سعیده علیپور

غروب چهارشنبه، ساعتی غمبار برای اصحاب رسانه بود، وقتی خبر آمد که براثر واژگونی اتوبوس خبرنگاران در نقده استان آذربایجان غربی، دو نفر جان باختند و 21 نفر مصدوم شدند.

اما ماجرا به همین جا تمام نشد. این قصه پر غصه، کمتر از یک روز بعد برای گروه دیگری تکرار شد. به طوری که روز پنج شنبه خبری مشابه شوکی دیگر به جامعه وارد کرد. این بار واژگونی یک اتوبوس در یزد منجر به جان باختن ۵ سرباز معلم جوان و مصدومیت ۳3 تن دیگر از آنان شد.

در این میان هر چند، نخستین خبر در خصوص مرگ دو خبرنگار واکنش‌های فراوان از سوی مردم و مسئولان و پیام‌های پر شمار تسلیت آنها را به همراه داشت، خبر دومی اما چندان به چشم مسئولی برجسته نیامد. هر چند نتیجه هر دو از منظر منتقدان یک چیز خواهد بود و آن فرافکنی و بی‌توجهی و نادیده گرفتن مصدومان و بازماندگان جانباختگان و در نهایت عدم توجه به رفع مشکل و تکرار دوباره و دوباره از این گونه حوادث تلخ.

به طوری که نگاهی به آنچه در گذشته برای این دسته‌های شغلی رخ داده نشان می‌دهد این نخستین بار نیست که اتفاقاتی از این دست رخ می‌دهد. مرگ شمار زیادی از خبرنگاران در حادثه سقوط هواپیمای C130 که با وجود نقص فنی تعداد زیادی خبرنگار و عکاس را به محل برگزاری مانور نظامی می‌برد، شاید یکی از همین موارد است. در حادثه دیگری که 13 سرباز در سال 1396 جان باختند نیز، اتوبوس به دلیل نقص فنی سقوط و خانواده‌های بسیاری را داغدیده کرد. یا دو سال پیش که اتوبوس محوطه داخلی دانشگاه علوم و تحقیقات به دلیل نقص فنی سقوط کرد و به مرگ شماری از دانشجویان انجامید یا مرگ دانش آموزان در تصادف اتوبوس سفر راهیان نور یا مرگ شمار زیادی از دانش‌آموزان المپیادی در دهه هفتاد به دلیل نقص فنی اتوبوس که مرگ دانش‌آموزان نخبه زیادی انجامید. همه اینها از جمله شمار اندکی از حوادثی ناخوشایند جاده‌ای است که تنها برخی از آنها مورد موشکافی قرار گرفت و در نهایت به بایگانی‌های تنگ و تاریک فراموشی سپرده شد.

۶..

در اتوبوس خبرنگاران چه گذشت

حوالی ساعت ۱۸ روز چهارشنبه دوم تیر ماه بود که نخستین خبر در خصوص واژگونی خودرو حامل خبرنگاران اعزامی از تهران به نقده برای بازدید از طرح تونل انتقال آب به دریاچه ارومیه در کانال‌های خبری مخابره شد.

خیلی زود خبر آمد که دو نفر از سرنشینان اتوبوس به نام‌های مهشاد کریمی از خبرگزاری ایسنا و ریحانه یاسینی از خبرگزاری ایرنا جان باختند و حال چند تن دیگری هم چندان رضایت‌بخش نیست. در حالی که موجی از تصاویر و اخبار از سوی فعالان رسانه‌ای و همکاران این دو خبرنگار در رسانه‌ها منتشر می‌شد و بسیاری از این حادثه ابراز تاسف می‌کردند، مقامات و مسئولان بلند پایه هم یک یک پیام‌های تسلیت‌شان منتشر می‌شد.

اما هیچ کدام از این ابراز تاسف‌ها تسلایی برای خانواده و دوستان و همکاران این جانباختگان و مردم نبود وقتی فرمانده انتظامی شهرستان نقده به خبرگزاری تسنیم گفته که «ماموران، علت این حادثه دردناک را نقص فنی و ترمز اتوبوس حامل خبرنگاران عنوان کردند».

بسیاری این سوال را مطرح کردند؛ چرا چنین اتوبوس فرسوده‌ای برای عبور از این جاده خطرناک انتخاب شده است؟

آیسان زرفام یکی از خبرنگاران حاضر در این اتوبوس به ایسنا می‌گوید:

«بار اولی نیست که امکانات بد و نامناسب مثل اتوبوس نامناسب یا پروازهای ارزان قیمت در اختیار خبرنگاران قرار می‌گیرد یا مسیرهای بازدید خبرنگاران را از جاده‌هایی برنامه‌ریزی می‌کنند که زودتر به مقصد برسند و برنامه به اتمام برسد. در واقع به دنبال این هستند که حداقل هزینه را برای بازدید و سفر خبرنگاران داشته باشند».

پس از این حادثه بسیاری از فعالان رسانه‌ای گلایه کردند که چرا ستاد احیا دریاچه ارومیه که بودجه چند صد میلیونی دارد، در تامین اتوبوس خبرنگاران که مهمانشان بودند و امانت، رسم‌مهمان‌نوازی و امانتداری را ادا نکرد و اتوبوسی را برای تردد خبرنگاران اختصاص داد که نه صورت وضعیت داشت و نه وضعیت فنی مطلوب؟

تاکنون حوادث جاده‌ای زیادی در کشور رخ داده اما تنها برخی از آنها مورد موشکافی قرار گرفته و در نهایت به بایگانی‌های تنگ و تاریک فراموشی سپرده شده است

فعال رسانه‌ای دیگری در توئیترش نوشت: «مسئولان سازمان محیط زیست کجا بودند امروز که پیکر دو خبرنگار ایسنا و ایرنا به تهران منتقل شد؟ چرا فقط رستگاری معاون سابق محیط زیست استان تهران و چند محیط بان در فرودگاه مهرآباد حضور داشتند!؟ چرا هیچ کدام از مسوولان محیط زیست و ستاد احیای دریاچه ارومیه درباره این حادثه عذرخواهی نمی‌کنند؟ چرا کسی استعفا نمی‌دهد؟».

در این میان اما تنها کاری که برای پیگیری این حادثه انجام شد به نقل از ناصرعتباتی، رییس کل دادگستری آذربایجان غربی بازداشت راننده اتوبوس حامل خبرنگاران برای بررسی‌های بیشتر حادثه حادثه بود.

هادی امیدوار، فرمانده پلیس راه کشور هم درباره حادثه اتوبوس خبرنگاران که منجر به کشته شدن دو نفر از خبرنگاران شد، گفت که راننده مسافران را بدون صورت وضعیت سوار و جابجا کرده یعنی گزارشی در این مورد که مسافران چه کسانی هستند و مسیرش تغییر کرده، ارائه نکرده است.

به گفته او این اتوبوس تولید سال ۱۳۸۵ و متعلق به کارخانه سیمان بوده و برای جابجایی کارگران از آن استفاده می‌شده و باید فاصله شهر تا کارخانه را طی می‌کرده اما در این ماموریت مسیر آن به مسیر کوهستانی تغییر کرده است.

ماجرای اتوبوس سرباز معلم‌ها

با گذشت ۱۲ ساعت از حادثه تلخ واژگونی اتوبوس خبرنگاران در ارومیه، ساعت ۶ صبح چنج شنبه سوم تیرماه حادثه تلخ دیگری به وقوع پیوست؛ این بار واژگونی و تصادف اتوبوس حامل سربازان.

برپایه این گزارش اتوبوس حامل سرباز معلم‌ها که از سیستان و بلوچستان برای فراگیری آموزش نظامی راهی شیراز بود در محور یزد- دهشیر به علت نقص فنی حادث از ناحیه ترمز با جدول وسط جاده برخورد کرده و در سمت مسیر مقابل واژگون و سپس با یک دستگاه تریلی متوقف برخورد می‌کند و ۵ سرباز معلم جان باخته و 33 نفر دیگر مجروح می‌شوند.

یک منبع آگاه به رسانه‌ها نیز خبر داد که تمامی سرنشینان این اتوبوس مشمولینی بودند که قرار بود به عنوان سرباز معلم در آموزش و پرورش خدمت کنند. این منبع آگاه گفت که این مشمولین اعزامی‌های امسال بودند که از مهرماه بنا بود به عنوان معلم در محل‌های تعیین شده ادامه خدمت سربازی خود را بگذرانند.

روز پنج شنبه، تنها 12 ساعت بعد از خبر واژگونی اتوبوس خبرنگاران؛ خبر واژگونی یک اتوبوس در یزد منتشر شد که منجر به جان باختن ۵ سرباز معلم جوان و مصدومیت ۳3 تن دیگر از آنان شد

باز هم نقص فنی ترمز

در این میان اما خبرها نشان می‌داد مشکل مشابه آنچه برای خبرنگاران رخ داد، جان سربازان را هم گرفت. رحیم حاجی ده‌آبادی، رییس پلیس راه استان یزد در این باره گفت: «علت اصلی واژگونی یک دستگاه اتوبوس روز پنجشنبه در مسیر دهستان دهشیر شهرستان تفت به استان فارس نقص فنی ترمز خودور و ناتوانی راننده در کنترل وسیله نقلیه بود». در این حادثه دردناک، طیب شه بخش نام پدر عیسی، راشد پاهنگ نام پدر شیرمحمد، عبدالرحمن دلیری نام پدر عیسی، سروان ناهیدی و ناصر گلستان زاده جان خود را از دست دادند. در این میان اما آنچه برخی را از حادثه مرگ سربازان بیشتر عصبانی کرد این بود که کمتر کسی به مرگ این جوانان که به اعتقاد برخی، بهترین سال‌های خود را به سربازی اجباری می‌رفتند و در بهترین سال‌های عمر خود جانشان را از دست دادند، توجه نشان داد. نه مسئولی در مراسم تشیع جنازه آنها شرکت کرد و نه پیام‌های تسلیت برایشان سرازیر شد. هرچند فعالان رسانه‌ای هم در پاسخ به این گروه معتقدند، نه پیام تسلیت نه دفن در قطعه نام‌آوران، نمی‌تواند مرحم دردی بر دل رنجور خانواده‌هایی باشد که عزیزانشان را از دست داده‌اند. آنها امیدوارند، مقصران بی‌تدبیری‌هایی که منجر به این حوادث تلخ در کشور می‌شود، مجازات و با سیاست‌گذاری درست از تکرار حوادث مشابه  جلوگیری شود.