هادی شریف

برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی همچنان یکی از چالش‌های اصلی با کشورهای غربی و در راس آنان ایالات متحده آمریکا است که در تمامی گفت‌وگوها و مذاکره‌ها چه در قالب «برجام» و چه بیرون از آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و هست و گاه به‌صورت پرونده‌ای کاملا مجزا به آن پرداخته می‌شود.

برنامه‌ای که بیش از دو دهه گفت‌وگوهای تنگاتنگ با کشورهای غربی به‌علاوه چین و روسیه را در تاریخ خود دارد که گاه تا مرز حل شدن تمامی مشکلات پیش رفته و گاه به پیچ‌های آنچنان خطرناکی رسیده که کمتر کسی امیدوار به حل آن‌ها بوده است.

مذاکراتی که دولت‌های «سیدمحمد خاتمی»، «محمود احمدی‌نژاد» و «حسن روحانی» را به‌شدت درگیر کرده بود که هرکدام از آن‌ها کارنامه‌ای متفاوت از خود برجا گذاشته‌اند.

در زمان دولت اصلاحات، گفت‌وگوهای هسته‌ای تنها بین جمهوری اسلامی ایران با کشورهای انگلستان، آلمان و فرانسه بود و نتایج حاصل از آن گفت‌وگوها درهایی را برای رسیدن به تفاهم نهایی گشوده بود و امید می‌رفت که این پرونده مناقشه‌برانگیز با رعایت حقوق و کرامت همه طرف‌ها به سرمنزل مقصود برسد.

اما با روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد، استراتژی جمهوری اسلامی ایران در خصوص برنامه هسته‌ای و در مجموع سیاست خارجی ایران با جهان و به‌ویژه با غرب و در راس آنان آمریکا دچار تغییرات بسیار اساسی شد.

این تغییر سیاست که به نوعی می‌توان آن را همان «سیاست تهاجمی» نامید سبب شد تا یک جبهه متحد علیه برنامه هسته‌ای تشکیل شود. جبهه‌ای که پیش از این دچار انشقاق شده و اختلاف‌ها بین اروپا و آمریکا در مورد برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی به نوعی باعث انزوای دولت »بوش پسر» شده بود.

اکثر کشورهای اروپایی در آن زمان همراه با چین و روسیه حق استفاده ایران از انرژی هسته‌ای را بلامانع می‌دانستند اما دولت بوش همراه با لابی صهیونیست‌ها دائم در حال خطرناک جلوه دادن برنامه هسته‌ای ایران بودند. با روی کار آمدن احمدی‌نژاد اما ورق برگشت و به دلیل رفتارها و سیاست‌های نادرست آن دولت، دوباره نظرات آمریکا به نظرات متحدان اروپایی‌اش نزدیک‌تر شد.

از سوی دیگر عمر دولت جمهوری‌خواه و تندروی بوش پسر هم به انتها رسید و دموکرات‌ها توانستند بار دیگر مستاجر کاخ سفیدی شوند که کلید آن در دستان «باراک اوباما» بود. از سوی دیگر «حسن روحانی» هم در واپسین ماه‌های ریاست جمهوری اوباما به ریاست جمهوری در ایران رسید و سطح ارتباط دو کشور تا گفت‌وگوی بی‌سابقه تلفنی بین دو رئیس‌جمهور بالا رفت و ادامه تفاهم‌ها باعث شد تا نه‌تنها یخ روابط تاحدودی آب شود، بلکه بخش زیادی از پول‌ها بلوکه شده ایران در آمریکا به دستور اوباما به حکومت ایران بازگردانده شد.

سیاست تهاجمی همان سیاستی است که دولت‌های «محمود احمدی‌نژاد» در قبال سیاست‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی در پیش گرفت و دستاورد همان سیاست‌ها قطعنامه‌های تحریمی سازمان ملل متحد در قبال ایران بود تا جایی که پرونده هسته‌ای ایران ذیل بند 7 منشور سازمان ملل متحد قرار گرفت و احتمال حمله نظامی به کشورمان را بسیار بالا برد

به گفته بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی از این فرصت گرانقیمت به نحو احسن استفاده نشد و تا جایی ادامه یافت که متاسفانه عمر دولت اوباما نیز به پایان رسید تا یکی از غیرمتعارف‌ترین و غیرمنطقی‌ترین روسای‌جمهور تاریخ آمریکا به این سمت انتخاب و راهی کاخ سفید شد و با پنبه کردن تمامی رشته‌های دولت‌های پیشین ایران و آمریکا که حاصل سال‌ها مذاکرات فشرده بین آنان بود، تمامی دستاوردها را از بین برد.

«ترامپ» درحالی سکان قدرتمندترین کشور دنیا را در دست گرفت که «برجام» را توافقی بد می‌‌دانست و به صورت یک طرفه از آن خارج شد تا دوباره جهان را به سوی بی‌اعتمادی سوق دهد.

برای همین شاید بشود گفت که دوباره به نقطه سرآغاز بازگشته‌ایم، نقطه‌ای که بسیاری از مشکلات در آن حل شده بود و حالا دوباره باید برای رسیدن به مطلوب، وقت و انرژی بسیار صرف کرد.

هنوز برای سنجیدن عملکرد دولت «سید ابراهیم رئیسی» در قبال برجام زود است و برای همین باید منتظر ماند و دید که دولت جدید و رئیس جدید سازمان انرژی اتمی قرار است چه سیاست‌هایی را در پیش بگیرند تا منافع و کرامت مردم ایران در آن حفظ شود.

«محمد اسلامی»، رئیس سازمان انرژی اتمی و معاون رئیس‌جمهور شنبه شب با حضور در برنامه «نگاه یک» در شبکه یک سیما تاکید کرد که فعالیت‌های صلح‌آمیز از تعهدات مشترک کشورها است که بر اساس قواعد و قوانین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، همچنین از تعهدات دولت‌ها است.

اسلامی همچنین گفت: «میزان اورانیوم غنی شده 20 درصدی  ما از مرز 120 کیلوگرم عبور کرده است». انطباق این موضوع با واقعیت می‌تواند پیامدهایی برای ایران داشته باشد. برای همین باید منتظر ماند تا گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در این خصوص منتشر شود و اعداد و ارقام منتشر شده را تایید کند.

البته به نظر می‌رسد که گفته‌های اسلامی با واقعیت انطباق داشته باشد.این مقدار یعنی رسیدن اورانیوم 20 درصدی به میزان 120 کیلوگرم که منطبق با مصوبه مجلس شورای اسلامی است.

اسلامی در یک برنامه تلویزیونی گفت: «میزان اورانیوم غنی شده 20 درصدی  ما از مرز 120 کیلوگرم عبور کرده است». انطباق این موضوع با واقعیت می‌تواند تبعاتی برای ایران داشته باشد. ازاین‌رو باید منتظر ماند تا گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در این خصوص منتشر شود

از سوی دیگر گفته‌های اسلامی در این برنامه تلویزیونی در واقع همان گفته‌های همیشگی است و مخالفان غربی برنامه هسته‌ای اعلام کرده‌اند که با این برنامه‌ها در زمینه‌های پزشکی و غیرنظامی و همینطور رآکتور تحقیقاتی تهران مشکلی ندارند و آنچه موجب مخالفت آنان است برنامه هسته‌ای نظامی است. از طرفی در گزارش‌های چندباره آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز که توسط بازرسان این آژانس، مستقر در ایران گرفته و منتشر شده هرگز قطعیتی مبنی‌بر بودن نشانه‌هایی دال بر دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح‌های اتمی دیده نشده است.

گفتنی است روزنامه جوان در همین خصوص خواستار اعمال سیاست‌های تهاجمی درباره برنامه‌های صلح‌آمیز اتمی شده است. کارشناسان غربی بارها در اظهارنظرهای خود به این گمانه رسیده‌اند که جمهوری اسلامی بنا دارد با به‌کارگیری استراتژی سیاست‌های تهاجمی، فشار سیاسی حاصل از آن را متوجه غرب کند تا بتواند در مذاکرات، به امتیازهای بیشتری دست یابد.

این نکته بسیار مهم را باید در نظر داشت که نباید موضع دولت آمریکا با برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را با موضع نسبتا ملایم آنان با «گروه طالبان» مقایسه کرد زیرا برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی برای اکثریت کشورهای غربی، به‌ویژه دولت آمریکا بسیار حساسیت‌برانگیزتر از موضوع طالبان و سیاست این کشور در قبال افغانستان است.

نباید فراموش کرد که برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی یکی از دستاویزهای اصلی دولت غاصب اسرائیل برای محکوم کردن سیاست‌های جمهوری اسلامی در جهان است و لابی قدرتمند این رژیم دائم در حال سیاه‌نمایی و خطرناک جلوه دادن این برنامه‌ها در برابر موجودیت اسرائیل است و همین موضوع کافی است تا حساسیت دولت آمریکا نیز که همواره پشتیبان و حامی این رژیم بوده بسیار بیشتر از حساسیت آنان در قبال طالبان باشد.

از سوی دیگر نباید فراموش کرد که سیاست تهاجمی همان سیاستی است که دولت‌های «محمود احمدی‌نژاد» در قبال سیاست‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی در پیش گرفت و دستاورد همان سیاست‌ها قطعنامه‌های تحریمی سازمان ملل متحد در قبال جمهوری اسلامی ایران بود تا جایی که پرونده هسته‌ای ایران ذیل بند 7 منشور سازمان ملل متحد قرار گرفت و احتمال حمله نظامی به کشورمان را بسیار بالا برد.