محبوبه ولی

چهارشنبه گذشته، جایگاه‌های عرضه بنزین، نمایشی بود از وحشت مردم از یک «دروغ». البته شاید دروغ نبود و راست بود؛ چه کسی می‌داند؟ چه کسی می‌داند که اصلا از اول قرار نبوده که بنزین از پنجشنبه شب سهمیه‌بندی شود با سهمیه 60 لیتر و قیمت 2500 تومان برای بنزین آزاد؟ حتما دولت و مقامات دولتی می‌دانند؛ اما دانسته‌های مقامات دولتی چقدر باورپذیر است و چقدر از جامعه به آنها اعتماد می‌کند؟ همانطور که در جریان سیل و زلزله‌ها، تعداد کسانی که باور نمی‌کنند هلال احمر و نهادهای دولتی و حاکمیتی کمک‌هایشان را به حادثه‌دیدگان برسانند، بسیار زیاد است و این گونه می‌شود که ترافیک جاده‌ای راه می‌افتد از خودروهای سبک و سنگینی که از سر بی‌اعتمادی به دولت و حاکمیت ترجیح داده‌اند خودشان به میدان بروند! 

از جامعه‌شناسان گرفته تا سیاسیون همگی از خطر فقدان سرمایه اجتماعی و بحران بی‌اعتمادی می‌گویند. کار به جایی رسیده که مقامات کاسه گدایی اعتماد به سوی مردم می‌گیرند. یکی از آخرین دفعاتش دو ماه پیش بود که روحانی به گلستان رفت و گفت: «از مردم می‌خواهیم به دولت به این معنا که ما به فکر مردم هستیم و شب‌ها خواب راحت نداریم اعتماد کنند، چون تحت هر شرایطی در حال برگزاری جلسات هستیم و روز برای ما مطرح نیست.» واکنش مردم در شرایط سیاسی و اقتصادی کنونی به چنین حرف‌هایی نگاهی توأم با سوء‌ظن و بدبینی است؛ واکنشی که دولت و حاکمیت باید فکری برای آن بکنند؛ اما برعکس همه چیز را طوری پیش می‌برند که این سوء‌ظن را افزایش دهند. 

تجربه‌های تاریخی!

وقتی وزرای نفت و کشور و دیگر مقامات دولت روز چهارشنبه، سهمیه‌بندی بنزین از پنجشنبه را تکذیب کردند، ظاهرا اعتمادی به آقای وزیر و دیگر اعضای دولت نشد؛ چراکه صف‌های بنزین همچنان طویل بود و آگهی‌های فروش دبه‌های چندین لیتری بنزین در برنامه «دیوار» هم به این صف‌ها اضافه شد. یکی از دلایل این بی‌اعتمادی را می‌توان در تجربه تاریخی مردم در موارد مشابه جستجو کرد. تجربه تاریخی آنها می‌گوید که «شایعه‌ها» معمولا باورپذیرتر از تکذیب‌ها هستند؛ مخصوصا اگر پای «گرانی» در میان باشد!

اردیبهشت پارسال بود که خبر افزایش 25 تا 50 درصدی عوارض آزادراه‌ها تیتر رسانه‌ها شد. عباس آخوندی، وزیر وقت راه این خبر را تکذیب کرد و گفت: «چه کسی گفته عوارض آزادراه‌ها تا این مقدار افزایش داشته است؟» چند روز بعد امیر امینی، معاون او گفت که «از نیمه سال ۹۵ و کل سال ۹۶ افزایش قیمت نداشته‌ایم و اکنون پس از ۱۸ ماه میانگین ۲۰ درصد نرخ عوارض آزاد راه‌ها افزایش یافت.» و این چنین شد که نرخ عوارض آزادراه‌ها با اعلام معاون وزیر و بی‌خبری وزیر افزایش یافت! سال 94 برای افزایش قیمت اقلام خوراکی، دولت همین نسخه را پیچید؛ نعمت‌زاده، وزیر وقت صنعت دولت روحانی از ابلاغ بخشنامه افزایش قیمت برخی کالاهای اساسی تا سقف 6 درصد به وزارتخانه صنعت خبر داد و نوبخت، معاون اول رئیس‌جمهوری این افزایش را موکدا تکذیب کرد؛ اما آنچه رخ داد افزایش ناباورانه قیمت اقلام اساسی در آن زمان بود. 

 مرحوم صابری اگر زنده بود می‌دید که نسخه قدیمی تکذیب و تأییدها نه تنها منسوخ نشده بلکه آنقدر استفاده شده که دیگر نخ‌نما شده! اما آنچه در این بین مهم است، نه صرفا افزایش قیمت‌ها و ابعاد اقتصادی آن، بلکه ایجاد بی‌اعتمادی‌ و احساس ناامنی در میان مردم است

آونگی برای هیپنوتیزم

نان و آب و برق و گاز و کرایه تاکسی و خودرو و قص‌علی‌هذا همگی بارها و بارها به این روش گران شده‌اند. این شیوه صرفا مورد استفاده دولت نیست و سابقه‌اش هم به این دولت و این شش سال بازنمی‌گردد؛ 20 سال پیش مرحوم کیومرث صابری یا همان گل آقای طناز دهه‌‌های 60 و 70 هم «دو کلمه حرف حسابش» به همین ماجرا اشاره کرده بود که «نسخه دولت برای گرانی بنزین بدین شکل است که ابتدا یکی از بزرگان تاکید می‌کنند که بنزین گران نمی‌شود، بعد فلان مسئول اعلام می‌کند که بنزین گران شد؛ بعد مسئول دیگری به شدت تکذیب می‌کند و درنهایت مردم در لابلای این تاکید و تکذیب‌ها با چشمانی از حدقه بیرون زده می‌بینند که بنزین گران شد!»

مرحوم صابری اگر زنده بود می‌دید که این نسخه قدیمی نه تنها منسوخ نشده بلکه آنقدر استفاده شده که دیگر نخ‌نما شده! اما آنچه در این بین مهم است، نه صرفا افزایش قیمت‌ها و ابعاد اقتصادی آن، بلکه بی‌اعتمادی‌ و در عین حال احساس ناامنی است که دولت‌ها در مردم ایجاد می‌کنند. وقتی از مردمی که با شایعه گران شدن هر چیزی برای خرید آن صف می‌کشند، گلایه می‌کنیم نباید نقش چنین سیاست‌هایی که دولت‌ها در پیش می‌گیرند و مردم را در چنین هراس‌هایی قرار می‌دهند، کم ببینیم. 

چنین شیوه‌ای دهه‌هاست که در ایران از سوی دولت‌ها و دیگر نهادها استفاده می‌شود؛ این نهادها پاندول هیپنوتیزم را جلوی صورت ملت می‌گیرند و همزمان که این پاندول در حال حرکت از سوی تایید به سوی تکذیب و برعکس است و مخاطبش را هیپنوتیزم می‌کند، آنها کار خود را می‌کنند و تمام. 

اخبار غیررسمی از گرانی بنزین و 60 لیتر سهمیه ماهانه می‌آید، دولت تکذیب می‌کند، نمایندگان مجلس از دولت خواهش می‌کنند که این کار را نکند چون مردم توانش را ندارند و کارشناسان اقتصادی هشدار گرانی‌های چندین برابر می‌دهند و ... همینطور این آونگ در رفت و آمد است تا اینکه بنزین گران می‌شود! شاید این شیوه در کوتاه مدت مانع واکنش‌های شدید جامعه شود و کار دولت‌ها را راه بیندازد، اما در درازمدت اعتماد مردم به نهادهای اجرایی و تصمیم‌گیر را مخدوش می‌کند، به طوری که وقتی رئیس‌جمهوری از مردم می‌خواهد که دلار نخرند، برعکس صف‌ها برای خرید دلار تشکیل می‌شود یا وقتی از مردم می‌خواهند که مانند مردم ترکیه ارز و طلاهایشان را در اختیار دولت بگذارند، کسی پا پیش نمی‌گذارد.

 حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در توئیتی در صفحه شخصی خود نوشته است: «انتشار و تکذیب خبر سهمیه‌بندی بنزین مصداق روشنی از ضعف اطلاع‌رسانی دولت بود. بعید می‌دانم این بازی با احساسات مردم توسط بخشی از دولت اتفاقی و سهوی باشد.» 

پا جای پای ترامپ!

بازی روانی ترامپ با اقتصاد ایران بیش از تحریم‌هایش آسیب زد. او ابتدا تهدید به اعمال تحریم‌ها کرد، خبرها ضد و نقیض بود و هیچ چیز قطعی نبود؛ در فاصله اعلام تحریم تا اعمال تحریم، بازی روانی ایجاد شد که ضربه بزرگی به اقتصاد و همینطور امنیت روانی مردم زد. سناریوی ترامپ که در آمریکا طراحی شد، حالا دارد از داخل کشور بر سر بنزین تکرار می‌شود.  آنطور که از شواهد و قرائن برمی‌آید دولت در آینده نزدیک بنزین را سهمیه‌بندی کرده و آن را گران هم خواهد کرد. هیچ‌کس نمی‌تواند منکر تورمی که افزایش قیمت بنزین با خود می‌آورد بشود. حتی برخی اقتصاددانان مطرح می‌کنند که هر واحد افزایش نرخ بنزین، قیمت کالاهای اساسی را سه تا پنج برابر افزایش می‌دهد! اما حالا با شایعات و اخبار غیررسمی که جنجال آفریده و مردم را به هول و ولای ذخیره بنزین انداخته، با جو روانی که ایجاد می‌کنند موج افزایش قیمت‌ها را پیش از اجرای طرح دولت درباره بنزین، به راه خواهند انداخت.  

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در توئیتی در صفحه شخصی خود نوشته است: «انتشار و تکذیب خبر سهمیه‌بندی بنزین مصداق روشنی از ضعف اطلاع‌رسانی دولت بود. بعید می‌دانم این بازی با احساسات مردم توسط بخشی از دولت، اتفاقی و سهوی باشد.» 

حال باید دید آیا مجلس بررسی می‌کند که این اتفاق سهوی بوده یا عمدی؛ اگر سهوی بوده که نشانه کوتاهی دولت است و نابلدی دولت‌ها برای در میان گذاشتن تصمیماتشان با مردم و اگر عمدی بوده نشانه پشت پرده‌های پیچیده!  در این میان، بلاتکلیف و سردرگم مردمی که می‌خواهند اعتماد کنند اما نه نشانه‌ای از صداقت می‌بینند و نه تجربه‌های تاریخی‌شان به آنها می‌گوید که می‌توانند اعتماد کنند؛ مردمی که دولتمردان قول حفظ شأن و کرامتشان را به آنها می‌دهند بعد این چنین شأن و کرامتشان در صف‌های طویل مایحتاج روزانه‌شان به فنا می‌رود! هم باید بار تورم ناشی از تحریم بیگانه را بکشند هم تورم ناشی از گرانی بنزینی که گفته می‌شود در تولید آن خودکفا شده‌ایم!