و از طرفی استفاده از تکنیک ترکیب مواد، هم ترکیب بندی‌اش را سامان داده و هم موفق به فضاسازی در جمله آثارش شده است .

او در برخی از آثارش با کاربردی نمادین از عناصری چون کرکس، زن و حتی پیکره‌هایی بعضا ترکیبی از حیوان و انسان، توصیفی از جهان بیرون و درونش را به رخ می‌کشد. تصور می‌شود نقاش می‌خواهد نمادهایی که از ادبیات کهن تا به امروز وزنه‌ای مهم در چالش استعاره‌ای بین مفاهیمی چون قدرت، سیاست، تقدس، باروری و خشونت بوده را همراه با هارمونی از رنگ‌های طیف سرد در قاب هنر به تصویر بکشد.

سمائی جابلو با وام گرفتن از تباین درجات مختلف رنگی به‌عنوان یکی از امکانات بنیادی بصری با درکی زیبایی شناسانه تلاش دارد یک وضعیت شخصی را به یک فرم هنری که ریشه‌ای طولانی در تاریخ هنر دارد تبدیل کند. وی همچنین در برخی از آثارش، پیکره‌هایی مثله شده که بعضا ترکیبی از انسان و حیوان بوده را بکار برده تا شاید نگاه انتقادی‌اش به زیاده خواهی‌های بشری باشد که ضربه‌های بی‌شماری در طول تاریخ به موجودات زنده و حتی کره زمین وارد کرده است. در مجموع وجه قابل تامل در آثار او خوانش مفاهیم فلسفی و تاریخی و ترجمه آن به زبان بصری است که می‌تواند در ذهن مخاطب تعابیری تاویل کند که اندیشه را به زمان و مکان ناشناخته‌ای ببرد.