سعیده علیپور

پیدا شدن نوزادی در سطل زباله‌ای در نازی‌آباد در تهران هنوز داغ بود که دیروز خبر یافتن نوزاد رها شده دیگری در میدان ونک تهران منتشر شد. خبری که خیلی زود سازمان بهزیستی هم آن را تایید کرد. دیروز اما آماری به نقل از یک کارشناس حوزه سلامت و بحران‌های محیطی و پژوهشگر برنامه‌ریزی و توسعه به سرعت در فضای مجازی و کانال‌ها و سایت‌های خبری دست به دست شد. نقلی که در آن اعلام شده بود تنها 5 هزار جنین یا نوزاد در 10 روز اخیر رها شده‌اند. رقمی عجیب که در کنار خبرهای مربوط به دو نوزاد رهاشده در تهران، نگرانی‌ها را نسبت به موج تولد کودکان ناخواسته و البته رها شدن آنها تشدید کرده است.هر چند چنین آماری غیرواقعی به نظر می‌رسد و نیازمند بررسی بیشتر است اما، نمی‌توان از این موضوع مهم چشم پوشید که یکی از تبعات رشد افسارگسیخته قیمت‌ها و افزایش فقر و حاشیه‌نشینی، در کنار سیاست‌های اخیر دولتمردان در خصوص افزایش جمعیت و فرزندآوری با اجرای ممنوعیت‌هایی چون عرضه رایگان اقلام پیشگیری از بارداری و حذف غربالگری‌های پیش از زایمان، احتمالا تولد فرزندان ناخواسته و در برخی موارد رها کردن این نوزادان و در نتیجه افزایش جمعیت آنها در مراکز نگهداری از کودکان بی‌سرپرست باشد.

آماری که جای بررسی دارد

در روزهای اخیر دکتر محمدرضا محبوب‌فر، کارشناس حوزه سلامت و بحران‌های محیطی و پژوهشگر برنامه‌ریزی و توسعه به سایت خبری رویداد ۲۴ گفت: «براساس آمار‌هایی که از مراکز بهداشتی، مددکاران اجتماعی و ... در اختیارش قرار گرفته است، طی ۱۰ روز اخیر حدود ۵ هزار نوزاد در سراسر کشور رها شده است؛ یعنی روزانه ۵۰۰ جنین تازه متولد شده». این عدد در حالی عنوان شده است که نگاهی به آمار رسمی نشان می‌دهد؛ شمار تولد در بهار ۱۴۰۰ تقریبا ۲70 هزار تولد بوده، که اگر همان آمار را برای بهار امسال هم ملاک قرار دهیم یعنی در ۱۰ روز حدودا ۳۰ هزار نوزاد متولد شده است. رقمی که وقتی در کنار آمار ۵ هزار نوزاد رها شده در 10 روز قرار می‌گیرد، کمی عجیب و غیرمنطقی به نظر می‌رسد و پذیرش آن بدان معنی است که یک ششم متولدین رها شده‌اند!

در کنار این آمار با رقمی این چنین بزرگ؛ دیروز اما، محمد نصیری، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور خبر داد که در سال گذشته 61 نوزاد توسط والدین زیستی خود در سطح شهر بالاخص جوار شیرخوارگاه‌ها رها شده‌اند. عددی به مراتب کمتر از آمار پیشین.

خبر پیدا شدن نوزادی در سطل زباله‌ای در نازی‌آباد در تهران هنوز داغ بود که دیروز خبر یافتن نوزاد رها شده دیگری در میدان ونک تهران منتشر شد. خبری که خیلی زود سازمان بهزیستی هم آن را تایید کرد

واقعیت اما شاید در میانه اظهارات این دو تن باشد. عددهایی که در آمارهای رسمی نیست؛ اما شاید گوشه‌ای از این تاریکی را روشن کند.

 سالانه ۳۷۰ هزار سقط جنین در کشور

شاید بخشی از آمار رها شدن نوزادان را باید در دوران جنینی آنها جستجو کرد. چندی پیش مسئول کارگروه جمعیت مرکز ارزیابی اجرای سیاست‌های کلی نظام گفت: «سالانه ۳۷۰ هزار سقط جنین در کشور داریم که از این تعداد سه درصد براساس مجوزهای قانونی انجام می‌شود».

صالح قاسمی یادآور شد: «۹۶ درصد سقط‌ها مربوط به ازدواج‌های رسمی بوده است».

در حالی که مقامات دولتی در ایران به شدت به دنبال کاهش آمار سقط جنین هستند که بر اساس طرح جوانی جمعیت ایران، سیاست‌هایی در کاهش عرضه اقلام پیشگیری از بارداری با هدف افزایش فرزندآوری را اجرا می‌کنند و در نخستین قدم نیز، ارائه رایگان این اقلام در مراکز سلامت وزارت بهداشت ممنوع شد.

در چنین شرایطی برخی از کارشناسان معتقدند تولدهای ناخواسته آغاز فاجعه‌ای است با ممنوعیت آموزش‌ها و اقلام پیش‌گیری از بارداری از یک سو و تورم افسارگسیخته از سوی دیگر، به وقوع خواهد پیوست. تولدهایی که در برخی از اقشار کم برخوردار جامعه می‌تواند در بهترین حالت به سقط جنین بینجامد و در غیر این صورت به رها شدن یا حتی فروش نوزادان منجر شود.

افزایش تولد کودکان ناخواسته

در همین باره چندی پیش نایب رئیس انجمن متخصصان زنان و زایمان به خبرگزاری ایلنا گفت: «هدفمان این است که جمعیت را به باروری تشویق کنیم، جمعیت سالمی به وجود بیاید و بتواند شکاف جمعیتی را در جامعه ما پر کند. برای رسیدن به این هدف باید ببینیم اساسا چرا کاهش باروری اتفاق افتاد. چرا تمایل به ازدواج و بچه دار شدن کم شد و چرا اینقدر طلاق زیاد شده است؟»

مریم کاشانیان، استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران با انتقاد از محدود کردن روش‌های پیشگیری از بارداری بر اساس طرح جوانی جمعیت ادامه داد: «درست است که این روش‌ها برای پیشگیری از بارداری هم استفاده می‌شوند، اما درواقع استفاده‌های زیاد دیگری هم به غیر از پیشگیری از بارداری دارند و آن پیشگیری از مسائلی است که خودشان می‌توانند بر سلامت باروری زنان تاثیرگذار باشند».این متخصص زنان همچنین خبر داد که «متاسفانه باتوجه به طرح مسئله افزایش جمعیت، مبحث روش‌های پیشگیری از بارداری حتی در آموزش و امتحان رزیدنت‌هایی که درحال گذارندن دوره تخصص زنان و زایمان هستند بسیار کمرنگ شده و ارائه فراگیر آن‌ها در مراکز بهداشتی هم متوقف شده است».

خرید و فروش نوزادان در مناطق حاشیه شهر

از افزایش سقط جنین و رها کردن نوزادان که بگذریم موضوع دیگری با نام خرید و فروش نوزادان آن هم در مناطق فقیر شهرها موضوع قابل تاملی است که نباید از آن گذشت. حکایت نوزادانی که پس از به دنیا آمدن فروخته می‌شوند، حکایت دردناکی‌ است. کودکانی که ناخواسته وارد این دنیا شده‌اند تا پول سیاهی برای پدر و مادرشان شوند. این گوشه‌ای از ماجرای عجیب‌وغریبی است که این روزها اگر گذرتان به مناطقی مثل میدان شوش تهران و حاشیه کلانشهرها بیفتد با آن برخورد خواهید کرد. حتی گاهی دامنه این خرید و فروش‌ها به دنیای مجازی هم کشیده است. برخی از این پدر مادرها از سر فقر و برخی به دلیل اعتیاد و برخی هم به دلیل مسایل فرهنگی نوزادان خود را به متقاضیان می‌فروشند. این کودکان اگر خوش‌شانس باشند در دامان افرادی قرار می‌گیرند که از آنها مراقبت می‌کنند. اما خیلی اوقات سرنوشت خوبی در انتظار این نوزادان نیست و آنها هم وارد زنجیره ‌بی‌پایانی از آسیب‌های اجتماعی خواهند شد.

دولت درراستای اجرای طرح جوانی جمعیت، سیاست‌هایی را در کاهش عرضه اقلام پیشگیری از بارداری با هدف افزایش فرزندآوری اجرا می‌کند و در نخستین قدم نیز، ارائه رایگان این اقلام را در مراکز سلامت وزارت بهداشت ممنوع کرده‌ است؛ اقدامی که می‌تواند منجر به به تولد نوزادان ناخواسته و  چه‌بسا رها شدن آنها در خیابان‌های شهر شود

 فاجعه‌ای که در رومانی رخ داد

در سال ۱۹۶۶ رئیس جمهور رومانی؛ نیکلای چائوشسکو به منظور افزایش جمعیت و نیروی کار، پیشگیری از بارداری را ممنوع کرد. متخصصان زنان وابسته به بخش دولتی، زنانی را که در محدوده سنین باروری بودند معاینه می‌کردند تا به افزایش باروری کمک کنند‌. برای خانواده‌هایی که کمتر از ۵ فرزند داشتند مالیات وضع شد‌. بنابراین نرخ موالید به طور فاحشی بالا رفت. بسیاری از خانواده‌های فقیر توان نگهداری از فرزندان خود را نداشتند و بنابراین مجبور شدند آنها را به موسسه‌های دولتی بسپارند‌. دولت تعداد این گونه موسسه‌ها را افزایش داد تا بتواند از پس تقاضاهای روزافزون برآید‌. در سال ۱۹۸۹ که حکومت چائوشسکو سقوط کرد ۱۷ هزار کودک در این موسسه‌ها بودند. دانشمندان به تحقیق درباره تبعات رشد و پرورش کودکان در پرورشگاه‌ها برآمدند و نتایج این گونه تحقیقات در تعیین خط‌مشی دولت بعدی کارگر افتاد. تحقیقات نشان می‌داد که بیشتر این کودکان به دلیل نبودن در محیط خانواده و دریافت مستقیم محبت پدر و مادر نه تنها با ناهنجاری‌های شدید رفتاری دست و پنجه نرم می‌کردند که از بهره هوشی کمتری نیز برخوردار بودند. اینک که سال‌ها از آن زمان می‌گذرد بیشتر یتیم‌های رومانیایی نزد خانواده‌های خود برگشته‌اند یا تحت مراقبت خانواده‌های دیگر قرار گرفته‌اند، اما اغلب آنها با همین ناهنجارهای رفتاری و مغزی فراوان زندگی سختی را سپری می‌کنند. دیدن تبعات این اتفاق سبب شد که از سال ۲۰۰۵ نگهداری کودکان با سن کمتر از ۲ سال مگر در حالتی که کودک دچار ناتوانی شدید بوده باشد‌، در موسسه‌ها ممنوع شود. امروزه میلیون‌ها کودک یتیم در سراسر دنیا تحت نظارت موسسه‌های دولتی زندگی می‌کنند. اما  با توجه به اینکه وجود محیط مناسب برای مراقبت از این کودکان و رشد مغز آنان الزامی است حکومت‌ها باید راهی بیابند تا این کودکان در شرایطی که متضمن رشد مغزی آنان باشد، پرورش یابند.

شاید همین تجربه ملموس در چند دهه اخیر نشان می‌دهد که سیاست‌هایی که خانواده‌ها را به فرزندآوری اجبار ‌کند، آن هم در دورانی که بحران اقتصادی مشکلات فراوانی را در کشور ایجاد کرده است تا چه حد می‌تواند فاجعه‌آمیز باشد. یعنی علاوه بر اینکه امکان تولد کودکان با معلولیت‌های مادرزادی بیشتر می‌شود، امکان تولد کودکان ناخواسته که مورد لطف و محبت پدران و مادرانشان نیستند و بعضا رها می‌شوند هم افزایش یابد. اتفاقی که تبعات اجتماعی غیر قابل‌جبرانی برای سرمایه‌های اجتماعی کشور خواهد داشت.