سیدعلی طباطبایی، استاد دانشگاه

با یکی از تاکسی‌های اینترنتی تماس می‌گیرم. جوانی با پراید سفید به دنبالم می‌آید، با سنی حدود 25 تا 30 سال، سر صحبت را با او باز می‌کنم، متأهل است و همراه همسر و دخترش در جاده ساوه زندگی می‌کند. با غمی پیدا و نهان سخن می‌گوید و در ادامه با ابراز نارضایتی کامل از زندگی‌اش به بیان خاطره‌ای می‌پردازد.

او می‌گوید شبی در تلویزیون برنامه راز بقا را تماشا می‌کرد. برنامه در خصوص یک شیر دریایی بود که در هنگام شکار دندان‌های پیشینش شکسته بود. او می‌گوید: راوی راز بقای تلویزیون نقل می‌کرده که این شیر دریایی که دندان‌های پیشینش شکسته و با چهره‌ای خونین‌ومالین به تصویر کشیده شده، به دلیل آنکه دیگر نمی‌تواند شکار کند و چیزی بخورد، در آخر خواهد مرد.

راننده تاکسی‌سرویس اینترنتی می‌گوید که در آن شبی که فیلم راز بقا و چهره مستأصل و خونین شیر دریایی را دیده به‌شدت برای آن شیر دریایی دل سوزانده بود و غمی برای شیر دریایی نگون‌بخت در دلش نشسته بود.

او ادامه می‌دهد: اکنون من نیز خودم سوژه راز بقا شده‌ام. ماه‌ها است که دندان‌درد و خون‌ریزی لثه دارم و نمی‌توانم غذا بخورم. چند روز پیش به دندان‌پزشک مراجعه کردم و دندان‌پزشک برای معالجه دندان‌هایم چندین میلیون تقاضا کرد.

راننده تاکسی اینترنتی نگاهش را از اتوبان کردستان برمی‌دارد و به چهره‌ام می‌دوزد و با همان  تألمی که در چشمانش و غمی که در لحن کلامش موج می‌زند، می‌گوید: الآن من مانند همان شیر دریایی شده‌ام که نمی‌توانم به دلیل بی‌پولی دندان‌هایم را معالجه کنم و می‌دانم  آخر بر اثر همین درد خواهم مرد. همذات‌پنداری جوان سالم و کوشای جامعه ما با شیر دریایی دندان‌شکسته راز بقا، نشانه‌ای وهم‌انگیزی از آن چیزی است که در جامعه ما رخ می‌نمایاند ولی برخی از ما آن را نمی‌بینیم. مایی که فکر می‌کنیم اگر با بستن چشمان خود چیزی را نبینیم، آن چیز حتماً وجود ندارد.

پیش‌نیاز پاسخ مطلوب به موضوعات اجتماعی، پذیرفتن واقعیت‌های پنهان و پیدای فضای موجود جامعه است. تمامی آمارهای جامعه‌شناسانه، جمعیت‌شناسانه، سیاسی و اقتصادی بیانگر وجود التهابات شدید، در جامعه به‌ویژه نزد جمعیت جوان جویای کار و زندگی باکرامت است.

سرخوردگی اجتماعی از روندهای دموکراتیک، فساد ساختاری، توزیع رانت و احساس ناامیدی از ایجاد تغییرات مطلوب و داشتن زندگی همراه با کرامت موجب شده است که مردم دیگر تاب‌وتوان پذیرفتن فشارهای جدید را از دست بدهند. این سرخوردگی اجتماعی موجب بروز مخالفت‌های گسترده در جامعه در تمامی سطوح طبقاتی می‌شود. هر حاکمیتی که نتواند مخالف‌های درون سیستم را با تدبیر، تغییر و پاسخگویی مطلوب کنترل کند، این مخالفت‌ها به اعتراضات و اعتراضات در صورت عدم پاسخگویی به اغتشاشات و در صورت عدم پاسخگویی، اغتشاشات به شورش‌های اجتماعی و در صورت عدم پاسخگویی، شورش‌های اجتماعی به جنگ داخلی منتهی خواهد شد و جنگ داخلی در قرن بیست و یکم حتماً زمینه‌های دخالت خارجی و سازمان‌های بین‌المللی را فراهم خواهد ساخت.

حال اگر این دوست راننده ما، که سرخورده از سازوکارهای اجتماعی است و مخالفت‌هایش به‌جایی نرسیده و گوش شنوایی برای شنیدن نظراتش نیافته به خیابان بیاید و اعتراض خود را بیان کند، مطمئناً نه سمپاد تروریست‌های منافق است و نه دل در گرو سلطنت‌طلبان منقرض راحت‌طلب دارد.

هنر هر حکومت، گفتگو و اقناع شهروندان است و اگر شهروندان اقناع نشوند، شیوه‌های مخالفت شهروندان به شکل‌های دیگر تحقیقاً نمود اجتماعی خواهد یافت. پس اگر حکومتی می‌خواهد جامعه را در مسیر رشد و تعالی قرار دهد، باید حقوق شهروندان ازجمله حق اعتراض را به رسمیت بشناسد و در جهت گفتگو و اقناع شهروندان، صادقانه حرکت کند وگرنه ایجاد سکوت قبرستانی هنری برای هیچ حکومتی محسوب نمی‌شود.