دویست متر جلوتر، پلیس در انتظار شماست!

مطالعات متعدد نشان می‌دهد بین میزان استفاده از رسانه‌های جمعی و قانون‌گریزی، بین میزان کنترل اجتماعی و قانون‌گریزی، بین میزان استفاده از ماهواره و اینترنت و قانون‌گریزی، بین وضعیت تأهل و قانون‌گریزی، بین سن و گرایش به قانون‌گریزی و ...رابطه معناداری وجود ندارد. بلکه آن‌چه کمبود و حتی نبودش در بین ما به شدت احساس می‌شود، مشارکت اجتماعی است که جایگاه به مراتب مهم‌تری نسبت به انواع کنترل اجتماعی در کاستن از تمایلات قانون‌گریزانه دارد.

آذر فخری، روزنامه‌نگار

اگر در هر جامعه توسعه‌یافته‌ای،  قانون عامل تنظیم‌کننده نظم اجتماعی و محور استحکام و انسجام آن جامعه است، در جامعه ما، مسئله کاملا برعکس است! مردم ما به نحو عجیبی در قانون‌گریزی و دور زدن آن، همدل و همراه هستند و در این مواقع خیلی خوب به داد یکدیگر می‌رسند!

احتمالا خود شما هم تجربه کرده‌اید و به چشم دیده‌اید که هنگام رانندگی، آن‌هایی که زودتر باخبر شده‌اند، به بقیه هشدار می‌دهند که جلوتر پلیس مستقر است تا مثلا اگر کمربند نبسته‌اند، ببندند! و یا اگر وارد عبور ممنوع شده‌اند، بهتر است که یک جوری سر ماشین را کج کنند و راه در رویی پیدا کنند. این میزان از اتحاد در دور زدن و فرار از قانون، به‌خصوص در اپلیکیشن‌هایی چون ویز هم دیده می‌شود و به‌شدت قابل‌ستایش است؛ این اپلیکیشن هم به کاربر خود حضور پلیس را در چند متری اعلام می‌کند و همدلانه هشدار می‌دهد. 

این میزان از اتحاد و همدلی در دور زدن قانون و فرار از آن، اگردر زمینه‌های دیگر اجتماعی اتفاق می‌افتاد مسلما امروز از نظر امنیت و ثبات اجتماعی و نیز اخلاق‌مداری وضعیت بهتری داشتیم. اما متاسفانه چنین نیست. ما فقط در جاهایی به همدیگر هشدار و تذکر می‌دهیم که قرار است به‌خاطر خلافی که به‌صورت همگانی در حال ارتکاب آنیم جریمه شویم! ما به همدیگر برای رد نشدن از چراغ قرمز، برای استفاده از پل عابر روگذر یا زیر گذر، برای رعایت نوبت در جاهایی که در صف ایستاده‌ایم، و... هشدار و تذکر نمی‌دهیم. ما به پزشکی که در جهت فرار مالیاتی از کارت‌خوان استفاده نمی‌کند اعتراض نمی‌کنیم و می‌رویم از اولین دستگاه کارت‌خوان در خیابان پول ویزیت را از کارت‌مان می‌کشیم و نقدی به خانم یا آقای دکتر تقدیم می‌کنیم و اصلا حواس‌مان هم نیست که ما به‌عنوان کارگر و کارمند، افرادی هستیم که پیش از دریافت حقوق‌مان، مالیات از آن کم شده است! در حالی‌که درآمدمان یک صدم و حتی یک هزارم درآمد روزانه پزشکان این‌چنینی نیست!

ما مسافرانی را در مترو دیده‌ایم که منتظر می‌مانند کسی کارتش را روی دستگاه بگذارد و در که باز شد همراه او وارد ایستگاه شوند و در واقع مجانی از مترو استفاده می‌کنند، ما هرگز به این افراد تذکر نمی‌دهیم که این کار نوعی سرقت است، همان‌طور که فرار مالیاتی پزشکان هم نوعی سرقت از اموال عمومی است. ما در برابر اعمال غیرقانونی و حتی ضد قانونی که گاه به ضرر خودمان هم تمام می‌شود، سکوت می‌کنیم... اعتراض نمی‌کنیم... تذکر نمی‌دهیم... آخر ما چه‌مان شده است؟!

صورتی در زیر دارد هرچه در بالاستی

رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران، علت چنین ناهنجاری‌هایی را که تنه به تنه بزهکاری می‌زند؛ با دزدی و تجاوز به اموال و حقوق مردم دیگر هم فاصله‌ای ندارد، در تولید فساد و جریان در آن در افراد فرادست جامعه می‌بیند: قانون‌گریزی مسئولان، در تولید فقر، موثر است. امروز عموم مردم ما دچار فقر اقتصادی و مشکلات معیشتی هستند که در ایجاد آن مسئولان خود را موثر می‌بینند.اگر جامعه‌ای مسیر و افق خود را بر مبنای قانون واستقرار بی‌چون و چرای آن بنا کند، چه دلیلی برای تولید فقر و بیکاری باقی خواهد ماند؟

فساد و رانت‌ها، بی‌تدبیری‌ها، متکی به خرد فردی و نه جمعی بودن، ندانم کاری‌ها، تبعیض‌ها، ضابطه‌بازی‌ها، هنجارشکنی‌ها، اختلاس‌ها، انکار واقعیت‌ها، گرایش به بازی‌های سیاسی و بی‌عدالتی‌ها در دستگاه‌های متولی امور مردم، همگی نشان از عبور مسئولان و مجریان امور از قانون دارد که همین امر درنوع خود راه را برای شکل‌گیری و پرورش مجموعه‌ای از آسیب‌های اجتماعی در میان شهروندان هموارکرده است.

کوروش محمدی ادامه می‌دهد: قانون به‌عنوان یک عامل موثر در تضمین سلامت جامعه و پیشگیری از بروز آسیب‌های جامعه نقشی بسیار مهمی دارد. به‌همین دلیل معتقدم اگر به‌جای هزینه‌های بی‌ثمر و صرفا نمایشی در کنترل آسیب‌های اجتماعی که تاکنون هیچ توفیق و اثری در بر نداشته است، به سمت ایجاد فرآیندسازی و تولید برنامه‌های فرهنگی حرکت شود؛ بی‌تردید شرایط برای استقرار کامل قانون تسهیل خواهد شد، چون عدم اجرا و استقرار قانون در هر مقطع زمانی و مکانی تولیدکننده قدرتمند آسیب‌های اجتماعی در بین شهروندان است.

بی‌توجهی برخی مسئولان به امر صریح قانون در اموری که به آنان محول شده و رفتارهای سلیقه‌ای و فاقد عقلانیت گاهی به حدی است که در دامانش میلیاردها دلار اختلاس  اتفاق می‌افتد و این درحالی است که هر رقم اختلاس در نوع خود اثر مهمی در گسترش فقر و تولید بیکاری در جامعه برجای می‌گذارد و هم‌چنان مسئولین سعی در انکار و توجیه دارند.

پسق انون‌گریزی و مدیرسالاری در جامعه‌ای با مختصات جامعه ما یک آسیب اجتماعی پنهان محسوب می‌شود و نتیجه مسلم این اتفاق باید تلاش همه‌جانبه حاکمیت و مردم باشد برای اجرا و استقرار کامل قانون و قانون‌سالاری به‌جای مدیرسالاری.

و چه نیکوست اگر از این پس در مدارس ابتدایی کشور در آغازین فرصت‌های فراگیری، الفبای قانون را به نسل‌های نوپای جامعه آموزش دهیم و در هر کوی و برزن فریاد بزنیم: قانون، قانون، قانون! این که به کسی ضرر نمی‌زند!

ما به همدیگر برای رد نشدن از چراغ قرمز، برای استفاده از پل عابر روگذر یا زیر گذر، برای رعایت نوبت در جاهایی که در صف ایستاده‌ایم، و... هشدار و تذکر نمی‌دهیم. ما به پزشکی که در جهت فرار مالیاتی از کارت‌خوان استفاده نمی‌کند اعتراض نمی‌کنیم

راننده تاکسی، خیابان یک‌طرفه را خلاف آمده و باعث ترافیک و حتی بسته شدن خیابان شده است. وقتی مسافران اعتراض می‌کنند، می‌گوید من هر روز همین مسیر را می‌رفتم، حالا نمی‌دانم امروز چرا این‌طوری شده؟ معلوم نیست مردم چه خبرشان است! حالا طوری نشده که دو متر آن یکی عقب بکشد، راه همه باز می‌شود. مسافر دیگری می‌گوید : جناب شما خلاف آمده‌ای، می‌خواهی آن یکی دو متر عقب بکشد؟ راننده می‌گوید خوب آمده‌ام که آمده‌ام، حالا آسمان که به زمین نیامده. من هم که نمی‌توانم عقب بکشم، جا ندارم. وتازه این جاست که مسافران متوجه می‌شوند پشت سر این راننده خلاف‌کار، تعدادی تاکسی و وسواری دیگر هم حضور دارند. راننده می‌گوید ما که هر روز همین مسیر را می‌آییم، حالا استثنائا، امروز این‌طوری شده!

این یک شمه از ماجراهای قانون‌گریزی در شهر است. دارم از خط‌کشی عبور می‌کنم که موتوری بی‌هوا کنارم ترمز می‌کند، موتوری که دارد از خط ویژه عبور می‌کند. با لحن بی‌ادبانه‌ای می‌گوید:هوی حواست کجاست؟ من که تعجب کرده‌ام، می‌گویم آقا شما خلاف آمده‌ای. هم چراغ قرمز است و هم این جا خط ویژه است. گاز می‌دهد و در حالی که درست از بغل گوشم رد می‌شود فریاد می‌زند: خوب تو باید خودتو بندازی جلوی موتور فلان فلان شده‌ی ...

مردم اغلب در پاسخ اعتراض دیگران به چنین قانون گریزی‌هایی یک پاسخ دارند: حالا همین یک کار ما شد غیرقانونی؟! این کار که به کسی ضرر نمی‌زند. حالا مگر طوری شده؟

قانون‌گریزی و مدیرسالاری در جامعه‌ای با مختصات جامعه ما یک آسیب اجتماعی پنهان محسوب می‌شود و نتیجه مسلم این اتفاق باید تلاش همه‌جانبه حاکمیت و مردم باشد برای اجرا و استقرار کامل قانون و قانون‌سالاری به‌جای مدیرسالاری.

اما بله طوری شده است. ما گرفتار نوعی بیماری هنجارگریزی شده‌ایم که در فرآیند آن بیش از همه خودمان و فرزندان‌مان آسیب می‌بینند. 

قانون‌گریزی و مشارکت اجتماعی

مطالعات متعدد در این زمینه نشان می‌دهد بین میزان استفاده از رسانه‌های جمعی و قانون‌گریزی،  بین میزان کنترل اجتماعی و قانون‌گریزی، بین میزان استفاده از ماهواره و اینترنت و قانون‌گریزی، بین وضعیت تأهل و قانون‌گریزی، بین سن و گرایش به قانون‌گریزی و ...رابطه معناداری وجود ندارد. بلکه آن‌چه کمبود و حتی نبودش در بین ما به شدت احساس می‌شود، مشارکت اجتماعی است که جایگاه به مراتب مهم‌تری نسبت به انواع کنترل اجتماعی در کاستن از تمایلات قانون‌گریزانه دارد. اگر این قاعده در مورد آسیب‌های اجتماعی مورد توجه باشد که پیشگیری بهتر از درمان است، مشارکت اجتماعی می‌تواند به عنوان یکی از نمادها و زمینه‌های پیشگیری از جرم و رفتار قانون‌گریزانه مورد نظر قرار گیرد.

به این ترتیب و با توجه به نقش مهم مشارکت اجتماعی، علاوه بر این‌که به گفته دکتر کوروش محمدی مسئولان بالادستی ابتدا باید از خود شروع کنند و تن به قانون و اجرای جدی آن بدهند، باید به مسئله مشارکت اجتماعی نیز توجه خاصی بشود. بر همین اساس، سازمان‌های متولی امور فرهنگی و اجتماعی در جامعه باید فعالیت‌های عمومی و مردمی را در امور اجتماعی و فرهنگی گسترش دهند. همین‌طور تشکل‌های غیردولتی باید بتوانند بستر مناسبی برای آشنایی بیشتر شهروندان با قواعد و قوانین به وجود بیاورند. در این میان باید شوراهای شهر، فعالانه وارد عمل شوند و به ارتقای فرهنگ عمومی کمک کنند و برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی ترویجی در زمینه قانون‌مداری و فرهنگ شهروندی تدوین کنند.

برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی برای پیشگیری از جرم نسبت به کنترل اجتماعی، از اولویت بیشتری برخوردارند. بنابراین لازم است چنین برنامه‌هایی در مراکز آموزشی و نیز در برنامه‌های هنری در نظر گرفته شود.