گروه حوادث: مردی بدبین در اقدامی هولناک همسرش را جلوی چشمان دخترشان کشت و خودکشی کرد.

قاتل که زنده مانده است دیروز در دادگاه جنایی تهران برای آخرین بار از خود دفاع کرد.

قتل یک زن

به گزارش پرونده این جنایت خانوادگی، اواسط سال 95 بود که مأموران کلانتری 142 کن خود را در برابر تراژدی تلخی دیدند.

وقتی ماجرای قتل زن جوانی در منزلش به پلیس مخابره شد تیمی از تجسس کلانتری پای در قتلگاه گذاشت و خیلی زود بازپرس جنایی تهران و اداره 10 پلیس آگاهی هم خود را بالای سرجنازه رساندند. بررسی های میدانی نشان داد جسد متعلق به مادر 35 ساله خانواده به نام راضیه است که بر اثر ضربات چاقو از سوی شوهرش کشته شده است. 

قاتل زنده ماند

 همزمان با انتقال جسد راضیه به پزشکی قانونی تهران مأموران دریافتند عامل قتل، شوهر 41 ساله زن جوان به نام رضا است که مقابل چشمان دختر 11 ساله‌اش دست به اقدام وحشیانه زده و بعد از قتل نیز  خودزنی کرده بود.

خیلی زود رضا به بیمارستان منتلقل شد و بعد از بهبودی با انتقال به پلیس آگاهی به جرمش اقرار کرد و گفت: «به راضیه مظنون بودم به همین خاطر او را کشتم.»  

در دادگاه

با اعترافات تکاندهنده رضا و بازسازی صحنه قتل خانوادگی و پس از صدور کیفرخواست پرونده این جنایت به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز مقابل هئیت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی متین راسخ قرار گرفت. 

بعد از اعلام رسمیت جلسه و قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان، اولیای دم که پدر و دختر مقتول بودند تقاضای قصاص کردند و در ادامه دختر متهم که حالا 13 سال داشت گفت: «عاشق پدر و مادرم بودم و آنها را خیلی دوست داشتم. آن روز پدرم مرا به اتاق برد و در را قفل کرد. بعد از دقایقی صدای مادرم را شنیدم و حالیکه پدرم را التماس میکرد ناگهان صدایش خاموش شد. هیچگاه آن لحظه را فراموش نمیکنم و هنوز ترس آن روز در وجودم مانده است.» 

او در حالیکه گریه میکرد ادامه داد: «پدرم بعد از کشتن مادرم در حالیکه جسد خونین روی زمین افتاده بود همه عروسکهایم را با چاقو پاره کرد و آنقدر حالش بد بود که نگران بودم مرا هم بکشد. از ترس به خودم میلرزیدم که دیدم او خودزنی کرد. این شد که با فریادهایم همسایه‌ها با پلیس تماس گرفتند.» 

بعد از این حرف هایی که همه را متاثر کرد در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و با قبول جرمش گفت: «سال ها از زندگی من و راضیه می گذشت و با هم مشکلی نداشتیم. بعد از به دنیا آمدن دخترم زندگی ما شیرین تر هم شد. این گذشت تا چند سال قبل که به بیماری اعصاب و روان مبتلا شدم. وقتی به پزشک مراجعه کردم او دارو تجویز کرد. سالها دارو مصرف میکردم اما مدتی بود تصمیم گرفتم داروها را قطع کنم. همین باعث شد حال و روز خوبی نداشته باشم و بر اثر ترک داروها و پیشرفت بیماری دچار شک و گمان شوم. این سوءظن به همسرم بود و خیلی اذیتم میکرد.» 

رضا در خصوص روز حادثه گفت: «شک به همسرم مثل خوره به جانم افتاده بود، تا اینکه شب حادثه تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. به خاطر بیماری چند شب نخوابیده بودم و آن شب نیز تا صبح بیدار ماندم و مدام با خودم کلنجار میرفتم. صبح که دخترم بیدار شد. او را به اتاقش بردم و در را قفل کردم. سپس سراغ همسرم رفتم. عقل از سرم رفته بود به همین خاطر با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه به او زدم. او خونین روی زمین افتاد و دخترم داد و فریاد میکرد. از عصبانیت سراغ عروسک های دخترم رفتم و آنها را پاره کردم سپس تصمیم به خودزنی گرفتم و چند ضربه به خودم زدم اما مأموران رسیدند و مرا به بیمارستان رساندند.»

 مرد همسرکش در آخر گفت: «از کاری که کرده ام خیلی پشیمانم و باور کنید به خاطر بیماری بی‌دلیل به همسرم مظنون شدم و زمان حادثه حالت عادی نداشتم و نمیدانستم چه کاری انجام میدهم. این شد که تصمیم اشتباهی گرفتم و شرمنده خانواده همسرم و دخترم هستم.» 

وی در حالیکه به شدت اشک میریخت گفت: «من و دخترم به هم علاقه داشتیم. او به آموزشگاه روبروی مغاز‌ه‌ام می‌رفت و هر وقت تعطیل می‌شد پیش من می‌آمد و مرا در آغوش می‌کشید. حتی تصور نمی‌کردم روزی برسد دخترم برایم درخواست قصاص کند.»

بنابه این گزارش؛ در پایان هیات قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.