فعال سیاسی اصلاح طلب و تحلیلگر سیاسی در پاسخ به این پرسش که اگر به گذشته برگردید، سفارت را تسخیر نمی‌کنید؟، گفت: آن اتفاق متعلق به زمان دیگری است. چنین سوالی را نمی‌شود مطرح کرد. اما الان که نگاه می‌کنیم می‌بینیم که در تله همان مسیر افتادیم. یعنی به جای آن‌که آن را به یک حادثه موقت تبدیل کنیم، آن را به یک استراتژی بلندمدت تبدیل کردیم. آمریکا شاه را پذیرفته بود. حتی اگر ما آن را یک نقشه در نظر می‌گرفتیم، نباید آن را به استراتژی بلندمدت تبدیل می‌کردیم تا تمام حیثیت سیاسی و توسعه کشور را گروگان یک نوع نگاه نسبت به غرب و نسبت به آمریکا کنیم.

ابراهیم اصغرزاده در «کافه خبر» خبر آنلاین افزود: آن زمان شرایط این گونه نبود. ایران در مدار جاذبه آمریکا قرار داشت. یک جهان دوقطبی وجود داشت. طبعا شرایط آن زمان قابل تحلیل نیست. اما ما تصور نمی‌کردیم که یک اقدام دانشجویی، روی منافع ملی کشور سایه بیندازد و به یک جریان هویتی تبدیل شود که دائما یک دشمن خارجی وجود داشته باشد و به تبع آن در داخل عوامل داخلی را دشمن نامگذاری کنیم.

به گفته وی، اشکال قضیه این بود که بعدها حکومت با استفاده از این ابزار هویتی و تبدیل کردن آمریکا و غرب به عنوان یک دشمن دائمی، سعی کرد برای خود مشروعیت ایجاد کند و شرایطی ایجاد کند که منافع ملی کاملا تحت پوشش منافع ایدئولوژیک قرار بگیرد و اتفاقاتی که در این بیشتر از چهار دهه رخ داده است رقم بخورد.

راهی جز بازگشایی سفارت ایران و آمریکا نیست

این فعال سیاسی ادامه داد: در حال حاضر اصلا راهی جز بازگشایی سفارتخانه دو کشور نداریم. اگر غیر از این باشد، یعنی بخواهیم همین مسیر را ادامه دهیم، همین اتفاقاتی که تاکنون رخ داده می‌افتد. الان همه مردم کوچه و خیابان هم، که تحلیلگر سیاسی نیستند، وقتی به وضع معیشتی خود نگاه می‌کنند، مساله را به این ربط می‌دهند که چرا با دنیای غرب و بخصوص با آمریکا دچار چنین تزاحمی هستیم. خیلی کشورها در دنیا هستند که با هم دشمن هستند اما با همدیگر رابطه و تماس دارند و به هم ایراد می‌گیرند و نقد می‌کنند. اما اتفاقی که در مورد ایران رخ داده، آن است که ایران و همچنین آمریکا این موضوع را حیثیتی کرده‌اند.

به گفته وی، ایران، از دید آمریکا، یک حکومت تئوکرات تروریست است که قابل اصلاح نیست. از دید ایران هم آمریکا یک حکومت مداخله‌جو و دنبال براندازی در ایران است. با این دو پایه تحلیلی، وضعیت کشور همین‌گونه ادامه پیدا خواهد کرد. آمریکا یک ابرقدرت و دارای پشتوانه اقتصادی بزرگی است و دارای مزیت نظامی است. یک دوم هزینه‌های نظامی دنیا متعلق به آمریکا است. یک چهارم GDP دنیا متعلق به آمریکا است. بسیاری از شرکت‌ها و دستگاه‌هایی که دارای تولید های‌تک هستند در آمریکا هستند. این وضعیت جدایی به ضرر ما است. فکر می‌کنم ناچاریم از این عبور کنیم.

وی گفت: در طول سال‌های گذشته نیز به‌خصوص در زمان آقای کلینتون، آقای اوباما و حتی این اواخر در دوره بایدن دو کشور تلاش‌هایی کرده‌اند. در ایران هم چه در دوره آقای خاتمی و چه دوره آقای روحانی تلاش‌هایی صورت گرفت تا این دو کشور به هم نزدیک شوند. اما هر موقع اراده‌ای در این دو کشور شکل گرفت که نزدیک شوند و مناسبات مثبتی باهم داشته باشند و نیرویی فعال شد، تندروهایی در آمریکا و در ایران به مخالفت برخاستند.

اصغرزاده تصریح کرد: الان به نظرم وضع فرق می‌کند. موقعیت ما در منطقه متفاوت است. منافع ملی ما حکم می‌کند که باتوجه به مسائل ژئوپلتیک و امنیتی و وضعیت اقتصادی و معیشتی کشور و مردم، در سیاست خارجی خود بازبینی کنیم.