اولیا علی‌بیگی، رئیس کانون عالی شوراهای اسلامی‌ کار

پاسخ به این سوال که«چرا کارگر اعتراض می‌کند» در شرایط امروز جامعه بسیار مهم است و باید مسئولان به جای «تهدید»، به دنبال پاسخ به این پرسش و یافتن علت اعتراض بروند.

به نظر من، مهم‌ترین علت اعتراض، «شنیده نشدن صدای کارگران» است. دلیل اصلی به خیابان آمدن کارگران، این است که صدایشان شنیده نمی‌شود. اگر مسئولان به موقع و از طریق تشکل‌های کارگری که رابط بین کارگران و دولت‌ها و مسئولان هستند، صدای کارگران را می‌شنیدند و به دغدغه‌های واقعی آنها توجه می‌کردند، به اینجا نمی‌رسیدیم. متاسفانه به علت عدم توجه و رسیدگی به نیازهای حداقلی کارگران، موجبات اعتراض آنها فراهم می‌شود لذا یک ضعف اساسی در این زمینه داریم. من معتقدم نادیده گرفته شدن کارگران تبدیل به یک هژمونی مسلط شده و هرگز شرایطی فراهم نشده که کارگران احساس کنند دردها و صدایشان شنیده می‌شود. به دنبال نادیده گرفته شدن، کارگران ناچار می‌شوند به اعتراض روی بیاورند تا شاید به این وسیله صدایشان شنیده شود.

باید از مسئولان پرسید، کارگری که سه ماه یا شش ماه حقوق نگرفته و در شرایطی که حقوقش حداقلی هم هست، چگونه می‌تواند جوابگوی خانواده باشد؟ چگونه می‌تواند ضروریات و نیازهای اولیه خود را تامین کند؟ آیا مسئولان حاضرند به جای این کارگران باشند و نمی‌گوییم حقوق خود را نگیرند، بلکه فقط برای یک ماه، مزایا دریافت نکنند؟ آیا در این صورت، صدای اعتراضشان بلند نمی‌شود؟

به اعتقاد من، کارگر در مقام یک انسان دارای یک‌سری نیازها و ضروریات اولیه است و در مقام یک شهروند، دارای حقوقی‌ست، لذا دولتی‌ها و کارفرمایان موظفند نسبت به تامین این نیازها و برآورده‌سازی این حقوق، اقدامات عملی صورت بدهند. وقتی صدای کارگر شنیده نمی‌شود. وقتی به خواسته‌های کارگر توجه نمی‌شود، کارگر چاره‌ای جز اعتراض ندارد، بنابراین باید مسئولان و آنهایی که کارگران را اغتشاشگر می‌نامند، به این مساله توجه بکنند که چرا کارگر ناچار می‌شود به اعتراض و خیابان متوسل شود. متاسفانه در ایران به تشکل‌های کارگری و نهادهای مدنی توجه نمی‌شود. اگر به تشکل‌ها بها داده شود و صدای کارگران از کانال این تشکل‌ها شنیده شود و در جهت رفع خواسته‌هایی که تشکل‌ها طرح می‌کنند، اقدامات اساسی صورت بگیرد، کار به اینجا نمی‌رسد که کارگر بیش از 20روز در خیابان باشد و دست به اعتراض بزند. خود مسئولان با بی‌توجهی، زمینه اعتراضات کارگری را فراهم می‌کنند. نادیده گرفتن، روزی به انتها می‌رسد و مسئولان خود را با انبوه کارگرانی می‌بینند که به خیابان آمده‌اند و آن روز باید پاسخگو باشند. پس بهتر این است که قبل از اینکه کارگران که  فقط به دنبال خواسته‌های حداقلی هستند و به هیچ وجه زیاده‌خواه نیستند اعتراض کنند، حداقل‌های مورد نیاز را تامین کنند. مشکل اساسی امروز این است که متاسفانه کارگران از جایگاه اجتماعی مناسب و درخور بهره‌مند نیستند و مسئولان عادت کرده‌اند که صدای آنها را به هیچ وجه نشنوند، گویی «نه به صدای کارگران» یک عرف متداول شده است! شوربختانه نهادهای صنفی و تشکل‌های کارگری به عنوان یک وزنه تاثیرگذار پذیرفته نمی‌شوند. مسئولان باید تجدیدنظری اساسی در رویکردها و رفتارهای خود صورت بدهند و شرایطی را فراهم بکنند که کارگران ناچار و وادار به اعتراض صنفی نشوند.