زهره ارزنی- حقوقدان

گرچه بیش از نیمی از جامعه دانشگاهی کشور را زنان تشکیل می‌دهند، اما وقتی نگاهی به مدیران کشور می‌اندازیم شاهد حضور کمرنگ زنان در پست‌های مدیریتی هستیم.  گاهی با روی کار آمدن یک مدیر زن در یکی از پست‌های مدیریتی این گمان می‌رود که زنان بالاخره به مدیریت کشور راه یافتند، اما، بعد از مدت کوتاهی شاهد هستیم که این حضور مستمر نیست و دولتی مستاجل برای زنان است.

شاید بخشی از این حضور کمرنگ زنان در پست‌های مدیریتی را بتوان به پای قوانین دست و پا گیری گذاشت که عملا راه را برای حضور موثرتر زنان در رده‌های مدیریتی سخت‌تر می‌کند. اما اگر بخواهیم کمی واقع بینانه به این ماجرا بنگریم، متهم اصلی باور عمومی  است. آنچه مسلم است، ما هنوز برای زنان جامعه حتی، آنان که تحصیلات عالی دارند، نقشی همپای مردان قائل نیستیم و آنها را شایسته اداره امور نمی‌دانیم. در سطوح مختلف جامعه شاهد این نگاه هستیم. مثلا معمولا می‌بینیم که افراد برای انتخاب پزشک یا وکیل در صورت وجود یک مرد، به سراغ زنان نمی‌روند. این نگاه در عرف جامعه غالب است و رسانه‌ای فراگیر مثل تلویزیون و رادیو نیز که می‌توانند در تغییر این نگرش نقش جدی داشته باشند، نه تنها تلاشی برای این تغییر نمی‌کند که حتی به آن دامن هم می‌زنند.

جامعه ما از قدیم‌الایام همواره برای فرزندان پسر نقش موثرتری قایل بوده است، اما در حال حاضر با کم شدن جمعیت و تک فرزندی شدن به نظر می‌رسد، این نگاه به مروز زمان در حال تغییر کردن است. خانواده‌ها امید دارند فرزندشان مدارج عالی و پله‌های ترقی را در جامعه  خود طی کند. در چنین وضعیتی دختر یا پسر بودن فرزندشان دیگر اهمیتی ندارد. در این شرایط این نگاه که یک دختر نمی‌تواند امید پیشرفت داشته باشد روز به روز در طبقه متوسط جامعه در حال کمرنگ شدن است و این خود بزرگترین تغییر در لایه‌های اجتماعی است. در حالی که برخی نظر به نقاط منفی این تک فرزندی دارند می‌توان از این منظر هم به این موضوع نگریست که تغییرات جمعیتی اخیر این نوید را به ما می‌دهد که پست‌های مهم در مدیریت کشور، در آینده تنها مردان را نبیند و با شایسته‌سالاری  به هر دو جنس توجه کند. در جامعه آینده ایران با توجه به روند جمعیتی، ساختار با هر ایدئولوژی و نگاهی نمی‌تواند نیمی از جامعه را در رده‌های مدیریتی نادیده بگیرد و در بهترین حالت تنها به آنها به عنوان نیروی کار بنگرد.

در حال حاضر گاهی با این نگاه که زنان اگر در رده‌های مدیریتی حضور داشته باشند نمی‌توانند نقش مادرانگی خود را ایفا کنند، تلاش‌هایی برای حذف زنان از عرصه‌های اجتماعی  انجام می‌گیرد، این در حالی است که تجربه ما به عنوان زنان و مادران شاغل نشان می‌دهد،  زنان  شاغل گاهی به دلیل رضایت از موقعیت اجتماعی خود، بهتر به امور تربیت فرزندانشان می‌پردازند.

اما این حضور نیازمند به زیر ساخت‌هایی است که حکومت‌ها به جای حذف زنان در عرصه‌های اجتماعی و مدیریتی باید بیشتر به آن توجه کنند. آنها باید امکانات و تسهیلات مهدکودکی برای زنان فراهم کند و بیش از پیش مردان جامعه را با همکاری در امور خانه آشنا کنند و آموزش‌ها را به سمتی پیش ببرند که مردان نیز هم‌پای زنان خود را در قبال خانه و فرزندان مسئول بدانند. درحال‌حاضر شاهدیم که دولت‌ها از قرار دادن این تسهیلات و کم کردن نرخ بیکاری، زنان را به خانه‌نشینی ترغیب می‌کنند تا فرصت‌های شغلی مردان بیشتر شود.