نسرین هزاره مقدم

«ساده زندگی می‌کنیم. در همین رشت شهریه یک ترم مدرسه غیرانتفاعی، 19 میلیون تومان است اما ما که بچه‌هایمان را نمی‌توانیم به این مدارس بفرستیم.

اگر خرید کنیم فقط از تره‌بار و در تره‌بار هم هر کیلو میوه زیر ۲۵هزار تومان نیست. بازار آزاد هم کیلویی حداقل ۳۰ یا ۴۰هزار تومان. یک کارگر چطور هر هفته چند کیلو میوه بخرد و خانه ببرد؟» اینها بخشی از حرف‌ها و درد‌دل‌های یک کارگر است. کارگران در شهرها و استان‌های مختلف، همگی با یک غول مشترک در حال جدال‌اند: غول گرانی و تورم.

فاصله حداقل دستمزد کارگران و متوسط هزینه‌کرد خانواده‌های ایرانی نیز فاصله زیادی است و دقیقاً به همین دلیل است که در سال‌های اخیر (حداقل از ۹۹ تا امروز) شاهد سقوط طبقات کارگر به زیر خط فقر مطلق بوده‌ایم

نمایندگان دولت و کارفرمایان نه امسال و نه سال گذشته، در تعیین حداقل دستمزد حاضر به پذیرش بند دوم ماده ۴۱ قانون کار یا همان سبد معیشت حداقلی نشدند. سال قبل سبد معیشت حدود ۶ میلیون و ۹۰۰هزار تومان بود اما حداقل دستمزد حدود ۴ میلیون تومان تعیین شد. سبد معیشت ۱۴۰۱ هشت میلیون و ۹۷۹هزار تومان نرخ‌گذاری شد اما باز هم حداقل دستمزد با تمام ملحقات و اضافات، در نگاهی خوش‌بینانه روی عدد ۶ میلیون و ۵۰۰هزار تومان ایستاد. بدون تردید در ماه‌های اخیر و بعد از حذف ارز ترجیحی، فاصله و شکاف دستمزد - معیشت افزایش یافته است. دستمزد ثابت مانده اما سبد معیشت دیگر ۸ میلیون و ۹۷۹هزار تومان نیست.

در روزهای پایانی اردیبهشت، محاسبات مستقل کمیته دستمزد کانون عالی شوراها نشان داد که سبد خوراکی‌ها و آشامیدنی‌های خانوارهای کارگری به تنهایی به اندازه حداقل دستمزد و مزایای مزدی است. رسیدن سبد خوراکی‌ها به ۶ میلیون و ۳۰۰هزار تومان در اردیبهشت ماه، یک اخطار جدی‌ست و بدون تردید در ماه‌های بعد از اردیبهشت، زنجیره تاثیرگذاری تورم، نرخ سبد خوراکی‌های خانوار متوسط ۳.۳ نفره را به ۷ میلیون تومان یا بیشتر رسانده است.

داده‌های رسمی درآمد - هزینه در سال ۱۴۰۰

فقط محاسبات مستقل سبد معیشت نیست که نشان می‌دهد دستمزد به شدت ناکافی‌ست بلکه گزارشات رسمی مرکز آمار نیز  این ادعا را ثابت می‌کند. «چکیده نتایج طرح آمارگیری درآمد - هزینه خانوار شهری و روستایی سال ۱۴۰۰» که بیست و پنجم مرداد منتشر شده، نشان می‌دهد که هم دستمزد ۱۴۰۰ بسیار ناکافی بوده و هم سبد معیشت محاسبه شده در شورای عالی کار، بسیار محافظه‌کارانه و حداقلی‌ست. سبد معیشت ۱۴۰۰، حدود ۶ میلیون و ۹۰۰هزار تومان بود اما این گزارش نشان می‌دهد که متوسط هزینه خانوارها در سال گذشته حداقل در شهرها خیلی بیشتر از این رقم بوده (حداقل دو میلیون تومان بیشتر) یعنی خانوارهای شهری ایران در سال ۱۴۰۰ مجبور شده‌اند حداقل دو میلیون تومان بیشتر از نرخ سبد معیشت برای گذران امور هزینه کنند و این در حالی‌ست که حتی همان رقم بسیار حداقلی سبد معیشت نیز توسط شورای عالی کار برای تعیین حداقل دستمزد کارگران پذیرفته نشد!

بهتر است ابتدا نگاهی به داده‌های کلی این گزارش رسمی بیندازیم. این گزارش که طی طرح آمارگیری ۱۹هزار و ۶۱۸ خانوار نمونه در نقاط شهری و ۱۸هزار و ۳۷۰ نفر در نقاط روستایی به دست آمده، نشان داد که متوسط هزینه کل خالص سالانه یک خانوار شهری ۹۲میلیون و ۵۰۱هزار ریال بوده که نسبت به رقم مشابه در سال قبل از آن نزدیک به ۵۰درصد افزایش داشته است. از هزینه کل سالانه خانوار شهری ۲۴میلیون و ۶۵۳هزار تومان با سهم ۲۷درصد مربوط به هزینه‌های خوراکی و دخانی و ۶۷میلیون و ۸۴۸هزار تومان با سهم ۷۳درصد مربوط به هزینه‌های غیرخوراکی بوده است. در بین هزینه‌های خوراکی و دخانی، بیشترین سهم مربوط به هزینه گوشت با سهم ۲۱درصد و در بین هزینه‌های غیرخوراکی بیشترین سهم با ۴۹درصد مربوط به هزینه مسکن، سوخت و روشنایی بوده است.

در روزهای پایانی اردیبهشت، محاسبات مستقل کمیته دستمزد کانون عالی شوراها نشان داد که سبد خوراکی‌ها و آشامیدنی‌های خانوارهای کارگری به تنهایی به اندازه حداقل دستمزد و مزایای مزدی است

متوسط هزینه کل خالص سالانه یک خانوار روستایی هم ۵۱میلیون و ۹۱۱هزار تومان بوده که نسبت به سال قبل ۵۲.۴درصد افزایش نشان می‌دهد. از هزینه کل سالانه خانوار روستایی ۲۰میلیون و ۷۰۳هزار تومان با سهم ۴۰درصد مربوط به هزینه‌های خوراکی و دخانی ۳۱میلیون و ۲۰۸هزار تومان با سهم ۶۰درصد مربوط به هزینه‌های غیرخوراکی بوده است.

هزینه‌ای که بسیار بیشتر از حداقل دستمزد است

این داده‌ها نشان می‌دهند که هزینه متوسط خانوارهای شهری در سال ۱۴۰۰، نُه میلیون و ۲۰۰هزار تومان بوده است. البته این عدد از متوسط‌گیری وزنی هزینه ماهانه خانوارهای متعلق به دهک‌های درآمدی متفاوت به دست آمده و فقط مختص به کارگران یا دهک‌های کم‌درآمد نیست. در این متوسط‌گیری، هم خانواده‌های ثروتمندتر از کارگران متعلق به دهک‌های برخوردارتر گنجانده شده‌اند و هم خانواده‌های کم‌درآمدتر متعلق به پایین‌ترین دهک‌های درآمدی. با این حال، متوسط هزینه‌های خانواده در سال قبل، ۹ میلیون و ۲۰۰هزار تومان بوده در حالی‌که سبد معیشت که معیارهای محاسباتی متفاوتی دارد و تنها نشان‌دهنده حداقل مورد نیاز برای بقای یک خانواده کارگری متوسط ۳.۳ نفره است، حداقل ۲ میلیون و ۳۰۰هزار تومان از این رقم کمتر است و دستمزد ۱۴۰۰ که واقعیت دریافتی کارگران حداقل‌بگیر (بیش از ۶۰درصد کارگران شاغل) را نشان می‌دهد، حدود ۵ میلیون تومان با متوسط هزینه‌های زندگی فاصله دارد. بنابراین نه تنها شکاف دستمزد - سبد معیشت سنگین است، بلکه فاصله حداقل دستمزد کارگران و متوسط هزینه‌کرد خانواده‌های ایرانی نیز فاصله زیادی است و دقیقاً به همین دلیل است که در سال‌های اخیر (حداقل از ۹۹ تا امروز) شاهد سقوط طبقات کارگر به زیر خط فقر مطلق بوده‌ایم.

حداقل هزینه‌های زندگی  از نگاه کارگران

حال سوال این است اگر در سال قبل متوسط هزینه‌های زندگی ۹ میلیون و ۲۰۰هزار تومان بوده، امسال حداقل هزینه زندگی کارگران چقدر است و کارگران ماهانه چقدر باید داشته باشند تا بتوانند از پس تمام هزینه‌های زندگی ازجمله اجاره خانه، خوراک، حمل و نقل، آموزش و درمان بربیایند؟

برای یافتن پاسخ این سوال به سراغ چند فعال کارگری در استان‌های مختلف رفتیم با این سوال که امروز یک خانواده کارگری با یک فرزند، چقدر در ماه هزینه دارد و شما فکر می‌کنید با چند میلیون تومان می‌توان یک زندگی بسیار ساده داشت و معاش خانواده را تامین کرد.

«بهرام حسنی‌نژاد» فعال کارگری و دبیر اسبق انجمن صنفی کارگران معدن چادرملو در پاسخ می‌گوید: حداقل درآمد لازم برای یک خانوار در تهران، امروز کمتر از ۱۳ میلیون تومان نیست. با کمتر از این مبلغ، یک خانواده نمی‌تواند زندگی کند. باید تاکید کنم این فقط هزینه زیستن است نه هزینه زندگی.

او ادامه می‌دهد: اجاره خانه در تهران و کلان‌شهرها یک معضل است. در تهران، وقتی مبلغ رهن را در نظر بگیریم، متوسط اجاره خانه 10 تا ۱۲میلیون تومان است. هزینه‌های آموزش و درمان و حمل و نقل هم سرسام‌آور شده و بنابراین فکر می‌کنم ۱۳ میلیون تومان درآمد، کمترین رقم برای یک زندگی بسیار ساده است. یک زندگی متوسط بیشتر از اینها می‌خواهد....

«پرویز زعیمی» عضو انجمن صنفی کارگران ایران پوپلین رشت نیز در پاسخ به سوال ما می‌گوید: به نظر من حداقل هزینه زندگی در رشت امروز، 10 تا 12میلیون تومان در ماه است. اجاره خانه در بسیاری از نقاط رشت، 100میلیون تومان ودیعه و ماهی ۸۰۰هزار تومان اجاره می‌خواهد. در جای بهتر ۲۰۰ میلیون تومان رهن و یک میلیون و ۵۰۰هزار تومان اجاره. سبد خوراکی خانوار هم حداقل ۵ میلیون تومان در ماه است. کارگران هزینه ایاب و ذهاب هم دارند. کارگر می‌شناسم که روزی ۵۰هزار تومان کرایه حمل و نقل می‌دهد یعنی ماهی یک میلیون و ۵۰۰هزار تومان.

«خسرو زرگریان» بازنشسته و فعال کارگری در پاسخ به سوال ما، به رقم ۹میلیون تومان اشاره می‌کند و تاکید می‌کند این رقم برای شهرستان‌هاست، آن‌هم شهرستان‌های کوچک و البته بسیار خوش‌بینانه.

او اضافه می‌کند: یک خانواده کارگری که خانه ملکی دارد و یک یا دو فرزند محصل، هزینه خورد و خوراک و آموزش فرزندان و حمل نقلش در ماه، حداقل 9میلیون تومان می‌شود. اگر مستاجر باشد، در هر جای ایران باید دو میلیون تومان به این رقم بیفزایید، یعنی سرراست 11میلیون تومان!

با این حساب، نظر کارگران در مورد حداقلی‌ترین رقم برای تامین هزینه ماهانه زندگی، بین 10 تا ۱۳میلیون تومان است. این در حالی‌ست که سبد معاش خانوار ۱۴۰۱ که بسیار محافظه‌کارانه بسته شده بود، رقمی حدود ۹ میلیون تومان داشت اما حتی همان رقم حداقلی را برای حداقل دستمزد نپذیرفتند. امروز در حالی‌که هزینه‌های زندگی در دورافتاده‌ترین شهرهای کشور حداقل 10میلیون تومان است، حداقل دستمزد و مزایا به ۷ میلیون تومان هم نمی‌رسد.

سال گذشته بسیاری از مردم به طور متوسط ماهی ۹ میلیون و ۲۰۰هزار تومان هزینه کردند. باید منتظر بمانیم تا مرکز آمار متوسط هزینه زندگی در سال ۱۴۰۱ را اعلام کند. بدون تردید شکاف هزینه‌های متوسط زندگی و حداقل دستمزد کارگران، عمیق‌تر از شکاف ۵ میلیون تومانی سال گذشته خواهد بود و بی‌شک اقلام و خدمات بیشتری از سبد خرید ماهانه طبقه کارگر خط خواهد خورد و این یعنی سقوط سنگین‌تر در نردبان دهک‌های درآمدی.