ریحانه جولایی

خشک‌سالی، موضوعی است که در سال‌های اخیر بارها راجع به آن خوانده، شنیده و دیده‌ایم. روندی که با سرعت در حال طی شدن است و در برخی مناطق به‌ویژه مناطق جنوب شرقی کشور باعث کوچ ساکنان و خالی شدن روستاها شده است. با توجه به سرانه‌ مصرف آب، ایران مدت زیادی است که در شرایط «تنش و بحران آبی» قرار دارد. خشک شدن بخشی از دریاچه‌‌‌ ارومیه، هامون و هیرمند و نیز برخی تالاب‌های کشور، ازجمله پیامدهای منفی این روند است.

بیشتر مناطق ایران که کشوری گرم و نیمه‌خشک است، در حال حاضر به خاطر کمبود آب در مرحله‌ تنش آبی قرار دارند. این مرحله ‌هنگامی رخ می‌نماید که به هر نفر در سال ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ مترمکعب آب برسد. درصورتی‌که سرانه‌ مصرف در کشوری کمتر از ۱۰۰۰ مترمکعب باشد، وضعیت بحران آبی آغاز می‌شود.

به گفته‌ی کارشناسان محیط‌زیست، تغییرات جوی و بالا رفتن دمای زمین به میزان ۶ دهم درجه‌ سانتی‌گراد در مدت ۲۰ سال، یکی از عوامل خشک شدن برخی از مناطق ایران است. افزون بر این، اعمال سیاست‌های نادرست و ناهماهنگ مدیریت منابع آب در ایران هم در خشک شدن برخی از مناطق کشور بی‌تأثیر نبوده و این امر تاکنون به خشک شدن ۲۹۷ دشت از ۶۰۰ دشت ایران انجامیده است.

بااین‌حال مشکل به اینجا ختم نمی‌شود؛ ایران با سرعت سرسام‌آوری به‌سوی بیابان شدن در حرکت است. مساحت کل منابع طبیعی ایران ۱۳۴.۳ میلیون هکتار است که ۸۲.۸۳ درصد از مساحت کل کشور را شامل می‌شود بنابراین مساحت جنگل‌های کشور حدود ۱۴ میلیون هکتار، مراتع ۸۴ میلیون هکتار و بیابان ۳۲ میلیون هکتار محاسبه‌ شده است که کمبود بارندگی‌ها به میزان یک‌سوم متوسط جهانی بارش‌ها، تبخیر سه برابری منابع آب نسبت به میانگین جهانی و تغییر کاربری‌ها از معضلاتی است که آب‌وخاک کشورمان را تهدید می‌کند.

ایران در حالی با معضل محدودیت منابع آبی و فرسایش سه برابری خاک نسبت به سایر کشورهای جهان روبروست که به اعتقاد کارشناسان حفاظت از خاک، این منبع پایه نگهداشت منابع آبی محسوب می‌شود.

فرسایش، فرآیند نابودی تدریجی یک ماده است که فرسودگی و از بین رفتگی مداوم را در پی دارد و بر اساس آن، خاک سطح زمین (انتقال یا حرکت آن از نقطه‌ای به نقطه دیگر) توسط آب یا باد از بستر خود جداشده و به کمک یک عامل انتقال‌دهنده به مکانی دیگر منتقل می‌شود.

بر اساس یافته‌های ایستگاه‌های رسوب سنجی، سالانه ۱۶.۷ تن خاک در هر یک هکتار مورد فرسایش قرار می‌گیرد؛ درحالی‌که متوسط جهانی آن ۲.۵ تن در هکتار است. پدیده بیابان‌زایی علاوه بر فرسایش بادی ناشی از عواملی همچون تخریب سرزمین، تغییر اقلیم، زمین‌شناسی، پوشش گیاهی، کشاورزی، آب، محیطی، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژی توسعه شهری، فعالیت‌های انسانی، بهره‌برداری‌های ناپایدار است که باعث کاهش توان بیولوژیک خاک در اراضی دیم و مراتع و جنگل‌ها در مناطق خشک و نیمه‌خشک، خشک و نیمه مرطوب می‌شود.

100میلیون هکتار در معرض بیابان شدن

حالا اما خبرها از هشدار جدیدی در محیط‌زیست ایران حکایت می‌کنند. هفته پیش بود که خسرو شهبازی، سرپرست سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، گفت: حدود یک‌صد میلیون هکتار از اراضی کشور در معرض بیابانی شدن قرار دارند.

مسئله افزایش نرخ بیابانی شدن و بیابان‌ها در ایران موضوع تازه‌ای نیست و پیش‌ازاین هم کارشناسان بارها درباره‌اش هشدار داده‌اند. با این ‌همه، در این سال‌ها، مقام‌های مسئول هم به‌جای ارائه برنامه‌‌های کارشناسی برای مقابله با این وضعیت، همپای دیگران به هشدار درباره رخدادی بسنده کرده‌اند که می‌تواند عوارض جبران‌ناپذیری برای کشور در پی داشته باشد.

در آینده جنگلی باقی نمی‌ماند

روند بیابانی شدن در ایران منحصر به مناطق خشک کشور نیست و سرعت این روند تحت‌تأثیر سیاست‌های مخرب در بخش منابع طبیعی به حدی است که استان‌های مرطوب شمالی کشور را هم تهدید می‌کند.

هادی کیا‌دلیری، استاد دانشگاه و رئیس انجمن جنگلبانی ایران، چهار سال پیش در گفت‌وگو با ایرنا، برداشت چوب بیش از توان تولید، بروز بیماری‌ها و آفات، ایجاد واحدهای صنعتی و معدنی و همچنین عقب‌ماندگی از تغییرات اقلیم جغرافیایی را از علت‌های اساسی بیابان‌زایی و درنهایت، نابودی جنگل‌های شمال معرفی کرد.

به گفته کیادلیری، آمارهای منابع رسمی نشان می‌دهد که از سال ۱۳۳۴ تا سال ۱۳۸۶، هر سال به‌طور میانگین حدود سه هزار هکتار از حجم و گستره جنگل‌های شمال کاسته شده است و برخی مناطق شمال کشور به بیابان تبدیل ‌شده‌اند. این اتفاق در استان گلستان شدت بیشتری دارد و جنگل‌های شمال همان راهی را می‌روند که چند دهه پیش، به‌رغم هشدار پژوهشگران، برای زاگرس آغاز شد و حالا به بیابانی شدن بخش‌های مهمی از این جنگل‌ها منجر شده است. او همچنین گفته بود ۴۲ درصد از جنگل‌های شمال ایران در معرض نابودی قرار دارد و در صورت ادامه روند فعلی، تا ۳۰ سال آینده، دیگر جنگلی در این مناطق وجود نخواهد داشت.

تخریبی که در جنگل‌های کشور طی سال‌ها رخ داد، اکوسیستم آن‌ها را با تغییر جدی روبه‌رو کرد تا جایی که به باور حافظان محیط‌زیست، «جنگل توان ترمیم خودش را از دست داده است»

 آن‌طور که عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست، می‌گوید سالانه بین ۵۰ تا ۶۰ هکتار از جنگل‌های زاگرس خشک می‌شوند، اما این وضعیت در مراتع، دشت‌ها و مناطق خشک‌تر به‌مراتب وخیم‌تر است. 

دشت‌های مرکزی با سرعت بیابان می‌شوند

درحالی‌که به‌طور طبیعی بخش مهمی از ایران را اکوسیستم‌های بیابانی خشک تشکیل می‌دهد، عرصه‌های مختلف طبیعی ایران، از جمله دشت‌ها و مراتع و درخت‌زارها، با کاهش کارایی و درجاتی از بیابانی شدن مواجه‌اند.

از مرگبارترین مراحل بیابان‌زایی تبدیل دشت‌ها به بیابان‌هایی است که در آن مطلقاً هیچ رستنی‌ای وجود ندارد و خاک پایدار به‌تدریج به تپه‌های ماسه‌ای و تل‌های خاک ناپایدار تبدیل خواهد شد. این اتفاق در دشت‌های مرکزی ایران به‌سرعت و تحت‌تأثیر مدیریت نامناسب آب و سدسازی در حال رخ دادن است.

دو سال پیش، سید محمدتقی سجادی، مدیر‌کل منابع طبیعی و آبخیزداری قم، با اشاره به این‌که ۱۰۵ هزار هکتار از اراضی بیابانی این استان جزو کانون‌های اصلی تولید ریزگرد است، گفته بود: «سدهای احداث‌شده در مسیر رودخانه‌های منتهی به دشت مسیله قم، مانع ورود آب به این کانون بحران و کنترل ریز گردها شده است.» این اتفاق، که درنتیجه دخالت مستقیم انسان و کاهش رطوبت خاک رخ می‌دهد، منحصر به این منطقه نیست و علاوه بر ریزگردها، عوارض بسیار دیگری دارد.

جنگل‌ها دیگر توان ترمیم ندارند

برخی کارشناسان، از سال‌89 از مرگ گونه‌های گیاهی در جنگل‌های هیرکانی و زاگرسی خبر داده بودند، اما به گفته آن‌ها آنچه اکنون رخ داده است مرگ دسته‌جمعی یا به بیانی دیگر «مرگ اکوسیستم» است؛ اتفاقی که عوامل متعددی در بروز آن دخیل بوده و فاکتورهایی همچون تغییر اقلیم و خشک‌سالی هم بر آن افزوده است. به عنوان مثال بخشی از جنگل‌های هیرکانی را تغییر کاربری اراضی، ویلاسازی و بهره‌برداری چوب از جنگل نابود کرد. جنگل‌های زاگرسی را نیز فعالیت‌های کشاورزی، دامداری گسترده در دل جنگل و توسعه کشاورزی به نابودی کشاند. حالا به گفته کارشناسان، بخشی از این جنگل‌ها اگرچه برگشت‌پذیر هستند، اما بخشی دیگر قابل بازگشت نخواهند بود.

تخریبی که در جنگل‌های کشور طی سال‌ها رخ داد، اکوسیستم آن‌ها را با تغییر جدی روبه‌رو کرد تا جایی که به باور حافظان محیط‌زیست، «جنگل توان ترمیم خودش را از دست داده است.»

بر اساس بررسی‌های انجام‌شده، استان‌های مازندران، گیلان و گلستان سهمی از وسعت کنونی بیابان‌های کشور را از 26هکتار تا بیش از 1700هکتار به خود اختصاص داده‌اند. 

نتایج به دست آمده از تحقیقات محققان حاکی از این است که بخشی از استان گلستان به‌ویژه از سمت شرق در حال بیابانی شدن است. بارندگی در این منطقه کم بوده و برخی گونه‌ها به‌صورت دسته‌جمعی در حال خشک شدن هستند. به‌عنوان مثال، ممرز که ‌30درصد جنگل‌های شمال کشور را به خود اختصاص داده، از سمت گرگان در حال خشکیدن است. از سوی دیگر کارشناسان می‌گویند دلیل فرونشست‌های زمین در این منطقه هم می‌تواند به دلیل حفر چاه و برداشت‌های بی‌رویه باشد که همین امر نشان می‌دهند شمال ایران هم با سرعت به‌سوی بیابانی شدن در حرکت است. 

آمارهای منابع رسمی نشان می‌دهد که از سال ۱۳۳۴ تا سال ۱۳۸۶، هر سال به‌طور میانگین حدود سه هزار هکتار از حجم و گستره جنگل‌های شمال کاسته شده است و برخی مناطق شمال کشور به بیابان تبدیل ‌شده‌اند

با این همه، می‌دانیم که وضعیت ایران در حوزه محیط‌زیست چندان مطلوب نیست و تدریجی بودن پدیده بیابان‌زایی باعث شده است نه از طرف دولت و نه مردم به آن توجه چندانی نشود، درحالی‌که بیابان‌زایی تحت تأثیر سیاست‌های غلط در بخش منابع طبیعی و آب با‌ سرعت در حال پیشروی است و ریزگردها در مناطق مرکزی ایران، طوفان گرد‌و‌غبار در تهران، فرونشست دشت‌ها و کاهش میزان تولید غذا از پیامدهای این پدیده‌اند و در گام بعدی، موج بزرگ مهاجران اقلیمی در راه است.