ریحانه جولایی

بحث داغ این روزها انتخابات است. مناظراتی که از تلویزیون پخش می‌شود و جدال گروه‌ها و جناح‌های مختلف بر سر مشارکت. تا اینجای کار داستان شبیه تمام سال‌های گذشته است. در شبکه‌های مجازی، در خیابان، در جمع دوستان و خانواده و همکاران، طرفداران هر گروه سعی دارند مخالفان را مجاب کنند که رأی بدهند یا از صندوق‌های رأی فاصله بگیرند و به اصطلاح قهر کنند. با این حال امسال در تمام کشور یک موضوع به روشنی مشخص است: بسیاری از مردم امیدی به بهبود شرایط ندارند و به تبع‌ آن، اشتیاقی برای انتخاب رئیس‌جمهور نشان نمی‌دهند. و این داستان ناامیدی مردم ایران از دولتمردان است.

موج ناامیدی در کشور بیداد می‌کند

این روزها ضربان قلب مردم شهر با ضرب آهنگ بازار می‌زند و شاخص‌های اقتصادی است که همچون پاندول ساعت به واژه «امید در جامعه» ضربه وارد می‌کند و عقربه‌های زندگی با قیمت سکه، دلار، مسکن، خودرو و حتی مایحتاج اولیه همچون گوشت، شیر، میوه و... تند، تند تکان می‌خورد. مردمک چشم‌های مردم آن‌قدر در مقابل افزایش قیمت‌ها گرد شده است که به نظر می‌رسد دیگر تحمل فشار بیشتر را ندارند ولی قیمت‌ها انگار نمی‌خواهند آرام بگیرند. حالا در مقابل این سؤالات که دلار تا کجا بالا خواهد رفت؟ خانه چقدر افزایش قیمت خواهد داشت؟ و... دیگر هیچ‌کس انتهایی را تصور نمی‌کند و بهترین کارشناس هم قدرت پیش‌بینی ندارد. این روزها بسیاری از مردم برای حال و روز زندگی‌شان برای دیگران داستان قورباغه‌ای را تعریف می‌کنند که در دیگ آب جوش گذاشته شده و با شعله پایین در حال پختن است ولی نسبت به شرایط بی‌حس شده و اصلاً وضعیت خود را درک نمی‌کند. حالا ناامیدی به کلید واژه‌ای جدی در جامعه تبدیل شده است و از صبح تا شب و در فضای واقعی گرفته تا مجازی همه از آن حرف می‌زنند؛ اتفاقی که به اعتقاد کارشناسان جامعه شناسی، روانشناسی و... می‌تواند به بحرانی جدی برای کشور بدل شود. چالشی که زنگ خطر آن مدتی است به صدا در آمده و نخبگان کشور معتقدند باید هرچه زودتر برای خروج از آن اقدامات جدی در دستور کار قرار گیرد.

براساس نظرسنجی‌ها میزان مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری تا 12 خرداد 1400 به این شرح است: ۳۴.۱ درصد گفتند «قطعاً شرکت خواهم کرد»، ۷.۸ درصد اعلام کردند «احتمال زیاد شرکت خواهم کرد»، ۱۶.۳ درصد بیان کردند «هنوز تصمیم نگرفته‌ام» و ۸.۹ درصد اعلام کردند «احتمال کمی دارد شرکت کنم». ۳۲.۴ درصد اظهار کردند «به هیچ وجه شرکت نمی‌کنم»

ناامیدی زمانی در یک جامعه اتفاق می‌افتد که افراد احساس می‌کنند در سرنوشت و اتفاقاتی که در اطرافشان می‌افتد تأثیر‌گذار نیستند یا اعمالی که انجام می‌دهند منجر به تغییر دلخواهشان در جامعه نمی‌شود. زمانی که در یک مقطع زمانی در یک جامعه شور و امید ایجاد می‌شود و مردم برای رسیدن به اهدافشان تلاش می‌کنند اما می‌بینند به‌رغم راه‌های مختلفی که می‌روند تلاش‌هایشان نتیجه نداده است دچار ناامیدی آموخته شده می‌شوند. همین مسئله‌ای که امروز در جامعه نیز با آن روبه‌رو هستیم، یعنی در مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... در اصطلاح روانشناسی به «درماندگی آموخته» دچار شده‌ایم. این وضعیت ناخوشایند و خطرناک است که افراد در شرایط فعلی به سمت آن می‌روند و در نتیجه نسبت به هر اتفاقی که می‌افتد، غیرفعال یا بی‌تفاوت می‌شوند یا فقط نفع شخصی خود را در نظر می‌گیرند و به این فکر می‌افتند که قابلیت اصلاح در جامعه چندان وجود ندارد.

نظرسنجی‌ها چه می‌گویند؟

حالا این ناامیدی در انتخابات خود را نشان داده است. بر اساس آخرین نظرسنجی‌های مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران (ایسپا) که خبرگزاری ایسنا منتشر کرده است میزان مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری تا 12 خرداد 1400 به این شرح است: ۳۴.۱ درصد گفتند «قطعاً شرکت خواهم کرد»، ۷.۸ درصد اعلام کردند «احتمال زیاد شرکت خواهم کرد»، ۱۶.۳ درصد بیان کردند «هنوز تصمیم نگرفته‌ام» و ۸.۹ درصد اعلام کردند «احتمال کمی دارد شرکت کنم». ۳۲.۴ درصد اظهار کردند «به هیچ وجه شرکت نمی‌کنم» و ۰.۵ درصد نیز به این سؤال پاسخ ندادند.

در این نظرسنجی تکلیف دو گروه کاملاً مشخص است؛ گروهی که «قطعاً شرکت می‌کنند» و گروهی که «به هیچ وجه شرکت نمی‌کنند» اما در این میان دو گروه وجود دارد که بین رأی دادن یا رأی ندادن مردد هستند. این دو گروه در کنار هم درصد قابل توجهی را ساخته‌اند.

به گفته کارشناسان اگر میدان انتخابات کشور به صورتی رقم بخورد که مرددین احساس تأثیر داشته باشند، به صورت طبیعی میزان مشارکت در انتخابات بالاتر می‌رود اما در صورتی که میدان انتخابات را بسته ببینند، میزان مشارکت نیز تغییر چندانی نخواهد داشت. مرور نظرسنجی‌ها از حدود ۹ ماه گذشته تاکنون نشان می‌دهد که میان کسانی که مردد هستند در انتخابات مشارکت بکنند، تغییر چشمگیری حاصل نشده است. چنانچه این عدد در شهریور ۱۳۹۹ حدود ۲۳ درصد گزارش شده است و در اردیبهشت ماه سال جاری، حدود سه درصد کاهش نشان می‌دهد که تغییری جزئی است. وجود نارضایتی در این گروه یکی از دلایل تردید در مشارکت است به طوری که در آخرین نظرسنجی‌ها، شش نفر از هر ۱۰ نفر مردد در مشارکت، نارضایتی از وضعیت اقتصادی را دلیل بی‌رغبتی خویش اعلام کرده‌اند. تقریباً به همین میزان نیز معتقدند چون شرایط اداره کشور، به همین روال می‌ماند، در انتخابات شرکت نمی‌کنند. مرددین در هر انتخابات ویژگی‌هایی دارند که توجه به مشخصات آنان می‌تواند بر برنامه‌ریزی‌های انتخاباتی کاندیداها یا تبلیغات ملی مؤثر باشد. علاوه بر مرددین، یکی دیگر از لایه‌های اجتماعی که می‌تواند برگ برنده را در اختیار کاندیدای پیروز قرار دهد، یا ورق را در میزان مشارکت انتخابات پیش‌رو برگرداند، نسل جوان هستند.

نسل جوانی که در سال‌های اخیر مرتب به بن‌بست رسیده است. نسل جوانی که دغدغه کار، شرایط مالی، رفاه، ازدواج و هزار و یک مشکل دیگر دارند و تا امروز هیچ کدام از مسئولان گوشه چشمی به آن‌ها نشان نداده‌اند.

دلیل اصلی بی‌میلی مردم نسبت به انتخابات، ناامیدی است و وعده‌هایی که از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری قبلی شنیده‌اند، اما تمام آن وعده‌ها را رؤسای‌جمهور منتخب به فراموشی سپرده‌اند

نارضایتی 70 درصدی مردم  از شرایط جامعه

همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره شد دلیل اصلی بی‌میلی مردم نسبت به انتخابات، ناامیدی است و وعده‌هایی که از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری قبلی شنیده‌اند، اما تمام آن وعده‌ها را رؤسای‌جمهور منتخب به فراموشی سپرده‌اند.

به‌عنوان مثال حسن روحانی در انتخابات بهار ۹۶ وعده حل ابرچالش بیکاری را به مردم داد، ولی حل مشکل بیکاری به ایجاد اشتغال و سرمایه‌گذاری انبوه نیاز دارد. سرمایه‌‌‌گذاری به رابطه تعاملی کارا با جهان نیازمند است، ولی بسترهای آن فراهم نیست. مضافاً در توضیح علت‌های یأس در جامعه ایران گفته می‌شود مردم ٢٠ سال است که با امید به بهبود آینده در انتخابات شرکت می‌کنند، ولی پاسخ مناسب نمی‌گیرند و روند چالش‌های مهم در جامعه مثل بیکاری، خشک‌سالی، فقر، شکاف طبقاتی و... به نحو مؤثری مهار نمی‌شود و در نتیجه یأس و ناامیدی به آینده در میان مردم افزایش پیدا می‌کند.  بر اساس گزارش‌ها، ٧٠ درصد مردم ایران از وضع موجود احساس و ابراز نارضایتی می‌کنند و در مجموع بیشتر از نیمی از مردم به آینده امید ندارند.

شفافیت، رکن گم شده مدیریت در کشور

یکی دیگر  از مؤلفه‌هایی که می‌تواند مردم را اندکی امیدوار و با صندوق‌های رأی آشتی دهد شفافیت مسئولین است و این موضوع که مردم فکر نکنند در یک تبعیض بی‌پایان قرار گرفته‌اند.

در سال‌های اخیر جریان‌هایی در کشور به راه افتاد که از آقازاده‌ها و زندگی آن‌ها بیشتر یاد می‌شود و تفاوت سطح زندگی‌شان با مردم و هزینه‌های میلیاردی آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی دائم خبرساز می‌شود. آیا با تبعیض می‌توانیم شاهد افزایش امید در جامعه باشیم؟ در سوی دیگر این ماجرا موضوع حقوق شهروندی است؛ آیا وضعیت کشور ما از نظر حقوق شهروندی مطلوب است؟ اگرچه اقداماتی در این حوزه صورت گرفته ولی نتایج آن هنوز برای مردم ملموس نیست. کشور ما دارای پتانسیل‌های مهمی همچون منابع اقتصادی و نیروی انسانی جوان و ماهر است که برای خروج از شرایط بحرانی می‌توانیم از این ظرفیت‌ها به بهترین شکل استفاده کنیم. بهبود شرایط اقتصادی و امنیت سرمایه‌گذاری به‌عنوان مهم‌ترین اولویت هم‌اکنون باید مدنظر مسئولان برای خروج از بحران ناامیدی باشد. مردم از دولت اقدامات عملی و امیدوار‌کننده می‌خواهند و البته رفاه و بهبود شرایط معیشت. مخلص کلام اینکه آزادی‌های مشروع و کم کردن فاصله بین مردم و مدیران و شنیدن صدای مردم توسط مسئولان می‌تواند مؤلفه امید را در جامعه افزایش یابد.