نامه پیشدستانه ایران، چین و روسیه به شورای امنیت، سنگربندی جدید در برابر تروئیکا؛
روایت ناتمام ۲۲۳۱ و آغاز دور تازهای از نزاع حقوقی
میرا قربانیفر
زمستان هنوز نرسیده، اما سوز سرمای سیاسی زودتر از موعد در راهروهای شورای امنیت پیچیده است. نیویورک خود را برای یکی از پرتنشترین جلسههای چند سال اخیر آماده میکند؛ جلسهای که قرار است در روز ۲۲ آذر برگزار شود و در آن، گزارش تازه دبیرکل سازمان ملل درباره روند اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ روی میز اعضای شورا قرار گیرد.
همزمان با انتشار همین گزارش است که نامه مشترک ایران، روسیه و چین به شورای امنیت، پیشاپیش صحن را در موقعیت صفآرایی و فشار متقابل قرار داده؛ نامهای که نه فقط واکنشی به اقدام تروئیکای اروپایی، بلکه تلاشی برای تعیین چارچوب خوانش حقوقی پیش از شروع مناقشه است.
این همزمانیِ گزارش و نامه باعث شده بسیاری از دیپلماتها معتقد باشند آذر امسال، لحظه آغاز فصلی تازه در پرونده ایران است؛ فصلی که نسبتش با سال ۲۰۲۶ و بحث مکانیسم ماشه آنقدر پیچیده و چندلایه است که حتی یک جمله در گزارش دبیرکل هم میتواند مسیر آینده را تغییر دهد.
سایه سنگین ۲۲۳۱ بر جلسه ۲۲ آذر
قطعنامه ۲۲۳۱ از همان روز تصویب، نه فقط ستون حقوقی برجام، که نقطه تلاقی روایتهای متضاد درباره برنامه هستهای ایران بود و حتی اکنون که سالها از فروپاشی عملی برجام گذشته، این قطعنامه همچنان در متن تمام مناقشهها حضور دارد.
هر گزارش دبیرکل درباره اجرای آن، تنها یک متن فنی نیست؛ سندی است که در آن بازتابی از اختلافات، وزنکشی قدرتها، برداشتهای فنی آژانس و وضعیت سیاسی روز دیده میشود.
«ساموئل ژبوگار»، نماینده دائم اسلوونی در سازمان ملل و رئیس دورهای شورای امنیت، در گفتوگویی رسمی اعلام کرد گزارش دبیرکل در دسامبر منتشر میشود و شورا پس از آن جلسهای برگزار خواهد کرد. او تأکید کرد اوایل ۲۰۲۶ کمیته نظارت بر تحریمها بار دیگر فعال میشود و رئیسی برای آن منصوب خواهد شد؛ جملهای که به سرعت در رسانههای بینالمللی بازتاب یافت و نشان داد از نگاه غرب، پرونده ایران هنوز در نقطه پایان قرار نگرفته است. اما مهمتر از همه، هشدار ژبوگار درباره نیاز به اجماع برای هر تصمیم و اختلاف عمیق میان اعضا بود؛ اختلافی که اکنون میان اروپا و آمریکا از یکسو و روسیه، چین و ایران از سوی دیگر شکل گرفته است.
نامه سهجانبه و سنگربندی جدید در برابر تروئیکا
در همین حال اما تهران، مسکو و پکن تصمیم گرفتند پیشدستانه وارد میدان شوند و نامهای مشترک از سوی سفرای این سه کشور در سازمان ملل منتشر شد؛ نامهای با لحن صریح و هدفمند که تلاش تروئیکای اروپایی برای فعالسازی مکانیسم ماشه را فاقد مبنای حقوقی دانست و بر پایانیافتن کامل قطعنامه ۲۲۳۱ تأکید کرد.
این نامه که بهعنوان سند رسمی شورای امنیت ثبت میشود، استدلالی روشن دارد و آن این که آمریکا نخستین ناقض برجام بوده و بدون حلوفصل تخلفهای واشنگتن، نمیتوان سازوکار ماشه را علیه ایران فعال کرد. همچنین در نامه تأکید شده مسیر مقرر در بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام طی نشده و کمیسیون مشترک هرگز تشکیل جلسه نداده؛ بنابراین اروپا حق استناد به بند ۱۱ قطعنامه را ندارد.
این نامه بیش از آن که پاسخ به اقدام تروئیکا باشد، نوعی چارچوبگذاری سیاسی و حقوقی برای روزهای آینده است.
اهمیت گزارش سازمان ملل چیست؟
اما اهمیت گزارش دبیرکل را نمیتوان صرفاً در حد یک ارزیابی فنی سنجید. این گزارش به دلیل زمان انتشار و فضای سیاسی حاکم بر شورای امنیت، میتواند جهتگیری ماههای آینده را تعیین کند و اگر دبیرکل بر شکافهای موجود، اختلاف نظرها یا مواردی که نیازمند همکاری بیشتر است تأکید کند، اروپا بلافاصله آن را بهعنوان سندی برای افزایش فشار سیاسی و حقوقی مورد استفاده قرار خواهد داد.
گزارش همچنین میتواند لقمه آمادهای برای بحث مکانیسم ماشه در سال ۲۰۲۶ باشد. اروپا و آمریکا مدتهاست در حال جمعآوری شواهدی هستند که نشان دهد بندهای نظارتی ۲۲۳۱ همچنان پابرجاست و ایران باید در چارچوب آن سنجیده شود.
سناریوهای پیش روی شورا چیست؟
هرچند پیشبینی محتوای گزارش دبیرکل آسان نیست، اما سه مسیر کلی روی میز تحلیلگران دیده میشود.
سناریوی اول بر این است که دبیرکل ترجیح خواهد داد متنی کاملاً فنی و کمتنش ارائه دهد. در این حالت، گزارش نه توصیه خاصی خواهد داشت و نه جملاتی که اروپا بتواند آن را مبنای استناد قرار دهد. این مسیر فضای فعلی را ادامه میدهد که در آن نه تنش عمیقتر میشود و نه به سمت حلوفصل پیش رود، بلکه پرونده در وضعیت انتظار باقی میماند تا سال آینده و موعد تصمیمگیری نهایی.
گزارش دبیرکل سازمان ملل سندی خواهد بود که اروپا میکوشد آن را بهعنوان ابزار فشار به کار گیرد و ایران تلاش میکند از آن فاصله بگیرد و نامه سهجانبه ایران، روسیه و چین نیز اعلام آغاز یک فصل تازه از همکاری حقوقی و سیاسی است؛ تلاشی برای آن که روایت غالب شورا به نفع آنها شکل بگیرد
سناریوی دوم اما جنبهای تهاجمیتر دارد. اگر گزارش لحنی انتقادیتر پیدا کند و به موضوعاتی مانند فعالیتهای موشکی، محدودیتهای نظارتی یا مواردی از عدم همکاری اشاره کند، اروپا از آن بهعنوان پشتوانهای برای افزایش فشار بهره خواهد برد. این سناریو ممکن است در کوتاهمدت فضای دیپلماتیک را ملتهب و پرونده را وارد مرحله فشارهای رسانهای و سیاسی کند.
سناریوی سوم بیش از همه بر نقش روسیه و چین تکیه دارد. این دو کشور در سالهای اخیر کوشیدهاند لحن گزارشها تعدیل شود و تنش در شورا گسترش پیدا نکند. اگر دبیرکل تحت تأثیر این دو کشور، گزارشی خنثی منتشر کند، اروپا با شکاف عمیقتری در شورای امنیت مواجه خواهد شد و پرونده احتمالاً وارد دورهای طولانی از فرسایش سیاسی میشود؛ وضعیتی که نه راهحل ایجاد میکند و نه مسیر
بحران را میبندد.
پیشبینی واکنش بازیگران جهانی
در برابر گزارش
اما در واشنگتن، نگاه به گزارش ۲۲۳۱ کاملاً راهبردی است. رسانههایی مانند واشنگتنپست و پولیتیکو آن را ابزاری برای تعیین مسیر سیاست آمریکا در سال ۲۰۲۶ توصیف کردهاند. برای دولت آمریکا نیز این گزارش فرصتی است تا جایگاه حقوقی خود را بازتعریف کند و مسیر بازگشت تحریمها را آماده سازد. از سوی دیگر اروپا نیز گزارش را مهمترین سند برای تصمیمگیری درباره آینده روابط خود با ایران میداند. همچنین براساس آن چه گاردین و اشپیگل از آن نوشتهاند، نشان میدهد اروپا به دنبال رسیدن به یک موضع واحد است؛ موضعی که سالهاست موفق به تثبیت آن نشده و اکنون انتشار این گزارش را فرصتی برای همگرایی میبیند.
در سوی دیگر، روسیه و چین تلاش میکنند روایت جدیدی را تثبیت کنند؛ روایتی که میگوید ۲۲۳۱ پایان یافته و هرگونه تلاش غرب برای بازگشت به نوعی نظارت یا فشار، بیاعتبار است. نامه مشترک آنها با ایران تنها بخشی از این تلاش است؛ اقدامی که قرار است تفسیر غالب آینده را شکل دهد.
در منطقه نیز دولتهای عربی خلیج فارس و اسرائیل با دقت تحولات را دنبال میکنند. گزارشهای الجزیره و الشرقالاوسط نشان میدهد هرگونه نشانه از افزایش تنش در شورای امنیت، به سرعت در محاسبات امنیتی و نظامی منطقه بازتاب خواهد یافت. برای آنها، پرونده هستهای ایران یک موضوع فرابرجامی است و هر تحول سیاسی در نیویورک، پیامد عملی در خاورمیانه دارد.
گزینههای ایران در آستانه ۲۰۲۶
ایران اکنون در موقعیتی حساس قرار گرفته است. از یک سو تنشهای سیاسی در شورا میتواند خطر بازگشت تحریمها را در سال آینده تشدید کند و از سوی دیگر همراهی روسیه و چین فرصتهایی برای مقاومت حقوقی ایجاد کرده است. مسیر پیش روی تهران، ترکیبی از دیپلماسی، چابکی حقوقی و مدیریت تبعات اقتصادی خواهد بود.
یکی از مهمترین گزینهها، حفظ و تقویت ائتلاف سهجانبه با روسیه و چین است. این سه کشور در نامه اخیر نشان دادهاند که در برابر تروئیکا قصد دارند یک جبهه واحد ایجاد کنند. تداوم این اتحاد برای کاهش اثرگذاری تلاشهای اروپا حیاتی است.
ایران همچنین بر استفاده از استدلالهای حقوقی تکیه دارد؛ استدلالهایی که میگوید اروپا مسیر حلوفصل اختلافات را طی نکرده و بنابراین نمیتواند به بندهای قطعنامه استناد کند. این خطوط دفاعی اگر در اسناد رسمی شورا ثبت شود، میتواند در سال ۲۰۲۶ سپری مؤثر در برابر اقدامهای احتمالی اروپا باشد.
گزینه دیگر تهران، مدیریت رابطه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. تجربه سالهای گذشته نشان داده هر گزارش منفی آژانس معمولاً در گزارش دبیرکل بازتاب مییابد و میتواند دست اروپا را برای فشار بازتر کند. کاهش تنش با آژانس، به معنای کمکردن احتمال شکلگیری سناریوی دوم است؛ سناریویی که در آن اروپا از هر عبارت انتقادی بهعنوان ابزار سیاسی استفاده خواهد کرد.
ایران اکنون در موقعیتی حساس قرار گرفته است. از یک سو تنشهای سیاسی در شورای امنیت میتواند خطر بازگشت تحریمها را در سال آینده تشدید کند و از سوی دیگر همراهی روسیه و چین فرصتهایی برای مقاومت حقوقی ایجاد کرده است. مسیر پیش روی تهران، ترکیبی از دیپلماسی، چابکی حقوقی و مدیریت تبعات اقتصادی خواهد بود
ایران همچنین باید آثار اقتصادی این روند را مدیریت کند. بازار داخلی به شدت به هر نشانه از بازگشت تحریمها حساس است. دیپلماسی اقتصادی، مدیریت فضای رسانهای و جلوگیری از التهاب در بازار انرژی بخشی از مسیری است که تهران ناگزیر باید آن را دنبال کند.
یک دعوای حقوقی و نبرد بر سر تفسیر
آنچه در راه است، بیش از آن که نزاعی سیاسی باشد، یک جنگ حقوقی تمامعیار است؛ جنگی که محور اصلی آن نه متن قطعنامه، بلکه تفسیر از آن است.
اختلاف اصلی بر سر این پرسشها شکل گرفته که آیا ۲۲۳۱ طبق بند ۸ پایان یافته یا نه؛ آیا اروپا مسیر حلوفصل اختلافات را طی کرده؛ آیا خروج آمریکا در سال ۲۰۱۸ حق غرب برای استفاده از اسنپبک را سلب میکند؛ و آیا گزارش دبیرکل میتواند در این میان نقش سند میانی را بازی کند. پاسخ ایران به همه این پرسشها روشن است؛ از نگاه تهران، پرونده ایران در شورای امنیت بسته شده و غرب دیگر حق بازگشایی آن را ندارد.
اما اروپا روایت دیگری میدهد و میگوید سازوکارهای نظارتی ۲۲۳۱ همچنان پابرجاست و پایان ۲۲۳۱ به معنای پایان مسئولیتهای نظارتی نیست.
این تضاد، موتور محرکه دعواهای حقوقی آینده است و تا زمانی که اجماعی ایجاد نشود، هر طرف در مسیر خود به پیش خواهد رفت.
۲۲ آذر؛ شروع فصل تازه روایتها از سازمان ملل
۲۲ آذر نه نقطه پایان است و نه لحظه یک تصمیم فوری؛ این روز بیشتر شبیه پرده اول از صحنهای بزرگتر است؛ صحنهای که قرار است در سال آینده و همزمان با نزدیک شدن به ۲۰۲۶ به اوج خود برسد.
گزارش دبیرکل سندی خواهد بود که اروپا میکوشد آن را بهعنوان ابزار فشار به کار گیرد و ایران تلاش میکند از آن فاصله بگیرد یا دستکم اثر سیاسی آن را خنثی کند. نامه سهجانبه ایران، روسیه و چین نیز اعلام آغاز یک فصل تازه از همکاری حقوقی و سیاسی است؛ تلاشی برای آن که روایت غالب شورا به نفع آنها شکل بگیرد.
تنشها در شورای امنیت به نظر میرسد نه تنها در ماههای آینده کاهش نخواهد یافت، بلکه با نزدیک شدن به ۲۰۲۶ افزایش نیز خواهد داشت. همه طرفها میدانند نبرد اصلی هنوز آغاز نشده و ۲۲ آذر فقط اعلام ورود به مرحلهای تازه است؛ مرحلهای که در آن آینده نظم امنیتی منطقه، چشمانداز تحریمها و شکل رابطه ایران با غرب دوباره زیر سایه ۲۲۳۱ قرار خواهد گرفت.
اینگونه است که جلسه ۲۲ آذر، فراتر از یک نشست فنی، به لحظهای تعیینکننده در تقویم دیپلماسی ایران تبدیل میشود؛ لحظهای که از آن به بعد، پرونده هستهای وارد فصل تازهای از جدال حقوقی، سیاسی و ژئوپلیتیک خواهد شد.
آستانه این جدال تازه از همین امروز آغاز شده و از آن پس هر کلمه در گزارش دبیرکل، هر موضعگیری در شورا و هر نامهای که ثبت میشود، بخشی از روایتی خواهد بود که مسیر آینده را رقم میزند.
دیدگاه تان را بنویسید