عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفت: این که شهدای خدمت به عدد هشت رسیده و لحظاتی قبل از شهادت طوفان عظیمی در آسمان مشهد پیدا شد، معلوم است که این شهادت خیلی معنا دارد. فلسفه این شهادت را فقط عرفای بزرگ می‌دانند. 

محسن رضایی، در مراسم بزرگداشت شهدای خدمت ادامه داد: شهید رئیسی به من گفت یک روز قبل از ثبت نام در انتخابات، یکی از مردان خدا به من زنگ زد و گفت شما حتما باید ثبت‌نام کنی.

احمدزیدآبادی تحلیلگر سیاسی، در کانال تلگرام خود در مطلبی با عنوان «صد واویلا!»، این سخنان محسن رضایی را نقد کرد.

وی نوشت:

محسن رضایی: «اینکه لحظاتی قبل از سقوط بالگرد رئیس‌جمهور، یک طوفان عظیم در آسمان مشهد پیدا شد، مشخص می‌کند که این شهادت خیلی 

معنا دارد.»

وقتی پای این نوع بحث‌ها به سیاست باز می‌شود، یک ناظر بی‌طرف از خود می‌پرسد، آیا گویندۀ این قبیل سخنان واقعاً از روی اعتقاد قلبی صحبت می‌کند؟ در بهترین وضعیت، فرض بر این است که از روی باور قلبی است. نتیجه‌اش چه می‌شود؟ نتیجه‌اش این می‌شود که امر سیاست به عنوان علم یا دانشی مبتنی بر تحلیل داده‌ها و ارزیابی هزینه و فایدۀ یک عمل، صورت ابطال‌ناپذیر و متافیزیکی به خود می‌گیرد. نتیجۀ این یکی چه می‌شود؟ نتیجه‌اش این می‌شود که همه به خود حق می‌دهند که از خود، نزدیکان‌، و دوستان‌شان قدیس‌سازی کنند و کارهای خود را به ارادۀ خدا و الهام گرفته از مشیت باری‌تعالی نسبت دهند. نتیجۀ این یکی چه می‌شود؟ نتیجه‌اش این می‌شود که اگر کسی در این مورد تشکیک کرد یا ادعا را نپذیرفت، به عنوان ملحد و کافر، تکفیر و با مجازات مرگ روبرو شود! بدین ترتیب، سیاست که امری از هر جهت دنیوی و هدف از آن بهروزی و بهزیستی مردم یک سرزمین است به نزاع خونین بر سر خوارق عادات و ادعاهای متافیزیکی تبدیل شود و ملتی را به سمت انحطاط و نابودی بکشد.

آیا آقای رضایی که 47 سال است در عالی‌ترین مناصب نظامی و سیاسی این کشور حضور داشته است، از پیامدهای ادعای خود بی‌اطلاع است؟ اگر بی‌اطلاع است که واویلا! اگر هم بی‌اطلاع نیست که صدواویلا!