پاییز و آذرش برای اهل هنر یادآور پدر هنر گرافیک ایران است. حالا ۱۵ سال بعد از درگذشتش، خیابانی در تهران را به نامش زدند. درست راسته خانه هنرمندان همان‌جا که خودش از بانیان تاسیسش بود. سبیل‌های بناگوش دررفته، چشمانی نافذ، موهایی بلند و چهره‌ای به ظاهر خشن که ورای آن‌ها قلب مهربانش می‌درخشید همه تصویری است که از مرتضی ممیز می‌شناختیم. می‌گفت: «خنده بلد نیستم بس که از کودکی سخت کار کردم». دلیلش هم تنگدستی خانواده بود و افتادن بار زندگی بر دوش وی. درست همان دوران بود که به خاطر علاقه خانوادگی به مصدق وارد جریانات سیاسی شد که نتیجه آن جلوه‌گری چند کاریکاتور در روزنامه شاهد بود. لوگوها یا نشانواره‌هایی که طراحی کرد نامش را از خاطره ایرانیان پاک نخواهد کرد. از جمله لوگوهای ایران خودرو، سایپا، شهرداری تهران، سازمان چای کشور، سازمان ملی استاندارد و دیگرها. با طراحی پوستر فیلم‌هایی چون «ستارخان»، «کمال‌الملک»، «گوزن‌ها» و «ای ایران» هم جوایز متعددی دشت کرد. بعد از مرگ همسرش و در یک پاییز سرد با همسر دومش آشنا شد و ۶ سال بعد در یک پاییز سرد دیگر مرگ را در آغوش کشید.

یادش جاودان.