طهمورث حسینی

تصویب طرح صیانت در کمیسیون مجلس شورای اسلامی علاوه بر واکنش افکار عمومی و مردم؛ در سیاست‌ورزی و مبانی حکومت در ایران آغازگر موضوعی دیگر نیز بود: «میزان دخالت حکومت در زندگی مردم چه حدی دارد؟»

علی لاریجانی که این روزها و پس از ردصلاحیت پرحاشیه از انتخابات ریاست‌جمهوری نگاه نقادانه خود به شرایط موجود را حفظ کرده، ساعاتی پس از تصویب این طرح در ویدئویی آغازگر این پرسش مهم بود که در خصوص مسائلی که با آزادی‌های زندگی مردم مربوط است؛ چارچوب دخالت حکومت چیست؟

لاریجانی پرسیده بود: «باید ببینیم ‌حکومت‌ها در چه جایی می‌توانند در امور مردم دخالت کنند و در چه جایی این حق را ندارند. مخصوصا برای حکومت‌هایی که به حقوق طبیعی مردم قائل هستند. اینجا نظرات را باید دقیق کرد. چون کاملا به آزادی مردم در زندگی‌شان مربوط است.»

آیت الله جوادی آملی نیز که پیشتر بارها عنوان کرده بود فضای مجازی در حقیقت فضای واقعی است در توییتی درباره طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی و ساماندهی پیام‌رسان‌های اجتماعی نوشت: «اگر واقعاً ما آدم‌های درستی باشیم ترسی نداریم که فضای مجازی چه چیزی را می‌خواهد منتشر کند. اگر کسی چیزهایی دروغی را منتشر کند، محاکمه شود اما ما اگر با طهارت زندگی کنیم، از دنیای مجازی باکی نیست.»

روزنامه رسالت نیز در سرمقاله خود با طرح این سوال که نمایندگان مجلس وکیل‌اند یا ولی به بسط دیدگاه‌های بنیانگذار انقلاب پرداخت.

این رسانه وابسته به جریان اصولگرایان نزدیک به قالیباف هم سعی کرد از فضای نقد و بررسی خود طرح فاصله گرفته و بیشتر موضوع وکالت و ولایت را مورد کنکاش قرار دهد و به این سوال پاسخ دهد که حدود اختیارات وکلای مستقر در خانه ملت تا کجاست؟

سوال علی لاریجانی و موضوعاتی مانند جایگاه مردم در حکومت و میزان دخالت حاکمیت در زندگی مردم از آن دست سوالاتی نیست که جریان اصولگرایی خیلی علاقه‌ای به آن داشته باشد. تجربه برخورد با روشنفکران چه دینی و چه سکولار نشان می‌دهد که عده‌ای هرگز علاقه به گشایش حوزه اندیشه در حکمرانی ندارند

رسالت سپس بخش‌هایی از بیانات رهبر فقید انقلاب را به نمایندگان یادآور شد: «اکثریت هر چه گفتند آرای ایشان معتبر است ولو به خلاف، به ضرر خودشان باشد. شما ولیّ آنها نیستید که بگویید این به ضرر شماست، ما نمی‌خواهیم بکنیم. شما وکیل آنها هستید ولیّ آنها نیستید. بر طبق آن طوری که خود ملت مسیرش هست. شما هم خواهش می‌کنم از اشخاصی که ممکن است یک وقتی یک چیزی را طرح بکنند که این طرح بر خلاف مسیر ملت است، طرحش نکنند از اوّل، لازم نیست، طرح هر مطلبی لازم نیست. لازم نیست هر مطلب صحیحی را اینجا گفتن. شما آن مسائلی که مربوط به وکالت‌تان هست و آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه را بروید، ولو عقیده‌تان این است که این مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد. ملت می‌خواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را می‌خواهد. ملت رأی داده؛ رأیی که داده متَّبع است.»

یاران قالیباف، پرچمدار اصولگرایان مخالف

 خطوط تقسیم‌بندی در جریان اصولگرایی هر روز پررنگ‌تر می‌شود. نتیجه یکدستی حاکمیت برای اصولگرایان دیده شدن همه طیف‌های آن از دید مردم به یک چشم است و این همان مساله‌ای است که برخی از جریانات اصولگرایی تلاش دارند با واکنش‌های متفاوت خود را از آن تبرئه کنند.یاران و نزدیکان قالیباف به طور مشخص تلاش کردند در این موضوع مقابل جبهه پایداری در مجلس قرار بگیرند.

روزنامه رسالت به قلم مسعود پیرهادی در ادامه موضوع تبیین جایگاه وکیل و ولی مردم بودن، استنادی از تاریخ اسلام آورده که امیرالمؤمنین (ع) با این که خود را از لحاظ واقع، منسوب پیغمبر و صاحب حق واقعی برای زمامداری بود، آن وقتی که کار به رأی مردم و انتخاب مردم می‌کشد، روی نظر مردم و رأی مردم تکیه می‌کند. و با اشاره‌ای از بیانات مقام معظم رهبری به نمایندگان مدافع طرح صیانت یادآوری می‌کند که:«بیعت در نظام اسلامی یک شرط برای حقانیت زمامداریِ زمامدار است. اگر یک زمامداری بود که مردم با او بیعت نکردند، یعنی آن را قبول نکردند، آن زمامدار خانه‌نشین خواهد شد و مشروعیت ولایت و حکومت به بیعت مردم وابسته است یا بگوییم فعلیت زمامداری و حکومت به بیعت مردم وابسته است.»

البته روزنامه‌های خراسان و صبح نو که وابستگی فکری و جریانی با رئیس مجلس دارند نیز طرح صیانت را مورد نقد جدی قرار دادند و سعی کردند خود را همسو با افکار عمومی جلوه دهند.

تصویب طرح صیانت در کمیسیون مجلس شورای اسلامی علاوه بر واکنش افکار عمومی و مردم؛ در سیاست‌ورزی و مبانی حکومت در ایران آغازگر موضوعی دیگر نیز بود: «میزان دخالت حکومت در زندگی مردم چه حدی دارد؟»

نظر مردم از ره‌آورد سقیفه تا شرط ولایت

آیا اصولگرایان درخصوص جایگاه نظر مردم چرخش نظری کرده‌اند. مرحوم مصباح یزدی مهمترین ایدئولوگ این جریان در سه دهه اخیر بود و با دموکراسی و جایگاه مردم سرناسازگاری داشت. او معتقد بود که در سقیفه سنگ بنای دو مسأله مهم، یعنی «سکولاریزم» و «دموکراسی» گذاشته شد و گفتند حکم دین از دنیا جدا است و امر حکومت به دست خود مردم است: «امروزه هم برخی افراد که تحت‌تأثیر این روشنفکران قرار گرفته‌اند، همین حرف را تکرار می‌کنند و می‌گویند: حساب دین از حساب دنیا جدا است و مردم خود باید حکومت را انتخاب کنند.»

شاید دهه 70 و 80 مهمترین ایام چالش‌های نظری درباره جایگاه مردم در حکومت دینی بود و اصولگرایان با پرچمداری مرحوم مصباح یزدی از مهمترین مخالفان نقش مردم در حکومت اسلامی بودند. اما آیا حالا آنها به روایات دینی و گفتمان مذهبی‌ای تکیه می‌کنند که در سال‌های دور روشنفکران مذهبی در پی ترویج آن بودند؟ بنظر پاسخ منفی است. اگر این گفتمان جایگاه جدی در ذهن و عمل آنها داشت هرگز مجلس و دولتی حداقلی در پایان قرن حاضر در ایران بر روی کار نمی‌آمد و نظر مردم در مسائلی چون رفتارهای شورای نگهبان نیز تسری می‌یافت.

این‌گونه روایت‌سازی و گرته‌برداری از گفتمان روشنفکران دینی تنها برای یک چالش سیاسی است و باوری جدی در مدل حکمرانی این افراد ندارد. شاید به همین دلیل است که سرمقاله نویس رسالت در نهایت نگرانی خود را این‌گونه بیان می‌کند: «امروز صیانت از اعتبار و سرمایه اجتماعی نظام به‌ مراتب از صیانت فضای مجازی ارجح و اولی است. این به آن معنا نیست که فضای مجازی بی‌صاحب رها شود بلکه می‌بایست با رعایت ملاحظات و نظر مردم تأمین امنیت و حمایت صورت بگیرد. این تقدم وتأخر و ارجحیت، رتبی است نه زمانی.»

باورمند به مردم نه،  ترس از آینده سیاسی

اصولگرایان وارد دوران سختی شده‌اند. وقتی مجری شبکه افق هم از لفظ «مجلس حداقلی» استفاده می‌کند یعنی فشار افکار عمومی تاثیر خود را بر ادبیات آنها هم گذاشته است.

سوالات علی لاریجانی و موضوعاتی مانند جایگاه مردم در حکومت و میزان دخالت حاکمیت در زندگی مردم از آن دست سوالاتی نیست که جریان اصولگرایی خیلی علاقه‌ای به آن داشته باشد. تجربه برخورد با روشنفکران چه دینی و چه سکولار نشان می‌دهد که عده‌ای هرگز علاقه به گشایش حوزه اندیشه در حکمرانی ندارند.

دعوای امروز در جریان اصولگرایی یک خط‌کشی سیاسی میان جبهه پایداری و سایر اصولگرایان است. برای مردم اما اصولگرایان همه در یک سبد هستند و با حاکمیتی یک دست مسئول شرایط امروز و آینده.