سعیده علیپور

ظهر روز دوشنبه دوم خرداد ۱۴۰۱ متروپل، یکی از برج‌های دوقلوی شهر آبادان فروریخت. ابعاد حادثه هر چند در ساعت‌های اولیه مشخص نبود، اما گویا جز خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما که بر روی تلی از ویرانه‌های متروپل ایستاده و صدای ضجه‌های زنی در پس زمینه گزارشش به گوش می‌خورد، سایر حاضران اوضاع را خوب ارزیابی نمی‌کرد. در حالی که تنها یک نظر بر آوار متروپل نشان می‌داد که ابعاد حادثه چه میزان فاجعه‌بار است، گزارشگر از جراحت بسیار خفیف چند نفر سخن ‌می‌راند!

هر چند به قولی «خدا را شکر با وجود اینترنت و محصولات رسانه‌ای از جمله شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، جای صداوسیما خالی نیست»، اما این رویه اطلاع‌رسانی مدتهاست که صدای انتقادها را بلند کرده است و بسیاری می‌گویند این سازمان از بودجه عمومی خود را در قبال مردم متعهد نمی‌داند. در ماجرای متروپل هم این شیوه تنها به گزارش مورد اشاره که واکنش‌های منفی فراوانی در پی داشت، ختم نشد؛ بازتاب آنچه در آبادان رخ داد، با سلسله‌ای از اخبار ضد و نقیض و گزارش‌هایی غیرمستند، زنجیره‌ای از بی‌اعتمادی عمومی نسبت به این شیوه اطلاع‌رسانی را به وجود آورد. بی‌اعتمادی که با واکنش دیرهنگام مسئولان کشوری هم گره خورد و موج نارضایتی و خشم را افزون‌تر کرد.

مرگ 24 نفر در متروپل

دیروز در پنجمین روز حادثه منابع رسمی از جان باختن حداقل 24 شهروند در ریزش متروپل خبر دادند. در حالی که نزدیک به 40 نفر از مصدومان در بیمارستان‌ها هستند، پیش‌بینی می‌شود شماری که به نظر امیدی به زنده‌بودنشان نیست، هنوز زیر تلی از خاک و آهن اسیرند.

بسیاری از مردم آبادان در اعتراض به آنچه بر سر بستگان و دوستان و همشهریان‌‌شان رخ داده در اطراف این منطقه به عزاداری و اعتراض مشغولند. حتی صدای این اعتراضات در دیگر شهرهای خوزستان هم به گوش می‌رسید. خشمی که به نظر می‌رسد، بیش از همه به فسادی اداری و سیستماتیکی باز می‌گردد که به ساخت این ساختمان و در نهایت ریزش آن منجر شد.

عملکرد صدا و سیما در ماجرای فروریختن برج متروپل آبادان چنان ضعیف بود که حتی رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی برخلاف رویه گذشته گفت که به او دستور داده‌اند که به ماجرای فروریختن ساختمان بیش از این پرداخته نشود

موضوعی که شاید یک رسانه ملی می‌توانست با ارائه گزارش‌های بی‌طرفانه و شفاف و دقیق و بازتاب خشم مردم، سبب جلب اعتماد عمومی شود و نه تنها در پیگیری و مجازات متهمان و مسسببان این حادثه کمک کند که از بروز فجایع این چنین جلوگیری و در نهایت به آرامش و التیام درد و خشم عمیق مردم کمک کند.

اما آنچه رخ داد در کنار حضور و واکنش دیرهنگام مسئولان امر  بی‌اعتمادی را صد چندان و خشم مردم را افزون‌تر کرد.

عملکرد صدا و سیما در ماجرای اخیر چنان ضعیف بود که حتی رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی برخلاف رویه گذشته که نیازی به توضیح در مورد عملکرد دیده نمی‌شده این بار گفت که به او دستور داده‌اند که به ماجرای فروریختن ساختمان متروپل بیش از این پرداخته نشود.

پیمان جبلی روز سه‌شنبه سوم خرداد یک روز پس از حادثه متروپل اظهار داشت: «در حالی که شبکه خبر برای پوشش حادثه فروریختن ساختمان متروپل در آبادان به خط شده بود، از همه جا خواهش و از برخی جاها نیز دستور رسید که کار متوقف شود».

به گزارش خبرگزاری ایلنا، رئیس صداوسیما که در جمع دانشجویان دانشگاه شریف سخنرانی می‌کرد، بدون اشاره به نام نهاد یا فردی خاص گفت که از او خواسته‌اند پوشش خبری ساختمان متروپل را به یکی، دو ساعت محدود کند.

 هر چند پیمان جبلی، رئیس سازمان صدا و سیما از فشار برای توقف انتشار پخش زنده آواربرداری از شبکه خبر گفت اما به نظر می‌رسد حتی در صورت اجازه برای اطلاع رسانی، محتوای گزارش‌های این سازمان پرهزینه منتشر می‌کند بیشتر موجب آزردن بیشتر مردم است.

چند گزارش پر ابهام در ماجرای متروپل

گذشته از گزارش پر حاشیه خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در لحظات اولیه فروریختن برج که پیشتر در این گزارش به آن اشاره شد، خبر سرنوشت «حسین عبدالباقی» سازنده ساختمان متروپل و مالک برج هم به پرونده پر ابهام گزارش‌های صدا و سیما افزوده شد.

انتشار فیلمی که در آن ادعا می‌شد جسد او در پزشکی قانونی به خانواده‌اش نشان داده شده در شبکه‌های اجتماعی در حالی بحث‌برانگیز شد که بسیاری مدعی بودند که این گزارش‌ها اصلاً برایشان باورپذیر نبوده و آن را سناریویی ساختگی برای ایجاد پوشش در حفاظت از «حسین عبدالباقی» توصیف کردند. در این فیلم که صدا و سیما آن را تهیه کرده چند مرد در مقابل یخچال سردخانه ایستاده‌اند و وقتی کشوی آن را می‌کشند جسدی پوشیده در کاور مشکی نمایان می‌شود و آن‌ها گریه ‌می‌کنند. سپس هر یک از آن‌ها که معلوم نیست کدام عضو خانواده عبدالباقی هستند در حال گریه اظهاراتی می‌کنند. این در حالی است که پیشتر در خبرها اعلام شده بود «حسین عبدالباقی» بازداشت شده است. اما خیلی زود اعلام شد خبر منتشره تیتر اشتباهی داشته و «حسین عبدالباقی» نه تنها در ساختمان بوده و فوت شده که جسدش در بین همان هفت نفر نخستینی بود که از زیر آوار پیدا شد‌اند.

 این خبر در حالی منتشر شد که هنوز پزشکی قانونی مشغول شناسایی اجساد بود. اما دادستان مرکز استان خوزستان اعلام کرد جسد در جریان آواربرداری شناسایی شده است.

به گزارش پیام ما کاربران شبکه‌های اجتماعی با انتقاد از استدلال تأیید‌کنندگان هویت این فرد، عکسی از مدارک شناسایی «حسین عبدالباقی» را مورد بحث قرار دادند که چطور فردی زیر آوار مانده و فوت شده و حتی اعلام شده که جسدش به شدت ‌آسیب‌دیده، اما مدارک شناسایی‌اش تا این حد سالم ‌باقی مانده‌اند.

گذشته از گزارش پر حاشیه خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در لحظات اولیه فروریختن برج متروپل، خبر سرنوشت «حسین عبدالباقی» سازنده ساختمان متروپل و مالک برج هم به پرونده پر ابهام گزارش‌های صدا و سیما افزوده شد و بسیاری آن را باور نکردند

صدا و سیما هم در گزارش پر ابهامش تصویری از چهره جنازه عبدالباقی پخش نکرد و تنها به نشان دادن کاور جسد و خانواده گریان عبدالباقی بسنده کرد. هر چند که گفته شد که آسیب جدی به جسد دلیل عدم نمایش بوده است اما به نظر می‌رسد حتی نشان دادن او هم سبب باور مرگ عبدالباقی نمی‌شد. بی‌اعتمادی که به نظر بیشتر در اطلاع‌رسانی در خصوص ماجرای شلیک به هواپیمای اوکراینی ریشه داشته باشد.

رضا غبیشاوی در عصر ایران، در خصوص این ماجرا این طور نوشت: «فارغ از اینکه واقعا عبدالباقی زنده است یا مرده، موضوع مهم این است که چرا مردم و افکار عمومی گفته مقامات درباره اعلام مرگ عبدالباقی را قبول نمی‌کنند؟ پاسخ این موضوع را باید در عملکرد پرتناقض و پر اشتباه مقامات مسئول درباره سرنوشت عبدالباقی دانست. پاسخ این سوال را باید در ناراست گویی‌ها، غیردقیق گویی‌های و ... سابق مسئولان جستجو کرد. پاسخ را باید در زیرسوال بردن استقلال رسانه‌ها و تضعیف فعالیت حرفه‌ای و اخلاقی آنها جستجو کرد».

به اعتقاد او؛ بدون وجود رسانه آزاد، مستقل و معتبر، مردم می‌مانند و مسئولانی که هر چه بگویند درست و نادرست، کسی از آنها باور نمی‌کند. بدون وجود روزنامه نگاران و خبرنگاران قدرتمند، معتبر و آزاد برای راستی آزمایی خبرها و تفکیک اخبار درست از نادرست و دقیق از غیردقیق و افشای تخلفات و اتفاقات ضدمنافع عمومی، مردم می‌مانند و مسئولانی که با اطلاع رسانی نادرست و ضدونقیض گویی و راست و ناراست گویی‌های متعدد، هم اعتبار و وجهه خود را آسیب می‌زنند و هم اعتماد مردم را به نابودی می‌کشند.

سومین ماجرایی که بیشتر مردم را درگیر خود کرده است انتشار فیلمی از یک فرد روی تخت بیمارستان بود. این فرد به خبرنگار صدا و سیما داستان زنده بیرون آمدنش پس از 30 ساعت از زیر آوار را می‌گوید. اما خیلی زود کاربران شبکه‌های اجتماعی با انتشار عکسی از همین فرد که لباس فرم به تن دارد می‌گویند این گزارش صدا و سیما نیز ساختگی است و فرد مذکور از امدادگران مردمی بوده که چند دقیقه‌ای در حفره‌ای در ویرانه‌ها افتاده و درخواست کمک کرده است!

در حالی که در روزهای اخیر خبر‌هایی در خصوص کندی اینترنت در کل کشور و به خصوص در آبادان به گوش می‌رسد که مردم بیش از پیش خبرها را به جای پیگیری از رسانه ملی از منابع دیگر پیگیری می‌کنند.

این بی‌اعتمادی گسترده به روایت رسانه‌های رسمی زنگ خطر جدی برای رسانه‌ها، مسئولین و سیاستگذاران رسانه‌ای کشور است. مردم فراموشکار نیستند و عملکرد مسئولان و رسانه‌ها را به‌خاطر می‌سپارند. وقتی رسانه‌های رسمی به نقل از مقامات خبر بازداشت فردی را می‌دهد و روز بعدش اعلام می‌کنند که آن فرد زیر آوار مرده است، طبیعی است که مردم نه این خبر، که سایر اخبار مرتبط با این موضوع را نیز باور نکنند. نباید فراموش کرد که بازسازی این ضرباتی که به اعتماد عمومی وارد می‌شود بسیار دشوار است و حتی گاهی قابل جبران نیست.