ریحانه جولایی

درست است که همیشه حرف از حقوق برابر زنان و مردان به میان می‌آید، اما در عمل این‌گونه نیست. باید زن باشید و در جامعه زندگی کرده باشید تا درک کنید از چه چیزی صحبت می‌کنم. پیشرفت زنان در ایران با موانع جدی روبه‌رو است و از هر سمت به آن ضربه وارد می‌شود. عقب نگاه‌داشتن زنان و نگه‌داشتن زنان در کنج خانه و هر روز تبلیغات و سخنرانی‌ها به‌ویژه از سمت زنان که کار زن ماندن در خانه و فرزندآوری و سپس تربیت فرزندان است. از سویی دیگر بی‌ارزش نشان دادن خانه‌داری از نشانه‌های سیاست‌های غلط اقتصادی و توجه نکردن به پیشرفت زنان برای ساختن جامعه‌ای برابر به‌حساب می‌آید. 

به ازای چهار مرد تنها یک زن در اقتصاد مشارکت دارد

چند روز پیش بود که در تازه‌ترین گزارش مرکز آمار ایران اعلام شد از هر چهار زن دانش‌آموخته دانشگاه در ایران حداقل یک نفر بیکار است. به‌طوری‌که نرخ بیکاری زنان فارغ‌التحصیل دانشگاه ۲۵,۳ درصد است درحالی‌که برای مردان این شاخص ۱۲,۴ درصد بوده است. آن‌طورکه در گزارش مرکز آمار ایران از نرخ اشتغال در بهار امسال آمده، به ازای هر چهار مرد تنها یک زن در اقتصاد مشارکت دارد.

هر سال شاهد انتشار چنین گزارش‌هایی از سوی مرکز آمار هستیم و هرچند در مقاطعی نرخ مشارکت اقتصادی زنان دانش‌آموخته در ایران رشد داشته، اما اغلب زنان در مقایسه با مردان بخت دستیابی به شغل را ندارند. شکاف‌های عمیق جنسیتی میان زنان و مردان همچنان زنان را عقب‌تر از مردان نگه‌داشته و بر نرخ بیکاری زنان چند برابر  بیشتر از نرخ بیکاری مردان دامن زده است.

گرچه نرخ رشد اشتغال زنان بعد از انقلاب روند مثبتی یافته است و می‌توان به افزایش نسبت زنان شاغل در کل شاغلان کشور از ۹/۸ درصد (سال ۱۳۶۵) به ۱/۱۲ درصد در سال ۱۳۷۵ اشاره کرد، اما آمارهای هر ساله نشان می‌دهند که زنان همچنان در عرصه اقتصادی در پشت مردان حرکت می‌کنند. زنان به‌واسطه تحصیلات عالیه، به دست آوردن برخی رده‌های مدیریتی میانی و کاهش نرخ بی‌سوادی؛ گام‌های بلندی را برای پیشرفت بعد از انقلاب برداشتند اما باید اعتراف کرد که هنوز در جامعه ایران مردان حرف اول را می‌زنند و این واقعیت برای جوانان و تحصیل‌کردگان بیشتر ملموس است.

ورود زنان به بازار کار غیررسمی

چند سال پیش بود که معصومه ابتکار، معاون امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری هم از افزایش رشد بیکاری زنان انتقاد کرده بود. او که وعده داده بود باید برای بیکاری زنان راهکاری اساسی صورت داده شود، گفته بود: «در حال حاضر تعداد زنان تحصیل‌کرده بیکار در کشور سه برابر تعداد آقایان است که باید برای اشتغال آن‌ها اقدامات جدی انجام داد.» ابتکار همچنین به این موضوع اشاره‌کرده بود که به‌واسطه نبود شغل و نیاز زنان به درآمد ماهیانه برخی از بانوان به کارهای غیررسمی با حقوق بسیار ناچیز روی آورده‌اند و این آمارها نشان می‌دهد که اشتغال غیررسمی بانوان رو به افزایش است. 

ازآنجاکه اشتغال زنان یکی از عوامل توسعه‌یافتگی جوامع است و موجب تسریع توسعه اقتصادی می‌شود، موضوعی که دولت تدبیر و امید به‌خوبی به آن اشاره داشته است، بحث اشتغال زنان و به‌کارگیری بانوان در پست‌های مدیریتی مهم است که اختصاص 30 درصد به تصویب دولت رسید و تاکنون اقدامات خوبی در این زمینه انجام‌شده است. به گفته ابتکار، آمارها نشان می‌دهد همچنان برای رسیدن به وضعیت مطلوب و اختصاص این میزان پست‌های مدیریتی به بانوان فاصله وجود دارد؛ اما رشد 60 درصدی حضور بانوان در استانداری‌ها و رشد 16 درصد آنان در وزارتخانه‌ها اتفاق مبارکی است.

طبق آمار منتشرشده از سازمان برنامه‌وبودجه از شاخص‌های سالانه نیروی کار جمعیت فعال زنان در سال 1396، پنج میلیون و 232 هزار و 661 نفر بود که نسبت به سال قبل از آن 340 هزار و 27 نفر به این جمعیت افزوده‌ شده است. مطابق این آمار 314 هزار و 341 نفر به جمعیت زنان شاغل و 25 هزار و 686 نفر به جمعیت بیکار در سال 1396 افزایش‌یافته است. در سال 1395 نرخ بیکاری زنان 20،7 درصد بود که در سال بعد (1396) 9 دهم درصد بهبودیافته و به 19،8 درصد رسیده است.

بر اساس آمارهای رسمی مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری زنان دارای مدرک فوق‌لیسانس، دکترا و بالاتر بیشتر از نرخ کلی بیکاری در میان زنان است. طبق آمارهای سال‌ 1387 تا 1395 نرخ بیکاری زنان دارای تحصیلات فوق‌لیسانس و بالاتر با سرعت زیادی از 12 درصد به 26 درصد طی 9 سال افزایش داشته است.

فارغ از اظهارات ابتکار، اگر بخواهیم به‌صورت کلی نگاه کنیم آمار ارائه‌شده در حوزه اشتغال زنان در کشور رضایت‌بخش نیست و نشان‌دهنده این است که سرمایه‌گذاری به‌صورت مناسب در اشتغال زنان صورت نگرفته است. اگرچه زنان مهم‌ترین نقش را در پیشبرد بهره‌وری و اقتصاد مقاومتی دارند. اگر به دنبال پیشبرد اصولی سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی هستیم، باید نقش زنان را در کل اقتصاد به‌درستی تعریف کنیم و اشتغال‌زایی برای بانوان باید متناسب با ظرفیت‌های این قشر از جامعه هم ازنظر اقتصادی و هم ازنظر فرهنگی و مبتنی بر بهره‌وری باشد.

اگر به دنبال پیشبرد اصولی سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی هستیم، باید نقش زنان را در کل اقتصاد به‌درستی تعریف کنیم و اشتغال‌زایی برای بانوان باید متناسب با ظرفیت‌های این قشر از جامعه هم ازنظر اقتصادی و هم ازنظر فرهنگی و مبتنی بر بهره‌وری باشد

زنان جنس دوم نیستند 

با تمام حمایت و تبلیغاتی که دولت از کار و فعالیت‌های بانوان می‌کند، اما اشکال کار از کجاست؟ چه چیزی باعث می‌شود فعالیت‌های زنان در جامعه کند یا محدود شوند؟ سال‌هاست که دیگر پاسخ به این پرسش‌ها چندان هم سخت نیست؛ زنان همچنان در جوامع درحال‌توسعه‌ای همچون ایران جنس دوم شناخته می‌شوند. درواقع ما در یک جامعه مردسالار زندگی می‌کنیم و تمام تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها از سوی مردان صورت می‌گیرد و تحول در این ابعاد از ضرورت‌های هر برنامه توسعه‌ای است. آرای مخالف نسبت به کار کردن زن‌ها، سیاست‌های استخدامی حذف‌کننده، سیاست‌های محدودکننده در انتخاب شغل و رشته تحصیلی و انتظار ایفای نقش‌های صرفاً زنانه در فضای خانه از عواملی بوده‌اند که زنان را در این سال‌ها به عقب رانده‌اند.

هرچند در سال‌های اخیر موضوع عدالت جنسیتی در برنامه ششم توسعه تصویب‌شده و حسن روحانی، رئیس‌جمهور در ابلاغیه‌ای تمام وزارتخانه‌ها، موسسه‌ها، شرکت‌های دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی را ملزم کرده تا پایان این برنامه نسبت مدیران زن در پست‌های مدیریتی را به ۳۰ درصد افزایش دهند، اما به نظر حرکت در این مسیر مثل همیشه لاک‌پشتی است. گرچه در سال‌های اخیر تعدادی فرماندار، بخشدار، معاون وزیر، معاون شهردار، معاون مدیرکل و... از میان زنان انتخاب‌شده تا به قول خیلی از مدیران مرد زنان در مدیریت‌های میانی کسب تجربه کنند، اما با حسابی سرانگشتی هم می‌شود به فاصله تبعیض‌آمیز میان زنان و مردان در تمام نهادها و دستگاه‌های دولتی و غیردولتی پی برد. تعداد کم و تأسف‌بار نمایندگان زن مجلس، نداشتن حتی یک وزیر زن، نبودن هیچ زنی در شورای نگهبان و یا مجمع تشخیص مصلحت نظام و ... هم که دیگر جای خود و مهر تأییدی بر عدم به‌کارگیری زنان در پست‌های کلیدی است. 

شایسته‌سالاری به‌جای مردسالاری

هایدی هارتمن، فمینیست سوسیالیست، سال‌ها پیش‌گفته بود مردان برای حذف زنان از اغلب مشاغل با هم متحد شده‌اند تا خاطرجمع باشند که زن در حرفه‌هایی که به او عرضه می‌شود دستمزد کمتری دریافت می‌کند و مجبور است در درون خانواده همچنان به مرد متکی باشد. او می‌گوید مردان و سرمایه‌داری هر دو از این وضعیت سود می‌برند.

درواقع مناسبات مردسالارانه جاری در جامعه و دولت مردسالار، زنان را به‌عنوان رقیبی خطرناک بیشتر از هر چیزی به خانه برمی‌گردانند تا آن‌ها را مشغول شغل بی‌جیره و مواجب خانه‌داری کنند. شاید بتوانیم یکی از نمونه‌های عینی این مناسبات مردانه را مخالفت اغلب نمایندگان مرد مجلس دهم با طرح اختصاص یک‌ششم از لیست‌های انتخاباتی به زنان و تصویب نشدن آن دانست.

در تازه‌ترین گزارش مرکز آمار ایران اعلام شد از هر چهار زن دانش‌آموخته دانشگاه در ایران حداقل یک نفر بیکار است. نرخ بیکاری زنان فارغ‌التحصیل دانشگاه ۲۵,۳ درصد است، درحالی‌که برای مردان این شاخص ۱۲,۴ درصد بوده است

متأسفانه در ایران و نظام مردسالار همواره مردان را باارزش‌تر از زنان می‌شمرد و مردان را نان‌آوران اصلی و جای زنان را در خانه می‌داند. ازاین‌رو توده زنان همچنان در جامعه ایرانی در حاشیه مناسبات اجتماعی و سیاسی نگه‌داشته می‌شوند و نقش آن‌ها در عرصه‌های اقتصادی نادیده گرفته‌شده است، گرچه وجود تبعیض در بازار کار موجب کاهش کارآیی نیروی فعال و ایجاد محدودیت اشتغال زنان شده است؛ به نظر می‌رسد زنان بیشتر از هر زمان دیگری نمی‌خواهند تن به سیاست‌های حذف از عرصه عمومی دهند و وضعیت اقتصادی کشور آن‌ها را بیشتر از هرزمانی به بخش‌های غیررسمی بدون هیچ‌گونه نظارت و حمایتی هدایت کرده است. 

وضعیت اقتصادی‌ای که زنان کارگر را هم سال‌هاست جزو ارزان‌ترین نیروی کار در ایران قرار داده و بسیاری از آن‌ها بدون حق بیمه، مرخصی و با ساعات کار طولانی و  دستمزدی اندک روزگار می‌گذرانند و البته قدرت چانه‌زنی کمتری برای پیگیری مطالبات و حقوق صنفی خوددارند؛ اما باید آگاه بود که جهان در حال تغییر مسیر به شایسته‌سالاری است و به‌زودی زنان ایران هم جایگاه درست و دقیق خود را در جامعه پیدا می‌کنند.