سعیده علیپور

گویا یکدست شدن صدا ‌و‌ سیما و وزارت ارشاد هم کافی نبود، چرا که با تصمیم مجلس، بار دیگر سازمان غیرپاسخگوی صدا و سیما به عنوان تنها ناظر آثار حرفه‌ای در فضای مجازی معرفی شد.

در حالی که به نظر می‌رسید اختلاف چند ساله بین وزارت ارشاد و صدا‌ و ‌سیما بر سر نظارت بر تولیدات شبکه نمایش خانگی با روی کار آمدن دولت اصولگرای سیزدهم و همسو شدن مواضع وزارت ارشاد و صدا‌ و سیما کمی به نفع وزارت ارشاد تغییر کند، اما کمیسیون تلفیق بودجه مجلس شورای اسلامی، برای دومین سال پیاپی ساترا را به عنوان ناظر بر تولید آثار حرفه‌ای در فضای مجازی تعیین کرد و بدین ترتیب وزارت ارشاد را از نظارت بر محتوای VODها و سایر آثار منتشر شده در فضای مجازی به شکل رسمی کنار زد.

بر اساس گزارش تسنیم، در دومین بررسی لایحه بودجه سال 1401 کل کشور در کمیسیون تلفیق لایحه بودجه در مجلس شورای اسلامی، این عبارت اضافه شده است: «مسئولیت صدور مجوز و تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر و نظارت بر آن، منحصرا برعهده سازمان تنظیم مقررات رسانه‌ای صوت و تصویر فراگیر (ساترا) سازمان صدا و سیما است. سازمان صدا و سیما (ساترا) موظف است در راستای حفظ ارزش‌های ایرانی ‌اسلامی و نظام خانواده بر تمام مراحل تولید آثار حرفه‌ای در فضای مجازی نظارت کند و ضمن ارتقای کیفی تولیدات از آثار سوء آن در جامعه جلوگیری به عمل آورد».

عبارت اضافه شده مذکور، برای نخستین بار سال گذشته و توسط مجلس شورای اسلامی به لایحه بودجه سال 1400 کل کشور اضافه شد. این عبارت، مهمترین جمله قانونی برای تاسیس ساتراست؛ چراکه این تاسیس سازمان تاکنون مصوبه رسمی از سوی مجلس شورای اسلامی نداشته است و یکی از انتقادات اصلی به آن نیز به همین موضوع بازمی‌گردد.

نکته جالب آن که در این عبارت، نام این سازمان ناقص آمده و عبارت «در فضای مجازی» از انتهای نام ساترا که «سازمان تنظیم مقررات رسانه‌ای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی» است، حذف شده است.

ادامه وظیفه محوله به صدا و سیما و ریختن آب پاکی بر دستان نظارتی دولت همسو در حالی است که بسیاری معتقدند دولت با این موضوع کاملا موافق است. چرا که سازمان صدا‌ و ‌سیما را به عنوان نهادی که تغییرات آن با آرای مردمی و انتخابات نسبتی ندارد، مطمئن‌تر از دولت‌هایی می‌داند که بیم تغییر رویکرد آن و کاهش رنگ نظارتی بر آن وجود دارد. با این حال منتقدان معتقدند در حالی که صدا و سیما با بحران مخاطب روبروست و حتی توان مدیریت وضعیت خود را ندارد و هر روز از شمار مخاطبانش کاسته می‌شود، سپردن تمام و کمال افسار غول جدید رسانه‌‌ای به دستان ناتوان آن خطایی

منتقدان معتقدند در حالی که صدا و سیما‌ با بحران مخاطب روبروست و حتی توان مدیریت وضعیت خود را ندارد و هر روز از شمار مخاطبانش کاسته می‌شود، سپردن تمام و کمال افسار غول جدید رسانه‌‌ای به دستان ناتوان آن خطایی بزرگ است

 ماجرا از کجا آغاز شد؟

تقریباً تا سال ۱۳۶۵ تنها راه دیدن یا شنیدن محتواهای صوتی و تصویری شامل، فیلم سینمایی، سریال، موسیقی، کارتون، مستند و... ، رسانه ملی شامل تلویزیون و رادیو بود. اما از آن پس تا سال 1372، با ورود سیستم ویدئوی خانگی (VHS) به ایران، مراکزی به نام ویدئوکلوپ در کنار رسانۀ ملی راه‌اندازی شد. در سال‌های ابتدایی دهه 70 ویدئو‌کلوپ‌ها زیر نظر وزارت ارشاد پس از سال‌ها ممنوعیت استفاده از VHS در واقع تنها مجرای رسمی و دارای مجوزی بود که کاربران می‌توانستند برای خرید و کرایه فیلم به آنان مراجعه کرده و مطابق سلیقه خود و با ‌توجه ‌به تنوع آثار موجود در هر ویدئوکلوپ، به انتخاب فیلم بپردازند.

این تغییر در حالی به کندی شکل می‌گرفت که تکنولوژی صوتی و تصویری خیلی سریع از نوارهای VHS به دیسک، سی‌دی، دی‌وی‌دی و ... تغییر می‌یافت. در کنار این تکثیرها، تقریباً در سال ۱۳۸۹ شبکۀ نمایش خانگی در ایران راه افتاد که محتوای ویدئویی را روی سی‌دی‌ها تکثیر کرده و می‌فروخت. این رویه به همین صورت ادامه داشت تا با گسترش بستر وب در کشور در سال ۱۳۹۰ سر‌و‌کلۀ کسب‌و‌کارهای «ویدئو به درخواست» (VOD) پیدا شد. در این امکان جدید کاربران می‌توانستند هر محتوای ویدئویی را که دوست داشتند در هر زمانی، در تلویزیون، کامپیوتر یا موبایلشان ببینند یا بشنوند. این در حالی است که در حال حاضر ده‌ها اپلیکیشن مثل آپارات، تماشا، فیلیمو، نماوا و .... در این حوزه فعال است که اتفاقا خود این اپلیکشن‌ها محل دعوای نظارتی جدیدی را به راه انداختند.

زمانی که این شبکه‌ها روز به روز بیشتر می‌شدند، صدا و سیما نیز تیغ نظارت خود را هم برای برنامه‌سازی در صدا و سیما تیزتر و مخاطبانش را کمتر می‌کرد. در این میان بسیاری از تهیه‌کنندگان و کارگردان‌هایی که دیگر نمی‌توانستند با قواعد گاه سلیقه‌ای صدا و سیما کنار بیایند به سوی این بخش آمدند. موضوعی که سبب شد تا صدا و سیما این پلتفرم‌ها را رقیب خود ببیند و در صدد حذف یا کنترل آن برآید. موضوعی که اختلافات بین صدا و سیما و وزارت ارشاد را بر سر نظارت بر شبکه نمایش خانگی آغاز کرد.

هرچند بسیاری گمان می‌برند که مرکز ملی فضای مجازی باید مسئولیت این امر را به عهده بگیرد، اما اوایل بهمن ماه سال 98، رئیس وقت قوه قضائیه پس از کشمکش‌های فراوان با صدور بخشنامه‌ای خطاب به مراجع قضایی سراسر کشور تأکید کرده است که مسئولیت صدور مجوز و تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی و نظارت بر آن منحصراً بر عهده صدا‌ و سیماست و هرگونه استعلام درباره صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی از حیث پروانه فعالیت، مقررات و موضوعات مرتبط باید از سازمان صدا و سیما به عمل ‌آید و هرگونه فعالیت در این زمینه بدون مجوز این سازمان غیرمجاز است.

در حالی که مجلس هنوز به صورت رسمی به این ماجرا ورود نکرده بود و قانون مشخصی در این باره وجود نداشت، اما در این میان برخی برنامه‌ها در شبکه نمایش خانگی مجوز نمی‌گرفتند و شایعات از تاثیرگذاری صدا و سیما حکایت داشت. سرانجام 24 اسفند سال 99، نمایندگان مجلس در مصوبه‌ای سازمان صدا و سیما را موظف کردند بر تمام مراحل تولید آثار حرفه‌ای در فضای مجازی نظارت کند.

زمانی که پلتفرم‌های آنلاین روز به روز بیشتر می‌شدند، صدا و سیما نیز تیغ نظارت خود را هم برای برنامه‌سازی در صدا و سیما تیزتر و مخاطبانش را کمتر می‌کرد. به همین دلیل بسیاری به سمت شبکه‌های خانگی روی آوردند.

تسری قابل‌توجه سانسور

در حالی که بسیاری از کارشناسان رسانه‌ای صدا و سیما را سازمانی ورشکسته می‌دانند که با وجود افزایش بودجه قابل توجه هم نتوانسته خود را از ورطه بحران مخاطب رها کند، ادامه اعطای مسئولیت نظارت بر تولیدات حرفه‌ای محتوا در فضای مجازی را تسری سانسور قابل توجهی می‌دانند که صدا و سیما را از رسانه ملی به رسانه حزبی و گروهی جریانی تقلیل داده است.

دیروز محمد رحمانی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ در صفحه اینستاگرامش مطلبی در ارتباط با دعوت به برنامه تلویزیونی بدون توقف در شبکه 3 منتشر کرده است که نشان می‌دهد این سازمان، نظارت را چنان شدید کرده که از مهمانانش قبل از برنامه تضمین می‌خواست به «الگو انقلاب اسلامی» وفادار باشند و در رابطه با برنامه در فضای مجازی و اجتماعات نگویند! او حتی به نقل از یکی از دوستانش که سال‌های سال به عنوان استاد در بالاترین سطوح کار علمی و تخصصی کرد در این مطلب این طور نوشت: «برای برنامه‌ای به صدا و سیما دعوت شده و عوامل گفتند در جواب سوال ما شما فلان چیزها را باید بگویید، گفتم همین‌ها را یاد آبدارچی تان بدهید تا برایتان بگوید، خداحافظ! و دیگر هیچ دعوتی از تلویزیون را نپذیرفتم!».

نقل قول‌هایی از این دست در حوزه‌های کارشناسی و هنری و برنامه‌سازی و اخبار و ... کم نیست و همین موضوع نگرانی‌ها را برای توسعه فعالیت این سازمان در پلتفرم‌های آنلاین را اشتباه و سبب اقبال بیشتر به شبکه‌های خارج از کشور می‌دانند.

حمید ضیایی‌پرور، کارشناس ارتباطات و فعال فضای مجازی می‌گوید: «صدا و سیما سازمانی ورشکسته است و مخاطبانش را از دست داده است. یک سازمان ورشکسته مخاطب‌پران می‌خواهد در فضای مجازی سوار بر بخش خصوصی شود چون می‌بیند بازار خوب و سودآوری است پس می‌خواهد از آن درآمدزایی کند. این خلاف قاعده تعارض منافع است و در کل، ما اجازه نداریم بخش خصوصی را دولتی کنیم».

 اکنون فعالان رسانه از ساکنان بهارستان می‌پرسند براستی سازمانی که بیشترین تلاش را برای سانسور و فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی انجام داده و با راندن افراد متخصص و کاربلد با فقر محتوا دست به گریبان است چگونه از سوی مجلس عهده‌دار ادامه ماموریتش برای گسترش فعالیت در پلتفرم‌های آنلاین نیز شده است.