عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات توسعه جهاد دانشگاهی می‌گوید: بازماندگی کودکان از تحصیل آثار مخربی بر وضعیت اجتماعی ایران در آینده خواهد داشت. کودکان بازمانده از تحصیل با احتمال بیشتری درگیر آسیب‌های اجتماعی می‌شوند. برای گروه بزرگی از دانش‌آموزان یا شهروندان که بازمانده از تحصیل می‌شوند هیچ نهادی پیش‌بینی نشده است و مشخص نیست چه سازمان یا نهادی تولیت آنان را به عهده دارد. خود این شفاف نبودن مسئولیت باعث می‌شود با وجود تلاش‌های بسیار زیادی که صورت می‌گیرد، نتیجه مناسبی به‌دست نیاید.

مریم صداقت می‌افزاید: آموزش و پرورش مدعی است که امور دانش‌آموز را مادامی که در مدرسه حضور دارد به عهده دارد و این به عبارتی حرف درستی است. ولی در مورد دانش‌آموزی که از تحصیل بازمی‌ماند می‌گوید به‌قدری مسائل و فرایندها در این بخش در جریان است که نمی‌توانم سازوکار مجزایی تدوین کنم که این کودک را به مدرسه برگردانم و در مدرسه نگهدارم. از آن طرف، بهزیستی اقدامات دیگری را تا پشت درهای مدرسه انجام می‌دهد. یعنی ممکن است با کمک‌ سمن‌ها تلاش‌های زیادی کند و کودک را به فضای تحصیل برگرداند ولی بعد از آن، این مسئولیت را به‌ نظام آموزشی واگذار می‌کند و به سبب این‌که به‌اندازه کافی، گفت‌وگو و تعامل‌ سیستماتیک وجود ندارد، مسأله رها می‌شود. این مسأله نقص چشمگیری در رصد کودکان بازمانده از تحصیل است.