حسین   جمشیدیان

«پیشنهاد عجیب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی»، «اقدامی نابخردانه»، «دشمنی با آگاهی»، «تیر خلاص به کانون‌های پرورش فکری»، «آغاز انحلال کانون پرورش فکری» و ... اینها تنها گوشه‌ای از واکنش‌های رسانه‌ها و اهالی فرهنگ و هنر به خبری است که روز دوشنبه از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر هیأت دولت اعلام شد: «وزارت ارشاد خواستار صدور مجوز برای واگذاری کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور شده است» آن هم به بهانه «کاهش زیان‌دهی شرکت دولتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و تأمین بخشی از هزینه‌ها از محل کاهش و صرفه‌جویی در هزینه‌ها با استفاده از ساختار و ظرفیت موجود در نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور».

بسیاری این پیشنهاد را مقدمه‌ای برای انحلال کانون پرورش فکری می‌دانند. کانونی که بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر خود را با افتخار فرزند آن می‌دانند. نام‌آورانی چون بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، امیر نادری، کیومرث پوراحمد، هوشنگ مرادی کرمانی، مصطفی رحماندوست و ... همگی از جمله مفاخر فرهنگ و هنر این مرز و بوم به شمار می‌روند که در دامن کانون تربیت شده‌اند. بنابراین طبیعی است که پیشنهاد وزارت ارشاد به مذاق بسیاری که بهترین سال‌های عمر خود یعنی کودکی و نوجوانی را در کانون سپری کرده‌اند خوش نیاید آن هم زمانی که دلیل واگذاری (کاهش زیان‌دهی) اساسا با هدف کانون پرورش فکری متفاوت است. براساس اساسنامه این کانون که در 1359.2.31 به تصویب رسیده است، هدف آن، عبارتست از ایجاد امکانات لازم جهت رشد و پرورش فکری و ذوقی کودکان و نوجوانان و کمک به شکوفایی استعدادهای ایشان براساس ارزش‌ها و نظام تعلیم و تربیت.  

هدفی که در اساسنامه کانون به آن اشاره شده نشان می‌دهد که اساسا این تشکیلات برای تربیت و تعالی منابع انسانی کشور ایجاد شده است و دلیل دولتی بودن آن نیز همین است، چرا که رشد و پرورش فکری و ذوقی کودکان و نوجوانان و کمک به شکوفایی استعدادهای ایشان اقدامی نه برای کسب سود، بلکه برای توسعه کشور است.

موضوع واگذاری با شناخت غلط از مسئله مطرح شده است

محمدرضا زمردیان، معاون فرهنگی اسبق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در واکنش به این اقدام به «توسعه ایرانی» می‌گوید: اگر پیش فرض این خبر یعنی واگذاری به علت زیان‌ده بودن مراکز کانون صحت داشته باشد، به نظر من در دو سطح می‌توان آن را تحلیل و در مورد آن صحبت کرد. یک سطح این است که اساسا جایگاه کانون پرورش فکری در آموزش و پرورش است یا در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؟ و سطح دوم بحث زیان‌ده بودن و تلفیق آن با نهاد کتابخانه‌‎هاست.

وی ادامه داد: من از بخش دوم آغاز می‌کنم و به بخش اول می‌رسم. کانون در یک دوره تاریخی نسبتا طولانی یک دانش انباشه، تخصصی و یک فرآیند پویایی در راستای تربیت در درجه اول مربیان و هنرمندانی که توانایی آموزش به کودک و نوجوان را داشته باشند، کسب کرده است. در درجه دوم توانسته است در نسل‌های مختلف، هنرمندان متعهد و بزرگان زیادی را به کشور تحویل دهد. به‌طوری‌که ما کمتر کسی را در فضای فرهنگ و ادب کشور داریم که در کودکی و نوجوانی، سری به مراکز کانون نزده و از آن فضا تاثیر نپذیرفته باشد.

به گفته زمردیان در حقیقت آنچه که به غلط (فرض بر آینکه آنچه در مورد این موضوع در فضای مجازی منتشر شده است صحت داشته باشد) مشخص است آنهایی که نسبت به کانون اظهارنظر کرده‌اند اساسا شناختی از مراکز کانون ندارند. چون مراکز کانون، مشابه کتابخانه بزرگسال نیستند بلکه مراکزی هستند که به صورت کتاب محور، انواع فعالیت‌های پرورش خلاقیت ذهن و فعالیت‌های هنری به بچه‌ها انتقال داده شده و به آنها آموزش داده می شود. آنجا جایی نیست که صرفا کتاب امانت داده شود و کتاب بخوانند. امانتداری کتاب یکی از 60 و چند فعالیتی است که در مراکز کتابخانه کانون در حال انجام است. ازاین‌رو اساسا طرح این موضوع با شناخت غلط از مسئله مطرح شده است.

تفاوت کار کانون و نهاد کتابخانه‌ها از زمین تا آسمان است

وی برای طرح این پرسش که آیا کانون زیان‌ده است یا نیست، پرسش دیگری را مطرح می‌کند؛ سوال من این است آیا نهاد کتابخانه‌‌ها سودده است؟ آنهایی که می‌گویند کانون زیان‌ده است اول بگویند نهادی قرار است پذیرای کتابخانه‌های کانون باشد آیا به سوددهی رسیده است؟ آیا اگر یک مرکز کتابخانه را چند صندلی کودک بگذاریم و قفسه‌های کتابخانه برای کودک بگذاریم الزاما می‌توان نام آن را کتابخانه کودک و نوجوان گذاشت که پذیرای کودکان و نوجوان باشد؟ به عقیده من این موضوع صددرصد غلط است. اگر دوستان مطالعه جدی در مورد کانون، فرآیندها و مدل ارتباطی آن با بچه‌ها داشته باشند، متوجه خواهند شد که اساسا نوع کار، با آنچه در نهاد کتابخانه‌ها انجام می‌شود، زمین تا آسمان متفاوت است.

معاون فرهنگی اسبق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان: آیا نهاد کتابخانه‌‌ها سودده است؟ آنهایی که می‌گویند کانون زیان‌ده است اول بگویند نهادی که قرار است پذیرای کتابخانه‌های کانون باشد آیا به سوددهی رسیده است؟

زمردیان با بیان اینکه نهاد کتابخانه به ویژه در 10 سال اخیر، اقداماتی را به‌صورت تقلیدی و موازی‌کاری، از آنچه در مراکز کانون انجام می‌شود وام گرفته و به صورت کاریکاتوری و مینیاتوری اجرا می‌کند، توضیح می‌دهد: برای مثال، چون مراکز کانون کتابخانه سیار داشته‌اند، نهاد کتابخانه‌ها به واسطه درآمدی که از محل بودجه شهرداری‌ها یا بودجه‌ها دولتی داشته، اقدام به راه‌اندازی تعدادی کتابخانه سیار کرده است. اما مدل کاری که کتابخانه‌های سیار کانون بوسیله مربیان آموزش دیده و تجهیزاتی که در اختیار دارد انجام می‌دهند فقط اهدا و امانت کتاب نیست، بلکه تمام فعالیت‌هایی که در یک مرکز کانون انجام می‌شود و بیش از 60 فعالیت است، توسط کتابخانه سیار کانون هم انجام می‌شود.

وی ادامه می‌دهد: نهاد کتابخانه‌ها آمده است، از جشنواره قصه‌گویی کانون وام گرفته و مشابه آن را در سطحی بسیار نازلتر برگزار کرده است. جالب اینکه بخش عمده‌ای از مربیان و داوران و قصه‌گوهای آن، کانونی هستند. اینکه یک کاریکارتور و مینیاتوری را از کانون اجرا کنیم، به معنا اینکه بتوانیم کانون پرورش فکری را در آن ادغام و اداره کنیم نیست.

فعالیت‌های کانون  سرمایه‌گذاری است نه هزینه

وی کانون پرورش فکری را یک دارایی تخصصی حاکمیت به عنوان تنها مرجع فرهنگی برای کودک و نوجوان با دو کارکرد می‌داند؛ نخست کارکردی عمومی و ارائه خدمات ارزان قیمت در حوزه فرهنگ و هنر به بچه‌‌ها، کودکان و نوجوانان. در اینجا موضوع درآمد و هزینه نیست. این کار در واقع نوعی سرمایه‌گذاری است. طبیعتا مراکز کانون که عمدتا در مناطق کم‌برخوردار و محروم کشور فعالیت می‌کنند نباید درآمدزا و سودآور باشد، چراکه در واقع برای آینده بچه‌‌ها سرمایه‌گذاری می‌کند. مگر مراکز فرهنگی دولتی را که باید خدمات مناسب و خدماتی با قیمت نازل و کیفیت بالا به مردم ارائه کنند قرار است سودآور تلقی کنیم؟ اگر اینگونه است همه این مراکز را تعطیل کنیم.

زمردیان یکی از اقدامات حاکمیتی کانون را ارائه خدمات ارزان قیمت و حتی رایگان به گروه سنی کودک و نوجوان مناطق مختلف کشور عنوان کرده و تصریح کرد: بخش از این ماموریت برای غنی بخشی به اوقات فراغت و آشنایی با حوزه فرهنگ است و کار بالاتر، تربیت نسلی از هنرمندان برای آینده است. یعنی مستعدین و نخبگان کودک و نوجوان را شناسایی و جمع کرده و پرورش بدهد.

محمدرضا زمردیان در گفت‌و‌گو با «توسعه ایرانی»: اگر مطالعه جدی در مورد کانون، فرآیندها و مدل ارتباطی آن با بچه‌ها داشته باشند، متوجه خواهند شد که اساسا نوع کار، با آنچه در نهاد کتابخانه‌ها انجام می‌شود، زمین تا آسمان متفاوت است

وی با بیان اینکه در دوره‌ای که من در کانون بودم، انجمن شعر ما یا انجمن داستان ما، غریب به هزار نویسنده نوجوان صاحب اثر داشت، خاطرنشان کرد: ارزش این استعدادها برای نظام فرهنگی ما چقدر است؟ آیا می‌توانیم کاری که برای تربیت و آموزش این افراد انجام شده است را هزینه قلمداد کنیم؟ خیر. اینها سرمایه‌های فرهنگ و ادب کشور هستند. مشابه این استعدادها را در حوزه شعر، سرود، هنرهای تجسمی و ... داشتیم. اینها آیندگان کشور هستند و ما نمی‌توانیم آن را زیان‌ده بدانیم.

معاون فرهنگی اسبق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با اشاره به بخش نخست اظهاراتش توضیح داد: آیا وزارت آموزش پرورش می‌تواند متولی کانون باشد یا وزارت فرهنگ، می‌توانم بگویم اگر با نگاه پرورش هنرمندان و از این نگاه که جنس کانون پرورش فکری، بیشتر فرهنگی و هنری است، بنگیم؛‌ بله. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌تواند متولی کانون باشد به شرطی که استقلال آن و دانش انباشه آن و ویژگی‌های ماموریتی آن را حفظ کند می‌تواند به توسعه کانون کمک کند. تاکید می‌کنم، کتابخانه‌های کانون یک چهاردیواری که چند قفسه کتاب و چند کتابدار داخل آن باشند نیست. ما آنجا مربیانی داریم که هرسال آموزش می‌بینند و به‌روز می‌شوند و تجربه بسیار دارند و ده‌‌ها فعالیت انجام می‌دهند که یکی از آن فعالیت‌ها، کتابداری است.

کانون هم‌جنس نهاد کتابخانه‌ها نیست

به گفته زمردیان، متاسفانه نگاهی غلط چندسال است در آموزش و پرورش تسری پیدا کرده است. برای نمونه برخی دراین وزارتخانه تصور می‌کنند که کانون باید پذیرای همه دانش‌آموزان کشور باشد اما واقعیت این است که چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. جامعه هدف کانون، طیفی از کودکان و نوجوانان که علاقمند به فرهنگ و ادب و هنر هستند را تشکیل می‌دهند نه تمام دانش‌آموزان را. به اعتقاد من چون موضوع وزارت آموزش و پرورش، مدرسه است و نه هنر و هنرمند، نه تنها جایگاه کانون را ارتقا نداده بلکه آن را تضعیف نیز کرده است چون نگاه مدرسه‌ای را بر آن تا حدی حاکم کرده  که البته کانون نیز در برابر آن مقاومت کرده است. از این جهت، معتقدم آموزش و پرورش به کانون لطمه زده است. اما اینکه بخواهند آن را در نهاد کتابخانه‌‌ها ادغام کنند، بزرگترین سم و ضربه به کانون است. با این وجود اگر وزارت فرهنگ و ارشاد فکر می‌کند که مثل خانه سینمای جوان و نهادهایی که ذیل آنها هستند می‌تواند به کانون به عنوان تنها مرجع فرهنگ و هنر کودک و نوجوان توجه داشته و آموزش، سیاستگذاری، مدیریت و نظارت را با این نگاه تولی‌گری کند از این جهت، کانون و وزارت فرهنگ و ارشاد هم جنس هستند؛ ولی قطعا کانون هم جنس نهاد کتابخانه‌ها نیست.