ایران در مواجهه با مکانیسم ماشه راه مقاومت را برمیگزیند یا دیپلماسی فعال را؟
چشمانداز آینده، ترکیبی از عدم قطعیت و پیچیدگی

کیا مقدم
فعالسازی مکانیسم ماشه به معنای بازگشت تمامی تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران است که پیش از توافق هستهای برجام، در قالب شش قطعنامه بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ به تصویب رسیده بودند. نکته حائز اهمیت این است که با اجرای این قطعنامهها، ایران بار دیگر ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار میگیرد. این بدان معناست که وضعیت هستهای ایران به عنوان تهدیدی برای امنیت بینالمللی تلقی میشود، امری که میتواند بهانهای برای اقدامات شدیدتر برای برخی کشورها باشد. هرچند ایالات متحده در حال حاضر تمایلی به اقدام نظامی نشان نمیدهد، اما گزارش الشرقالاوسط حاکی از آن است که آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان در حال تهیه پیشنویس قطعنامهای بر اساس فصل هفتم هستند که میتواند راه را برای چنین اقداماتی هموار کند.
روابط ایران با قدرتهای شرقی، به ویژه چین و روسیه، در کنار غرب، ابعاد پیچیدهای دارد. این دو کشور، با وجود عضویت دائم در شورای امنیت، در گذشته به تحریمهای ضدایرانی رأی مثبت دادهاند و اکنون نیز توانایی آنها در کنترل تحولات بینالمللی و تأثیرگذاری بر مسائل ایران محدود است
ایران استدلال میکند که کشورهای غربی، به ویژه اروپاییها، خود در ابتدا مفاد برجام را نقض کردهاند و بنابراین حق درخواست فعالسازی این سازوکار را ندارند. محمدجواد ظریف، وزیر پیشین امور خارجه، این اقدام را سوءاستفاده از شورای امنیت و احیای غیرقانونی قطعنامههای لغو شده خوانده که تنها نقش دیپلماتیک اروپاییها را از بین میبرد. سیدعباس عراقچی، وزارت امور خارجه ایران نیز با ارسال نامهای به دبیرکل سازمان ملل و رئیس شورای امنیت، بر غیرقانونی بودن این اقدام و عدم تعهد ایران به تبعیت از آن تأکید کرده است. در همین راستا، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس، نیز اجرای اسنپبک را غیرقانونی دانست و هشدار داد «در صورتی که کشوری بخواهد بر اساس این قطعنامههای غیرقانونی اقدامی علیه ایران انجام دهد، با اقدام متقابل و جدی ایران روبرو خواهد شد و سه کشور اروپایی بانی این اقدام غیرقانونی هم واکنش ما را خواهند دید».
با این حال، کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، تأکید کرده که بازگشت تحریمها به معنای پایان دیپلماسی با ایران نیست و راهحل پایدار تنها از طریق مذاکره ممکن است. او همچنین از ایران خواسته است تا همکاری کامل خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را از سر گیرد. این اظهارات نشان میدهد که غرب، با وجود اعمال تحریمها، همچنان دریچه دیپلماسی را کاملاً نبسته است، هرچند که شرایط کنونی، بنبست دیپلماتیک طولانیمدت را محتمل میسازد.
واقعیتهای پیچیده روابط ایران و غرب
فعالسازی مکانیسم ماشه، نمادی از شکست دیپلماسی و بازگشت به دوران تقابل است. ایالات متحده، که از زمان خروج یکجانبه از برجام تحریمهای گستردهای را علیه ایران اعمال کرده، همچنان بر رویکرد فشار حداکثری تأکید دارد. اگرچه مقامات آمریکایی مانند مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا از دیپلماسی به عنوان یک گزینه سخن میگویند، اما در عمل، واشنگتن تمایلی به مذاکره بدون پیششرط و با هدف نابودی تأسیسات هستهای ایران ندارد.
اروپا نیز، با وجود تلاشهای اولیه برای حفظ برجام، در نهایت با ایالات متحده همسو شده است. دیپلماتهای اروپایی اعلام کردهاند که به راهبرد سال ۲۰۰۳ شامل ترکیبی از فشار و گفتوگو بازمیگردند. این راهبرد، که پیش از برجام نیز دنبال میشد، نشاندهنده عزم اروپا برای اعمال فشار بیشتر بر ایران است. اتحادیه اروپا نیز بدون تأخیر، روند بازگرداندن تحریمهای تعلیق شده خود را آغاز خواهد کرد. این همسویی، به گفته کارشناسان با هدف حفظ اهرمهای فشار بر ایران صورت گرفته است.
در این میان، ایران ادعاهای سه کشور اروپایی و آمریکا مبنی بر بازگشت قطعنامههای لغوشده را رد کرده و بر قصور آنها در اجرای تعهدات برجامی و حمایت ضمنی از تجاوزات اسرائیل تأکید میکند. تهران معتقد است که اقدامات اعتمادسازش نه تنها کافی، بلکه فراتر از تعهدات برجامی بوده است. این وضعیت، روابط ایران با غرب را در یک دور باطل از اتهامزنی قرار داده است. تنشهای منطقهای و بینالمللی نیز بر این روابط سایه افکنده با این حال، امر مسلم اینکه غرب با یک صدای واحد، خواهان محدود کردن برنامه هستهای و موشکی ایران است و دیپلماسی، اگرچه کاملاً متوقف نشده، اما در بنبست عمیقی قرار گرفته است.
دیپلماسی فعال و هوشمندانه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای غربی، همچنان یک گزینه حیاتی است. ایران نباید تصور کند که با فعالسازی مکانیسم ماشه، تمام پلهای ارتباطی با غرب قطع شده است. تهران باید متناسب با منافع ملی و شرایط بینالمللی، راههای جدیدی برای گفتوگو و همکاری تعریف کند
شرق؛ شرکای محتاط در میان توفان تحریمها
روابط ایران با قدرتهای شرقی، به ویژه چین و روسیه، در کنار غرب، ابعاد پیچیدهای دارد. این دو کشور، با وجود عضویت دائم در شورای امنیت، در گذشته به تحریمهای ضدایرانی رأی مثبت دادهاند و اکنون نیز توانایی آنها در کنترل تحولات بینالمللی و تأثیرگذاری بر مسائل ایران محدود است؛ به عنوان مثال، پیشنهاد آنها برای تمدید فنی قطعنامه ۲۲۳۱ به مدت شش ماه رأی نیاورد. با این حال، چین و روسیه به همراه ایران نامهای به رئیس شورای امنیت ارسال کرده و ضمن اعلام ضمنی عدم پایبندی به قطعنامههای بازگشته، خواستار مذاکره میان تمامی طرفهای برجام شدهاند. اما واقعیت این است که در رأیگیریهای اخیر، تنها چهار کشور به نفع ایران رأی دادهاند که نشاندهنده محدودیتهای حمایت این دو کشور و ارجحیت منافع ملی آنها بر هرگونه حمایت بیقید و شرط از ایران است.
با اینکه برخی کشورها مانند چین و روسیه به تجارت با ایران ادامه میدهند، دور زدن تحریمها هزینههای سیاسی و اقتصادی در پی خواهد داشت. کارشناسان پیشبینی میکنند که محاصره کامل بعید است، اما افزایش هزینهها حتمی خواهد بود. این بدان معناست که حتی شرکای شرقی ایران نیز نمیتوانند به طور کامل از تبعات تحریمهای بینالمللی مصون بمانند و همکاری با ایران برای آنها نیز با چالشها و هزینههایی همراه است. سؤال کلیدی این است که در صورت خروج ایران از معاهده انپیتی، آیا چین و روسیه همچنان در کنار ایران خواهند ماند یا خیر، که این پرسش ابعاد واقعی و محدودیتهای روابط ایران با شرق را نمایان میسازد.
راهکارهای پیش روی ایران؛ از مقاومت تا دیپلماسی هوشمندانه
در مواجهه با بازگشت تحریمهای بینالمللی و بنبست دیپلماتیک، ایران در یک دوراهی استراتژیک قرار گرفته است. راهکارهای پیش روی ایران، ترکیبی از مقاومت، دیپلماسی هوشمندانه و اتکا به ظرفیتهای داخلی و منطقهای است. تهران صریحا اعلام کرده که تحریمهای بازگشته را به رسمیت نمیشناسد و پاسخ مقتضی و قاطع نشان خواهد داد. این رویکرد، نشاندهنده عزم ایران برای مقاومت در برابر فشارهاست، اما نوع و دامنه این پاسخ باید به گونهای باشد که ضمن حفظ بازدارندگی، به تشدید بیرویه تنشها منجر نشود.
در کنار این مقاومت، تقویت همکاریهای منطقهای و شرقی نیز در دستور کار قرار دارد. مسعود پزشکیان، رئیسجمهور بر تقویت ارتباطات با همسایگان و کشورهای دیگر تأکید کرده است. در شرایطی که غرب فشارها را افزایش میدهد، تمرکز بر ظرفیتهای منطقهای و توسعه روابط اقتصادی و سیاسی با کشورهای شرقی، میتواند بخشی از آثار تحریمها را خنثی کند، هرچند این همکاریها نیز با محدودیتهایی روبروست.
دیپلماسی فعال و هوشمندانه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای غربی، همچنان یک گزینه حیاتی است. ایران نباید تصور کند که با فعالسازی مکانیسم ماشه، تمام پلهای ارتباطی با غرب قطع شده است. تهران باید متناسب با منافع ملی و شرایط بینالمللی، راههای جدیدی برای گفتوگو و همکاری تعریف کند. در همین راستا، وزیر خارجه، نیز بر پایبندی ۲۰ ساله ایران به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای و لزوم دیپلماسی تأکید کرده است.
در خصوص خروج از معاهده انپیتی، این گزینه به عنوان یک اهرم مذاکراتی توسط برخی نمایندگان مطرح شده است. با این حال، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تأکید کرده که خروج از NPT به اجماع ملی نیاز دارد و تاکنون تصمیمی در این خصوص گرفته نشده است. تجربه سه سال گذشته، که با وجود خالصسازی ارکان دولت و تسلط تندروها، تلاشی برای خروج از NPT صورت نگرفت و حتی مذاکرات با آمریکا تا مرحله توافق پیش رفت، نشان میدهد که این گزینه، پیچیدگیهای فراوانی دارد و حتی تندروها نیز در عمل به مصلحتسنجی و هزینه فایده توجه میکنند. اتخاذ چنین تصمیمی نیازمند بررسی دقیق پیامدهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی آن در سطح ملی و بینالمللی است. نهایتاً، تقویت بنیه دفاعی و حفظ انسجام ملی از مؤلفههای کلیدی برای حفظ منافع و امنیت ملی ایران محسوب میشود. قالیباف بیان کرده که تنها راه بازدارندگی دشمن، تقویت مؤلفههای قدرت، خصوصاً بنیه دفاعی و حفظ انسجام ملی است. این رویکرد، در کنار دیپلماسی، میتواند به عنوان یک استراتژی مکمل عمل کند. همچنین، شفافسازی برای افکار عمومی داخلی و جهانی از اهمیت بالایی برخوردار است.
چشمانداز آینده؛
لزوم استراتژی جامع و واقعبینانه
چشمانداز آینده، ترکیبی از عدم قطعیت و پیچیدگی است. بنبست دیپلماتیک ممکن است طولانی شود و روابط ایران با غرب همچنان متشنج باقی بماند. در این میان، نقش شرکای شرقی ایران، هرچند مهم، اما محدودیتهای خاص خود را دارد. توانایی ایران در مدیریت تنشها، حفظ حقوق هستهای خود، و در عین حال، جلوگیری از انزوای کامل، به میزان هوشمندی و انعطاف این کشور در تعامل با بازیگران کلیدی بستگی دارد.
مقامات ایرانی، از رئیسجمهور تا وزیر خارجه و رئیس مجلس، به لزوم دیپلماسی و گفتوگو اشاره کردهاند، اما در عین حال، بر عدم تسلیم در برابر فشار و لزوم قویشدن نیز پافشاری میکنند. این دوگانگی، نیاز به یک توازن دقیق دارد. در نهایت، موفقیت ایران در عبور از این مرحله حساس، به انسجام داخلی، اتخاذ تصمیمات واقعبینانه و طراحی یک سیاست خارجی چندوجهی بستگی دارد که بتواند در عین دفاع از منافع ملی، از تشدید بحرانها جلوگیری کرده و راه را برای یک راهحل پایدار و توافقی هموار سازد.
دیدگاه تان را بنویسید