توران ولی‌مراد، فعال حوزه زنان

ما این روزها در حالی با پدیده زنان بی‌خانمان و کارتن‌خواب در جامعه مواجه هستیم که همه می‌دانند عواملی همچون طلاق، فرار از خانه‌، اعتیاد، خشونت و درنهایت فقر به‌عنوان متهم ردیف اصلی منجر به افزایش زنان بی‌خانمان و پناه بردنشان به گرمخانه‌ها در این شب‌های سرد زمستان می‌شود. مشکل اصلی زنان جامعه ما نداشتن متولی و پاسخگو به نیاز و مشکلاتشان است، بی‌تردید هر جامعه و جمعیتی اگر متولی نداشته باشد تا از صفر تا صد مشکلات آن‌ها را پیگیری کند، حلقه‌های منفصل از یکدیگر شکل می‌گیرد که درنتیجه منجر به اقدام ناموثر و بیهوده در رابطه با کاهش آسیب‌ها خواهد شد. زنان بی‌خانمان شاید یک‌شب را در گرمخانه‌ها سپری کنند، اما با طلوع آفتاب دوباره به خیابان بازمی‌گردند و هر روز بر تعدادشان افزوده می‌شود. افزایش ده‌ها برابری تعداد گرمخانه‌ها به‌صورت زیرساختی و طولانی‌مدت در کاهش مشکلات زنان بی‌خانمان تأثیری نخواهد داشت و مانند چسب زخم برای درمان سرطان می‌ماند. همان‌طور که اشاره شد باید برنامه‌های عملیاتی از سوی سازمان یا متولی مشخص در جهت رفع مشکلات زنان در کشور وجود داشته باشد.

این متولی باید با تحقیقات میدانی و پژوهش از تعداد زنان آسیب‌دیده و حضور آن‌ها در گرمخانه‌ها، این موضوع را رصد کند و در راستای آن برنامه‌ریزی عملیاتی در مدت مشخص مثلاً پنج‌ساله در جهت کاهش حضور زنان کارتن‌خواب در جامعه داشته باشد. «برنامه با نقطه هدف» نیز از دیگر برنامه‌های مؤثر در حوزه زنان است که در جامعه ما نادیده گرفته می‌شود. ما این برنامه‌ها را در حوزه زنان نداریم چون آن‌ها متولی ندارند. به‌عنوان‌مثال در چند وقت اخیر اعلام شد که طرح ملی گفت‌وگوی خانواده در حال راه‌اندازی است، اما هیچ ‌مسئولی نگفت که چه نهاد یا سازمانی در این رابطه پاسخگو است و شفاف‌سازی می‌کند. ظاهراً قرار است که انجمن جامعه‌شناسی این طرح را رصد ‌کند، اما کسی در این رابطه پاسخگو نیست که چه محتوایی آموزش داده خواهد شد و صدها سؤال دیگر که همچنان بی‌پاسخ‌مانده است. همیشه در رابطه با اقداماتی که برای زنان انجام می‌شود، ما فقط می‌دانیم که یک امکاناتی به نام زن وجود دارد و به‌مانند انداختن نان در اقیانوس برای آن‌ها کارهایی صورت می‌گیرد و در انتها هیچ‌کسی نمی‌داند چه اقداماتی انجام شده و نتیجه کاملاً نامعلوم است. در سه دهه گذشته در فراکسیون‌های مجلس، در معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری، وزارتخانه‌ها، نهادها و سازمان‌ها صندلی زنان وجود داشته، ولی آن‌ها متولی پاسخگو ندارند و همین امر باعث شده که یکسری اقدامات در ارتباط با زنان شکل بگیرد که اصلاً در اولویت زنان امروز جامعه ما نیست و مشکلات آن‌ها را به‌صورت زیرساختی برطرف نمی‌کند. از سوی دیگر به دلیل اینکه مطالبات اصلی زنان و خانواده‌ها به فراموشی سپرده می‌شود، متن به حاشیه می‌رود و یک سری اتفاقات پیش‌پاافتاده را در جامعه مطرح می‌کنند که مشکل اصلی فراموش شود. حوزه زن و خانواده در ایران فاقد برنامه عملیاتی است و نهایت کاری که برای آن‌ها صورت می‌گیرد رفع مشکلات یک یا دوروزه آن‌هاست و همین امر باعث می‌شود که آسیب‌ها و نقاط ضعف زنان آن‌قدر تشدید ‌شود که به شرایط بحران برسد. در چند دهه گذشته تا به امروز همه ما می‌دانستیم که نهاد خانواده‌ و ازدواج جوانان در کشور ما دچار چالش است و از مشکلات هم خبر داریم، اما کسی پیدا نمی‌شود که برای رفع آن‌ها قدمی بردارد و برنامه عملیاتی و بلندمدت داشته باشد. متأسفانه امروزه ما با دو جریان فکری در کشور مواجهیم؛ جریان اول غرب‌زده است و قصد دارد برنامه‌های عملیاتی کشورهای غربی را اجرا کند که باعث تشدید آسیب‌ها در حوزه زنان و خانواده می‌شود. جریان فکری دوم اصلاً برای زنان و خانواده مشکلی قائل نیست و به دلیل فرصت‌سوزی‌های این دو جریان نیز، مشکلات زنان دوچندان می‌شود. پس زنان و نهاد خانواده‌ها دچار فرصت‌سوزی مسئولان هستند و اگر امکانات و فرصت‌هایی بعضاً در اختیار آنان قرار بگیرد، برای تقویت جریان سیاسی متبوع جریان‌های یادشده است.