احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «لحظۀ خداحافظی!» نوشت:

«بازتاب مطلبی که خطاب به حامد اسماعیلیون نوشتم، مرا نسبت به آیندۀ این کشور از هر جهت روشن کرد؛ گرچه پیش از آن هم، برایم کم و بیش روشن بود.

از فحاشی چارپاداری تا تهدید به قتل و تجاوزِ جنسی، بخشی از واکنش افرادی بود که در فضای مجازی و غیرمجازی به حمایت از آقای اسماعیلیون نثارم کردند.

من این سرزمین را سرزمین عطار و سنایی و مولوی و خیام و حافظ و سعدی می‌دانستم. هرگز فکر نمی‌کردم بخشی از مردم این سرزمین روزی به این نقطه برسند. حالا که رسیده‌اند، دیگر جای حضور من نیست. به هر حال، من هم از پوست و گوشت و خون و عصب ساخته شده‌ام. فشارها از همه سوست و من چنان تنها و غریب مانده‌ام که مرگ را بر هموطنی با چنین افرادی ترجیح می‌دهم.

این لحظه، لحظۀ خداحافظی من با سیاستی است که می‌خواهد با این شیوه و روش پیش برود. من این صحنه را ترک می‌کنم، چون هیچ رگی در وجودم با آن سنخیت ندارد و با سرتاسرش بیگانه‌ام.

از این به بعد، بر نوشتن کتاب‌هایم متمرکر می‌شوم و در این کانال نیز فقط در بارۀ تاریخ و امور انتزاعی می‌نویسم و کلامی از آنچه در این کشور می‌گذرد و خواهد گذشت، نخواهم نوشت. این تصمیم برگشت‌ناپذیر است.

اگر ممنوع‌الخروج نبودم و پاسپورت داشتم، برای مدتی به یاد دوران شکوفایی فرهنگ ایران، به سمرقند یا بخارا می‌رفتم و یا راهی عراق می‌شدم و به یادِ لحظه‌های غربت و مظلومیت علی در جوار مسجد کوفه ساکن می‌شدم.

با این همه، من عاشق وطنم هستم. برایش دعای خیر می‌کنم و این تنها کاری است که فعلاً از دستم برمی‌آید.»

برخی فعالان سیاسی به خداحافظی زیدآبادی از سیاست واکنش نشان دادند .

 لطفا محکم بمان!

عبدالله گنجی  خطاب به او نوشت: «لطفا محکم بمان».

به گزارش همشهری آنلاین،‌ ‌ مدیر مسئول روزنامه همشهری در توئیتی یادآور شد:

«زیدآبادی مخالف مبنایی ج.ا و منتقد روشی اپوزیسیون برانداز است. ما با او که اساس را قبول ندارد بارها گفتگو کردیم (در رسانه، دانشگاه، سیما) اما کسانی که صرفا اختلاف روشی با او دارند صدها فحش رکیک نثار خود و خانواده‌اش کردند.

تا جایی که ترک نوشتن و تحلیل کرد. لطفا محکم بمان»

کاش ایشان هم مثل ما تحمل کنند

موضع وحید یامین پور، معاون وزیر ورزش و جوانان نیز در مورد این خداحافظی چنین بود: «آنچه از فحاشی و تهدید در این روزها جناب زیدآبادی را رنجانده، ما از سال۸۸ تا الان از طرف برخی هم‌قبیله‌ای‌های او تجربه کرده‌ایم. حالا دشمن مشترک داریم؛ کاش ایشان هم تحمل کنند. ‌بودن امثال ایشان به رفع انسداد کمک میکند. ‌سیاستِ نیست‌انگارِ بی‌رحم است که اینچنین گفتگو را ممتنع می‌کند.»

دریغ است که احمد عزیز ننویسد !

عطاالله مهاجرانی هم در این زمینه نوشت:

‌به روایت جلال الدین بلخی:

‌گفت از بانگ و علالای سگان/ ‌هـیچ واگردد ز راهی کاروان؟

‌یا شب مهتاب از غوغای سگ/ ‌سست گردد بدر را در سیر تگ؟

‌مه فشاند نور و سگ عوعو کند/  ‌هر کسی بر طینت خود می تند

‌نیست خفاشک عدوی آفتاب/  ‌او عدوی خویش آمد در حجاب

‌به امید حضور احمد !

«فحش باد هواست»

همچنین کانال تلگرامی روزنامه فرهیختگان در مطلبی طعنه‌آمیز به خداحافظی این فعال سیاسی از عرصه سیاست چنین واکنش نشان داد:

«احمد زیدآبادی که پیش‌تر شعارهای رکیک برخی در دانشگاه شریف را اینطور توجیه کرده بود که «فحش باد هواست» و دلیلی برای ناراحتی یا اقدام طرف مقابل نمی‌دانست حالا خودش گرفتار جماعت برانداز فحاش شده و چنان به ستوه آمده که نوشته «مرگ را بر هموطنی با چنین افرادی ترجیح می‌دهم.»