نسرین هزاره مقدم

عصر دوم خرداد، خبری ناراحت‌کننده از راه می‌رسد؛ تصاویری از کارگر آب و فاضلاب کهگیلویه و بویراحمد که در ساعات پایانی وقت اداری، در مقابل اداره آب و فاضلاب چاروسا دست به خودسوزی زده است.

این خبر، توسط مقامات رسمی هم تایید شد. سعید فرهادی به خاطر نگرفتن حقوق و اوضاع بد معیشتی دست به خودسوزی زد، آن هم در مقابل چشم همگان. وقتی تن سوخته او را به بیمارستان دهدشت فرستادند، پزشکان تشخیص سوختگی ۷۰درصدی دادند یعنی او در مرز ماندن و نماندن قرار گرفته بود، فقط به دلیل نگرفتن حقوق.

همان روز، فرماندار کهگیلویه گفت: این فرد کارمند آب و فاضلاب شهری چاروسا و آبدار این اداره بود که ساعتی پیش جلوی ساختمان این اداره خودسوزی کرد. موسوی افزود: آبداران این استان در ماه‌های گذشته هم به دلیل پرداخت نکردن حقوق، جلوی استانداری و اداره آبفای استان تجمع کرده بودند.

آبداران یا همان کارگران پیمانکاری آبفا، بخشی از نیروی کار کشور هستند که معمولاً دستمزدشان با تاخیر پرداخت می‌شود. فرماندار تایید کرده که کارگران آبفای چاروسا، ماه پیش نیز تجمع داشته‌اند و البته وقتی اخبار ماه‌های قبل‌تر را مرور می‌کنیم، این کارگران برای دریافت دستمزد و معوقات مزدی اعتراضاتی داشته‌اند. برای نمونه، بهمن ماه ۹۹، 200 آبدار کهگیلویه و بویراحمدی در اعتراض به عدم وصول مطالبات خود پس از 9 ماه کار و تلاش، جلوی استانداری استان تجمع کردند. سابقه این اعتراضات به سال ۹۵ و حتی پیشتر هم برمی‌گردد.

در این شرایط، مسئولان امر به جای پاسخگویی به اینکه چرا در این اوضاع اقتصادی، کارگر کار می‌کند اما حقوق نمی‌گیرد، فقط مدیر مستقیم را عزل کردند. مدیرعامل آب و فاضلاب استان کهگیلویه و بویراحمد با اشاره به انتشار خبر خودسوزی یکی از دهیاران بخش چاروسا می‌گوید: بعد از پیگیری و تایید صحت سقم موضوع در حکمی بهروز بهروزنسب را به عنوان سرپرست جدید این اداره معرفی و آقای رستگار عزل شد.

«برخه» در مورد جزئیات حادثه خودسوزی آبدار بخش چاروسا افزود: سعید فرهادی از آبداران بخش چاروسا بود که جلوی ساختمان آب و فاضلاب بخش چاروسا واقع در شهر قلعه رئیسی اقدام به خودسوزی کرد.

اما چرا استیصال باید به درجه‌ای برسد که کارگر در روز روشن دست به خودسوزی بزند؟ همکاران فرهادی، علت این موضوع را نداشتن قرارداد و پرداخت نشدن حقوق اعلام می‌کنند. تماس‌های مکرر با اداره آب و فاضلاب استان کهگیلویه و بویراحمد تا لحظه تنظیم این گزارش به جایی نرسید درحالی‌که همچنان می‌خواهیم بدانیم چرا واکنش، تنها به عزل مدیر خلاصه شده و چرا حقوق کارگران زحمتکش در این اوضاع اقتصادی این همه با تاخیر پرداخت می‌شود؟ چرا سال‌هاست کارگران آبفای کهگیلویه و بویراحمد به روند پرداخت حقوق معترض هستند اما از اصلاحات ساختاری در نظام روابط کار و پرداخت دستمزد این اداره، خبری نیست؟

چند خودکشی در یک ماه

مساله اما بغرنج‌تر است. کارگرانی که از امنیت شغلی، دستمزد شایسته و حق تشکل‌یابی و فرصت اعتراض قانونی محرومند، در مرز استیصال، گاه به آخرین ابزار اعتراض یعنی «تن دردمند خود» متوسل می‌شوند؛ اعتراض دردناکی که معمولاً راه برگشتی هم ندارد و درد را، هم برای فرد و خانواده‌اش، هم برای جامعه تماشاچی و هم برای تمام جامعه، نهادینه می‌کند.

در این یک ماه اخیر، چند مورد خودسوزی و اعتراض توام با خودکشی کارگران داشته‌ایم. یک روز قبل‌تر از حادثه چاروسا، در اول خرداد، کارگران شرکت دخانیات گلستان از خودکشی یک کارگر فصلی در محوطه اداری شرکت خبر دادند. به گفته این کارگر، فرد مصدوم با نام «حمید شاهینی» حدود ۵۲ سال دارد. او با ۲۰ سال سابقه کار به صورت فصلی به عنوان راننده یک خودروی خاور در شرکت مشغول کار بوده است. از قرار بازهم مشکلات موجود در محل کار از عمده دلایل این خودکشی بوده است. مصدوم هم‌اکنون در بیمارستان ۵ آذر گرگان بستری است و حدود ۴۰درصد سوختگی دارد. او قبل از خودسوزی، توبیخ و به کمیته انضباطی معرفی شده بود.

خودزنی،

 تاوان سنگین سکوت اجباری

اگر از حادثه بیست و هشتم اردیبهشت در ایلام و ماجرای پرتاب نارنجک و مرگ پنج نفر بگذریم، بیست و یک اردیبهشت بازهم خبر از خودکشی کارگران داریم. دو کارگر نانوایی به اسامی «سیروس حسین‌پور» و «کریم محمدی» از اهالی روستای اردشیری شهر کوه چنار شهرستان قائمیه بودند که حدود ۲۰ سال داشتند. این دو بعد از انتشار یک ویدئوی کوتاه در فضای مجازی، با خوردن قرص برنج به زندگی خود خاتمه دادند.

چرا کارگران به جسم خود ضربه می‌زنند؟ «ناصر آقاجری» فعال کارگری مساله را این گونه خلاصه می‌کند: چون نیرو و قدرتی برای دفاع از حقوق خود ندارند.

او  ادامه می‌دهد: در ساختاری که امنیت شغلی از میان می‌‌رود و تعدیل ساختاری حاکم می‌شود، کارگر جایگاه خود را از دست می‌دهد. وقتی قیمت مواد غذایی به سرعت گران شده و کارگر نمی‌تواند با دستمزدی که می‌گیرد، هزینه‌های حداقلی زندگی را تامین کنند و نمی‌تواند از طریق ایجاد تشکل‌های صنفی برای حقوق ابتدایی خود مطالبه‌گری کند، دست به کارهای غیرقابل قبول و دردناکی مثل خودسوزی می‌زند. امروز کارگرانی که حقوق‌شان را سر وقت می‌گیرند نمی‌توانند هزینه‌های زندگی را تامین کنند، حال حساب کنید کارگرانی که ماه‌هاست حقوق نگرفته‌اند چه وضعی دارند. کارگران آبفای کهگیلویه چند بار دست به اعتراض زده بودند اما باز هم حقوق‌شان مرتب واریز نمی‌شد، بنابراین وقتی کارگر به یاس و ناامیدی می‌رسد، ابزاری جز جسم خودش پیدا نمی‌کند که با آن اعتراض کند. خودسوزی خیلی رنج‌بار و دردآور است و در حافظه جامعه مثل یک زخم باز باقی می‌ماند....

رسیدن به نقطه استیصال

کارگران در جای جای کشور، با شرایط دشوار دست و پنجه نرم می‌کنند. از پیمانکاری‌های عسلویه گرفته تا کارگران شهرداری کوت‌عبدالله و کارگران آبفا، مشکلات مشابهی دارند. امنیت شغلی ندارند، دستمزدها با تاخیر بسیار پرداخت می‌شود و مزایای مزدی مدام در معرض قیچی شدن است. در این شرایط لااقل اگر پیمانکاران از میان برداشته شوند، می‌توان به بهبود نسبی اوضاع امیدوار بود اما طرح ساماندهی استخدام کارکنان دولت و حذف پیمانکاران همچنان در مجلس معلق مانده و کارگران پیمانکاری همچنان در تنگنای دریافت دستمزد حداقلی، برای ساده‌ترین چیزها مجبور به مطالبه‌گری هستند.

آقاجری: وقتی کارگر نمی‌تواند با دستمزدی که می‌گیرد، هزینه‌های حداقلی زندگی را تامین کنند و از طریق ایجاد تشکل‌های صنفی، مطالبه‌گری کند، دست به کارهای غیرقابل قبول و دردناکی مثل خودسوزی می‌زند

یک کارگر پیمانکاری شهرداری کوت‌عبدالله در این رابطه می‌گوید: نمی‌دانید چه قدر سخت است در این شرایط اقتصادی، هرماه مرتب دستمزد نگیری. همه چیز گران شده و کارگر وقتی مزد نمی‌گیرد واقعاً درمانده می‌شود.

«بهرام حسنی‌نژاد»، فعال کارگری و دبیر سابق انجمن صنفی کارگران معدن چادرملوی یزد در رابطه با خودسوزی کارگران و در پاسخ به این سوال که «چرا یک نیروی کار شاغل دست به خودسوزی می‌زند»، می‌گوید: وقتی نیازهای زندگی تامین نمی‌شود، یک کارگر به عنوان یک پدر خانواده به نقطه استیصال می‌رسد و در این حالت، ناخودآگاه تصمیمات لحظه‌ای و ناگهانی می‌گیرد. در آن لحظه فکر می‌کند هیچ کاری برای خانواده‌اش نمی‌تواند بکند و راهی ندارد جز اینکه جان خود را بگیرد.

به گفته وی، در شرایطی که همه فشارها برای کارگران و زحمتکشان است و همه سودها برای سرمایه‌داران و دلالان، کارگران باید بتوانند تشکل‌های صنفی مستقل و قدرتمند داشته باشند. کارگر اگر احساس کند می‌تواند حرف بزند و حرفش شنیده می‌شود، اگر بتواند در سرنوشت خود مشارکت کند، در نقطه استیصال و در اوج بی‌صدایی دست به خشونت علیه خودش نمی‌زند.

حسنی‌نژاد تاکید می‌کند: در عین حال، نمی‌توان از خودسوزی کارگران ساده عبور کرد. مسئولان اداره مربوطه باید توضیح بدهند که چرا سال‌هاست این کارگران برای دریافت به موقعِ حقوق اعتراض می‌کنند و چرا پرداخت حقوق‌ها مرتب نیست و چرا تنها واکنش، عزل یک مدیر بوده است؟

کارگران، از پیمانکاری‌های عسلویه گرفته تا شهرداری کوت‌عبدالله و آبفا، مشکلات مشابهی دارند. امنیت شغلی ندارند، دستمزدها با تاخیر پرداخت می‌شود و مزایای مزدی مدام در معرض قیچی شدن است

رنجی همگانی

بدون تردید، هیچ چیز مهم‌تر از جان انسان‌ها نیست. در قرآن کریم، جان یک انسان با کل بشریت برابر شده لذا جان سوخته این کارگر چاروسایی، یک رنج همگانی است. در این مرحله اما آنچه مهم است، پاسخگویی است. تصاویر دلخراش این حوادث نباید در همهمه مدام اخبار و حوادث پی‌درپی گم شوند. تصاویر کارگر چاروسایی، نمادی برای مطالبه پاسخ است. آقاجری می‌گوید: «چه زمانی قرار است دلالان نیروی انسانی از میان برداشته شوند؟ چه زمانی بخشی از ارزش افزوده کار کارگر به موقع به او پرداخت می‌شود؟ چه زمانی کارگران، امنیت شغلی و حق سخن گفتن خواهند داشت...».